خلیج فارس گوهر آبیرنگ کشورمان، تنها دروازه ورود ما به آبهای بینالمللی است. از اهمیت استراتژیکی آن که بگذریم، گونههای آبی متنوع در دل خلیج فارس اهمیت زیستمحیطی آن را نیز معلوم میکند. گونههایی که با اندکی تحقیق خواهیم فهمید تا چه اندازه در معرض نابودی قرار دارند؛ چراکه منطقه خلیج فارس یکی از آلودهترین خلیجها و اکوسیستمهای جهان است. چند سالی است که شاهد استخراج بیش از حد ذخایر آبزیان در منطقه خلیج فارس هستیم. سرازیر شدن فاضلاب شهری به بستر دریا نیز خسارتهای جبرانناپذیری به آبزیان خلیج فارس وارد کردهاست. مسئولان مربوطه به خوبی از این آسیبها آگاه هستند اما اقدام موثری برای کنترل آن انجام نمیدهند و تنها به شعارهایی در این مورد بسنده میکنند. مرگ هزاران ماهی در ساحل و تکرار چندباره این اتفاقات گواهی بر فجایع زیستمحیطی است که متوقف نمیشوند.
مرگ گربهماهیها در ساحل جاسک یکی از جدیدترین این نمونههاست. یک فعال محیط زیست در ادامه دو علت مهم بلاهای طبیعی و مرگ آبزیان خلیج فارس را برایمان روشن میکند.
کابوس بیپایان
شاید به جرئت بتوان گفت که یکی از مهمترین عوامل نابودی و به خطر افتادن ذخایر آبی خلیج فارس،
صید ترال است. کفروبهایی که با پهن کردن تورهای صیادی بزرگ و دستگاههای مکنده خود، عمق دریا را جارو میکنند. این مسئله چند سالی است که به معضلی برای فعالان محیطزیست و صیادان بومی تبدیل شدهاست. مسئلهای که از همان ابتدا با انتقادهایی همراه بود. با این وجود اما متوقف نشد و فقط به تعداد محدودتری از کشتیهای تجاری ترال، مجوز صید داده میشود. حذف ماهیان درشت و فشار بر روی ذخایر دریایی، آسیبهای جدی به محیط زیست وارد کرده است. ترمیم پیامدهای این شیوه از صیادی، سالها زمان خواهد برد و باید به دریا اجازه احیای دوباره گونههای دریایی را داد. حالا با اخباری که از هر طرف میرسد، بر کسی پوشیده نیست که خلیج فارس جولانگاه کشتیهای چینی شدهاست. با وجود محدودیتهای وضعشده این کشتیهای تجاری همچنان در حال فعالیت هستند. ۸۰ درصد ساکنان شهرهای جنوبی خلیجفارس و عمان به صیادی مشغول هستند و صید کشتیهای چینی، جز اینکه خطری برای محیط زیست است، معیشت خانوادههای زیادی را نیز تهدید میکند. هرچند توقیف برخی از کشتیهای متخلف در دریای خلیج فارس و بوشهر، اندکی از فعالیت آنها را کم کرد. حالا اما با زمزمههایی که درباره واگذاری جریره کیش به چینیها شنیده میشود و توافق 25 ساله با این کشور که قطعاً بهرهگیری از ذخایر دریایی نیز شامل آن میشود، تهدید چینیها برای اکوسیستم خلیجفارس و معیشت مردم ساحلنشین، به کابوسی بیپایان تبدیل شدهاست. باید منظر ماند تا ببینیم مسئولانی که از این قرارداد تمام قد دفاع میکنند، آیا در برابر آسیبهایی که در بلندمدت به دریا و جانوران آبی وارد خواهد شد، چه موضعی میگیرند.
متهم اصلی
خبر مرگومیر آبزیان خلیج فارس، پیدا شدن لاشه نهنگها و دلفینهای جوان و مرگ دسته جمعی گونهای خاص از ماهیها داستان تکراری خلیج فارس است. ذخایر نفتی خلیج فارس موهبتی است که هر کشوری آرزوی آن را دارد. مسئولان کشوری اما تا اینجا با عملکردشان نشان دادهاند که نه تنها در اداره این ذخایر ناتوان هستند، بلکه آن را به سمت نابودی کشاندهاند. قرارگیری سکوهای نفتی و رفتوآمد کشتیهای صنعتی یکی از دلایل به وجود آمدن آلودگیهای نفتی در خلیج فارس است. مواد مضری که از طریق احداث سکوهای نفتی و برقرسانی وارد آب خلیج فارس میشوند، باعث بروز لکههای نفتی و آلودگیهای دریایی و زیست محیطی میشوند. زمانی که دریا از پس پایش این آلودگیها بر نیاید، پیامدهای زیست محیطی غیرقابل جبرانی به دریا و آبزیان وارد میشود. پیامدی که هر ساله دست کم یک بار شاهد آثار مخرب آن نظیر مرگ ناگهانی آبزیان بزرگ و کوچک خلیج فارس هستیم.
گفتوگو با «سید مهدی موسوی»، فعال محیط زیست درباره علت مرگ آبزیان در هرمزگان
نادیده گرفتن مکرر مرگ آبزیان
در پی کشف جسد هزاران گربه ماهی در ساحل شهرستان جاسک پرسوجویی از دغدغههای یک فعال محیط زیست هرمزگانی در این زمینه داشتیم تا از اهمیت این موضوع و پیامدهای آن آگاه شویم. مرگ ماهیان آبی و خطر نابودی اکوسیستم دریایی مسئله حائز اهمیت است که متاسفانه گوش شنوایی برای آن وجود ندارد. سالهاست که فعالان محیط زیست در تلاش هستند تا اهمیت این موضوع را بر همگان آشکار کنند و مردم از نتایج جبرانناپذیر این اتقافات آگاه شوند. به همراه «سید مهدی موسوی»، فعال محیط زیست استان هرمزگان علتهایی که باعث مرگ دسته جمعی گونههای آبزیان در خلیج فارس میشود را بررسی کردیم.
در مورد علت مرگ گربههای در ساحل جاسک چند فرضیه قابل قبول وجود دارد؟
در مورد مرگ دستهجمعی ماهیها چند احتمال کلی وجود دارد که امکان بیشتری برای چنین اتفاقاتی است. اولین دلیل این است که دچار آلودگیهای زیست محیطی و بهویژه آلودگیهای نفتی دچار شده باشند که در این صورت با آزمایش نمونههای اجساد آبزیان نتایج مشخص میشود. دومین عوامل زمانی اتفاق میافتند که کشتیها صیدهایی با وسعت فراوان را انجام میدهند و ماهیهایی را دور میریزند که مصارف خوراکی ندارند و حلال گوشت نیستند. دلیل دیگری که شیلات اعلام کرده بود، واژگونی کشتی حامل صید گربه ماهیها بود که به نظر من این احتمال بسیار کم است؛ چرا که در استان هرمزگان و در کشور ما این گونه ماهیها مصرف خوارکی ندارند و صیادان اصلاً دلیلی برای صید این مقدار قابل توجه گربه ماهی ندارند. مگر اینکه برای مصرف و به منظور خاصی صید شده باشند.
یکی از فعالان محیط زیست اعلام کرده بود که اگر صید از خلیج فارس به همین شیوه ادامه یابد، تا 10 سال آینده هیچ ماهی در دریا یافت نخواهد یافت. این مسئله تا چه میزان جدی است؟
چنین فرضیهای از نظر من چندان قابل قبول نیست؛ چراکه دریا را نمیتوان به طور کامل خالی کرد. خطر متوجه ماهیهایی است که مصرف خوراکی دارند و با صید بیرویه و بدون زمانبندی برای احیای دوباره چرخه طبیعت، مقدار این ماهیها به شدت افت پیدا میکند. در چنین شرایطی محیط زیست از ماهیهای مولد برای ادامه نسل و پرورش ماهیهای در خطر انقراض استفاده میکند. بدینترتیب شرایطی را مهیا میکند تا این ماهیها امکان تکثیرو تخمریزی داشته باشند. این مسئله یکی از کارهایی است که در حال حاضر در بوشهر در حال انجام است. در هرمزگان نیز چند سالی است که این کار رواج یافتهاست تا بتوانیم وضعیت را کنترل کنیم و در مواقع بحرانی با خطر انقراض گونههای آبزی مواجه نشویم.
نظر شما در مورد حرکاتهای محیط زیستی در برابر چنین اتفاقهایی چیست؟ آیا محیط زیست هرمزگان در برابر چنین پیامدهایی کارآمد عمل میکند؟
در مورد مبهم ماندن موضوع لاشههای ماهیهایی که به ساحل خلیج فارس میآیند، محیط زیست باید کارآمدتر عمل کند و جوابیههایی که صادر مینماید، دقیقتر باشد. هرچند در بسیاری از موارد امکان صدور جواب قطعی در همان لحظه وجود ندارد اما مبهم ماندن بسیاری از چنین اتفاقاتی در گذر زمان قابل قبول نیست. آمار مرگومیر پستانداران دریایی از قبیل نهنگ، لاکپشت یا دلفینها بسیار بالاست. هیچگاه اما علت اصلی مرگومیر مشخص نیست یا اگر حتی علت آن برای مثال خفگی در تور یا برخورد با پره شناورها باشد، کاری عملی در جهت بازدارندگی موضوع انجام نمیشود. انجام اقدامات همهجانبه از سوی مردم و محیط زیست میتواند جلوی چنین اتفاقاتی را بگیرد یا باعث کم شدن پیامدهای آن شود.
نقش آلودگیهای نفتی و صنعتی بر افزایش این رویه چقدر است؟
آلودگیهای نفتی و صنعتی به طور کلی بسیار مخرب هستند. چه بسا این زیان برای محیط زیست و آبزیان دریایی و گونههایی مانند پستانداران دریایی اثرپذیری بیشتری همراه است و با خطر جدی مواجه هستند. ما به دفعات این اثرات را میبینیم. برخی از رفتارهای زیست محیطی مخرب این آلودگیها اما قابل مشاهده نیست و بسیار خطرناک است؛ مانند مرگ مرجانهای دریایی و سفید شدن آنها. تاثیراتی که این آلودگیها بر بستر دریاها میگذارند، غیر قابل جبران است. نادیده گرفتن این اتفاقات دلیل بر نبود آنها نیست و باعث برهم زدن تعادل طبیعت میشود. احیا و نگهداری محیط زیست صرفاً به دست یک نهاد دولتی امکان پذیر نیست. با توجه به بودجه و امکاناتی که در اختیار محیط زیست استان قرار گرفته میشود، نمیتوان توقع داشته باشیم تمام مشکلات را حل نماید. این کار یک اداره جمعی را میطلبد و همگی باید در مراقبت از آن سهیم باشیم.