13

مهر

1403


حوادث

18 آبان 1392 09:23 0 کامنت

صبح ساحل ، حوادث -   همزمان با انتشار خبر دستگیری شکارچی دختران خردسال در رسانه ها تعداد دیگری از قربانیان با مراجعه به اداره آگاهی مرد شیطان صفت را شناسایی و از او شکایت کردند.

مرد تبهکار همزمان با ربودن دختر هفت ساله ای در منطقه یوسف آباد تحت تعقیب کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت که ماموران با ردیابی های تخصصی هنگامی که او دنبال سوژه ای جدید بود دستگیرش کردند.شکات جدید پس از شناسایی متهم مدعی شدند مرد شیطان صفت آنها را در پوشش سرویس مدرسه فریب داده و پس از کشاندن به محل خلوت مورد آزار و اذیت قرار داده است.یکی از قربانیان در شکایت خود اظهار داشت: ساعت 7 صبح از خانه بیرون آمده و منتظر سرویس مدرسه بودم که یک دستگاه پژو 405 نقره ای رنگ به من نزدیک شدن و عنوان کرد که سرویس مدرسه است، من نیز به تصور اینکه سرویس مدرسه عوض شده در عقب ماشین را باز کرده و سوار شدم، راننده به جای حرکت به سمت مدرسه به طرف خیابان مرزداران حرکت کرد و در خیابانی خلوت مرا مورد آزار و اذیت قرار داد، او سپس سیلی محکمی به صورتم زد و من را از ماشین به بیرون پرت کرد.دختر بچه 11ساله ای که با مشاهده متهم دچار ترس شده بود در شکایتش گفت: ساعت 6و 35دقیقه از خانه بیرون آمده و 10 دقیقه منتظر سرویس مدرسه بودم، یک دستگاه خودروی پژو 405 رنگ نقره ای رنگ که پسر جوانی راننده آن بود به من نزدیک شد و گفت:  از طرف سرویس مدرسه به دنبالت آمده ام، من نیز به خاطر اینکه سرویس مدرسه دیر کرده بود به صحبت های او اعتماد کرده و سوار ماشین شدم ناگهان راننده تغیر مسیر  داد و به حوالی امیرآباد حرکت کرد. وقتی اعتراض کردم مدعی شد به دنبال یکی دیگر از بچه های مدرسه می رود. در ادامه به بهانه پنچر شدن لاستیک توقف کرده و از ماشین پیاده شد، خواستم پیاده شوم که متوجه شدم در ماشین از داخل باز نمی شود، در همین زمان راننده با چاقو در عقب را باز کرد و مرا مورد آزار و اذیت قرار داد.سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با اشاره به این خبر اظهار داشت: هویت و اظهارات شکات پرونده در پلیس آگاهی محرمانه است. با مراجعه تعداد دیگری از شکات به اداره 16پلیس آگاهی و شناسایی متهم از سوی آنها احتمال ارتکاب جرایم مشابه از سوی وی وجود دارد به همین خاطر بازپرس شعبه 9 دادسرای جنایی تهران درخواست کرده عکس متهم بدون پوشش در رسانه ها منتشر شود.

گفت و گو با متهم:

با چه انگیزهای آزار دختران مدرسهای را شروع کردی؟

همسرم باردار بود و نمی‌توانستم با او ارتباط برقرار کنم. اولین‌ بار که این کار را کردم ساعت هفت‌ صبح داشتم به محل کارم می‌رفتم دیدم دختری مدرسه‌ای گوشه خیابان ایستاده است. ترمز کردم و گفتم سرویس مدرسه‌اش خراب شده و من امروز به‌ جای او آمده‌ام. آن دختر هم سوار شد و من که مسیر را تقریبا می‌شناختم او را به یک جای خلوت بردم و آزار دادم.

انگیزهات را کامل توضیح ندادی.

نمی‌دانم. اولین‌بار یک‌دفعه به سرم زد اما دفعات بعد مثل بیماری خوره این کار در جانم افتاد و هر چند وقت یک‌بار این کار را می‌کردم.

یعنی چه بیماری؟ چرا برای درمان اقدام نکردی؟

نمی‌توانستم جلوی خودم را بگیرم و نمی‌دانستم پیش چه کسی بروم تا درمانم کند.

از دختران سرقت هم میکردی؟

نه.

اگر دختری حرفت را قبول نمیکرد چه میکردی؟

سراغ نفر بعدی می‌رفتم. سه‌ یا چهار دختر سوار ماشینم نشدند.

بعد از آزار دختران چه میکردی؟

بچه‌ها را تا دو سه کوچه پایین‌تر می‌رساندم و بعد به سر کارم می‌رفتم.

هر بار که این کار را انجام میدادی چقدر زمان میبرد؟

حدود 20 دقیقه تا نیم‌ساعت از وقتی که دختری را سوار می‌کردم تا او را رها می‌کردم زمان می‌برد.

آیا خودت یا اعضای خانوادهات در دوران کودکی یا هر زمان دیگری اتفاق مشابهی برایتان رخ داده است؟

نه، هیچ‌وقت.

چند خواهر و برادر داری؟

هفت‌ بچه هستیم.

چند سال است ازدواج کردهای؟

شش‌ سال است.

آیا همسرت هم از این ماجرا خبر داشت؟

او تازه یکی دو روز است که ماجرا را می‌داند و در اداره آگاهی فهمید چه شده است.

شغلت چیست؟

کارمند خدماتی یکی از نهادهای دولتی هستم و صبح‌ها که در مسیر رفتن به محل کارم بودم این کار را انجام می‌دادم.

کجا زندگی میکنی؟

اسلامشهر.

محل کارت کجاست و در کدام مسیرها طعمههایت را انتخاب میکردی؟

محل کارم در خیابان کارگر شمالی است و در همان منطقه، یوسف‌آباد و بزرگراه کردستان سراغ دختران مدرسه‌ای می‌رفتم.

آخرین بار کی این کار را انجام دادی؟

حدود دو هفته قبل. چهار روز است در بازداشت آگاهی هستم.

در مدت دو هفته آخر قبل از دستگیری چرا کاری انجام ندادی؟

توبه کرده بودم چون از خودم خجالت می‌کشیدم.

اگر دستگیر نمیشدی هنوز ممکن بود این کار را ادامه بدهی؟

نمی‌دانم اما سعی‌ام را می‌کردم دیگر این کار را تکرار نکنم.

در این مدت چندبار خودروات را عوض کردی. چرا؟

اول پراید داشتم، بعد آن را فروختم و پژو 405 گرفتم و بعد از آن هم پژو پرشیا.

آیا چاقو هم داشتی؟ نه.

اما دخترهایی که تو را شناسایی کرده‌اند گفته‌اند با چاقو تهدیدشان کردی! چاقو نداشتم. فقط می‌گفتم چاقو دارم تا بترسند. من هیچ وقت چاقو همراه خود نمی‌برم.

پس چطور موفق به عملیکردن نقشههایت میشدی؟

دخترها وقتی می‌فهمیدند من چه کاری می‌خواهم بکنم اول سر و صدا می‌کردند اما بعد ساکت می‌شدند.

دیدگاه ها (0)
img