29

آبان

1403


اجتماعی

17 خرداد 1400 08:35 0 کامنت
«65 میلیارد و 110 میلیون نخ سیگار در یک سال مصرف شده است». وزارت صنعت معدن و تجارت در سال 98 با اعلام این خبر توجه‌ها را به سوی مصرف دخانیات در کشور جلب کرد. طبق این آمار، اگر جمعیت 83 میلیون نفری کشور، سیگاری باشند، به‌طور میانگین، هر ایرانی، در یک سال 784 نخ سیگار مصرف کرده است. 55 میلیارد نخ از حدود 65 میلیارد نخ سیگار مصرف‌شده، در کشور تولید شده است. 10 میلیارد نخ آن نیز از طریق قاچاق از مرزهای مختلف وارد کشور شده است. آمار مشخصی از مصرف سایر مواد دخانیاتی، در کنار این آمار اعلام نشد. آمار غیررسمی اما نشان می‌دهند که ایرانی‌ها سالانه ۱۰ هزار تُن تنباکوی قلیان مصرف می‌کنند. هرمزگان یکی از استان‌هایی است که به گفته‌ی مسئولان استانی، در آن مصرف دخانیات از جمله قلیان بالاست. از زنان و جوانان به عنوان مصرف‌کننده اصلی قلیان در استان نام برده شد. علاوه‌بر این، زنان هرمزگانی، از سوی یکی از مسئولان، به عنوان بیشترین مصرف‌کننده قلیان در کشور نیز معرفی شدند. در این نوشته تلاش می‌کنیم، ابتدا این ادعا را بررسی کنیم. سپس در گفت‌وگو با یک کارشناس پیشگیری اعتیاد، دلایل گرایش به دخانیات در هرمزگان را واکاوی کنیم. در گفت‌وگو با یک مددکار و فعال اجتماعی اعتیاد نیز، به دید جامعه ایران درمورد مصرف دخانیات و اعتیاد زنان نگاهی می‌اندازیم.  

 حسابرسی بی‌حساب

«عباس میرزاد»، سرپرست وقت معاونت سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری هرمزگان، در تاریخ 14 مرداد سال 98 ، از نتیجه یک تحقیق درمورد مصرف دخانیات در استان خبر داد. میرزاد گفت مصرف قلیان در بین زنان هرمزگانی حدود سه برابر میانگین کشوری است. او از منبع مشخصی برای این آمار یاد نکرد و تنها به واژه «متخصصان» بسنده کرد. او همچنین آماری از میزان مصرف دخانیات بین مردان در استان اعلام نکرد. این نتیجه درحالی اعلام شد که سازمان مبارزه با مواد مخدر کشور، نیز آمار مصرف دخانیات را به تفکیک استان‌ها منتشر نکرده بود. مشاهدات میدانی اما نشان می‌دهد که گرایش به مصرف دخانیات چون سیگار و قلیان از گذشته تاکنون وجود دارد. آمار مشخصی از سوی مراجع رسمی استان درمورد میزان مصرف دخانیات در استان پس از آن منتشر نشد. مشخص نیست ادعای کسب رتبه نخست در مصرف قلیان در کشور بین زنان هرمزگانی، بر چه مبنایی مطرح شده است. آنچه مسلم است اینکه هیچ آمار رسمی قابل دسترسی درحال حاضر درمورد میزان مصرف انواع دخانیات بر حسب جنسیت در کشور وجود ندارد.

 خلاء پژوهش

اطلاعات مناسب درمورد مصرف دخانیات در هرمزگان در مراکر عالی آموزشی نیز یافت نمی‌شود. برخی از پژوهش‌های دانشگاهی، مصرف دخانیات را، در گروه جمعیتی کوچکی از استان مورد مطالعه قرار داده‌اند. در مقاله‌ی علمی که در سال 86 در مجله پزشکی هرمزگان منتشر شد، الگوی استعمال سیگار و قلیان در جمعیت بالای 15 سال بندرعباس مورد مطالعه قرار گرفت. در این پژوهش با عنوان «الگوي استعمال سيگار و قليان در جمعيت بالاي 15 سال بندرعباس، يک مطالعه جمعيتي»، رفتار مصرفی 1810 نفر بررسی شد. نتیجه تحقیق، مصرف بالای سیگار در بین مردان و قلیان در بین زنان را نشان داد. علت گرایش به قلیان اما در این پژوهش بررسی نشد. پیش از آن نیز مقاله علمی دیگری با عنوان « بررسي كيفي عوامل گرايش مردم هرمزگان به استعمال قليان و راه هاي مناسب مبارزه با آن» در نشریه حکیم در سال 81 منتشر شده است. این پژوهش با توجه به مصرف قلیان 18/8 درصد جمعیت بالای 15 سال استان انجام شده است. نتیجه تحقیق، شناخت مصرف قلیان به عنوان یک «رفتار اجتماعی دسته‌جمعی» بود. این پژوهش نیز تنها بخش کوچکی از گروه‌های سنی مختلف را مورد بررسی قرار داده است. نتیجه این تحقیق نیز به گونه‌ای نبود که برمبنای آن بتوان ادعای بیشترین مصرف قلیان در هرمزگان را ثابت کرد. تاریخ تحقیق‌های انجام شده در دسترس، درمورد مصرف دخانیات در استان، نیز شرایط مصرف کنونی هرمزگان را توصیف نمی‌کند. 

 بررسی مهمترین علت‌های گرایش به دخانیات در هرمزگان

مصرف دخانیات، بخشی از فرهنگ

بهزیستی، یکی از سازمان‌های رسمی است که در زمینه پیشگیری از اعتیاد فعالیت می‌کند. فعالیت‌های این سازمان، برخلاف سازمان مبارزه با مواد مخدر، جنبه آموزشی و ترمیمی دارد. «احمد مدنی»، کارشناس ارشد مشاوره خانواده است. بیش از 10 سال است که در زمینه پیشگیری از اعتیاد و مشاوره خانواده در بهزیستی فعالیت می‌کند. مدرس کارگاه‌های آموزشی مهارت‌های زندگی و خانواده است. او می‌گوید آمار دقیقی از مصرف دخانیات در استان وجود ندارد. پژوهش مشخصی هم در این زمینه انجام نشده است. مدنی می‌گوید میزان مصرف دخانیات، باتوجه به میزان خرید و فروش آن در استان محاسبه می‌شود. طبق این آمار، مصرف دخانیات روز به روز درحال افزایش است. قلیان، به عنوان دخانیات مصرفی اصلی بسیاری از مناطق استان پس از سیگار، با دو تنباکوی مختلف مصرف می‌شود. او می‌گوید با قطعیت نمی‌توان گفت به دلیل کشت تنباکو در استان، مصرف قلیان بالاست. او درمورد مصرف بالای دخانیات در بین زنان هرمزگانی می‌گوید: «آمار دقیقی از مصرف زنان سایر استان‌های دیگر وجود ندارد که بتوان به صورت دقیق مقایسه کرد». به بهانه روز جهانی بدون دخانیات، علل گرایش و تاثیرات مصرف آن در بین زنان و مردان استان را، در گفت‌وگو با احمد مدنی، واکاوی می‌کنیم.

  اعتیاد به دخانیات و مخدرات چه تفاوتی دارد؟

میزان نشئگی در دخانیات، مخدرات و آمفتامین‌ها (محرک سیستم عصبی مرکزی) با توجه به بدن هر فرد، متفاوت است. اثرات قطع مصرف پس از وابستگی به آن، شبیه مواد مخدر و آمفتامین ها یا مواد صنعتی است. به این دلیل افراد متوجه صدمات جانی و روحی دخانیات در خود نمی‌شوند. زندگی فرد مصرف‌کننده تریاک، وابسته به آن است. خرید و مصرف‌اش اولویت‌اش است. درصورت عدم یا تاخیر در مصرف، جسم و روحش تحت تاثیر قرار می‌گیرد. رفتار بدن در مصرف قلیان نیز به این‌گونه است. فرد ساعاتی از روزش را به مصرف قلیان اختصاص می‌دهد. شاید مدعی عدم اعتیاد به ان باشد. کافی است دسترسی‌اش به قلیان را از بین ببرید. عصبانی و بدخلق می‌شود. این واکنش، وابستگی شدیدش به قلیان را نشان می‌دهد.

  مهمترین علت‌ مصرف دخانیات در هرمزگان چیست؟

نوع نگرش نسبت به دخانیات در مصرف آن نقش مهمی دارد. مصرف سیگار و مخصوصا قلیان، طبق گفته‌ی مسئولان در سال‌های اخیر، با رشد فزاینده‌ای همراه بوده است. به نظر می‌رسد این باور غلط که دخانیات (مخصوصا قلیان) باعث اعتیاد نمی‌شود، به افراد جرات مصرف بیشتر آن را داده است. شیوع مصرف قلیان افزایش بیشتری داشته است. این که از چه تاریخی مصرف قلیان در استان مرسوم شده است دقیقا مشخص نیست. اما آنچه مشخص است اینکه در نقاطی از دنیا قلیان به شیوه‌های مختلف مورد استفاده بوده و همچنان هست. سن گرایش به مصرف قلیان نیز، طبق گمانه‌زنی مسئولان بهداشت و درمان، به 13 سال رسیده است.

  چه عواملی موجب گرایش به مصرف دخانیات می‌شود؟

 نوع نگرش فردی، در دسترس و ارزان بودن آن، الگوی مصرف خانوادگی (مصرف والدین)، الگوهای اجتماعی، عدم آگاهی از تبعات مصرف، مقبولیت اجتماعی آن، عرضه در مکان‌های عمومی و قوانین کج‌دار و مریز از عوامل گرایش به دخانیات هستند. ضعف مهارت‌های فردی و اجتماعی، عدم اعتمادبه‌نفس و نداشتن جرات‌مندی را نیز می‌توان به دلایل قبل افزود. ممکن است افراد در توجیه مصرف دخانیات، نداشتن تفریحات سالم و دیگر ملزومات شادی را بیان کند. این توجیهی بیش نیست. صرف در دست داشتن چاقو یا سم کشنده، دلیل بر استفاده از آن نیست. او مجبور نیست برای پرکردن اوقات فراغت خود به سمت مصرف دخانیات یا هر امر غیرمسئولانه‌ای برود. کسب لذت و شادی و انجام تفریحات فردی و گروهی راه‌های مختلفی دارد. اگر به ساحل بندرعباس در طول روز نگاهی بیندازید، افرادی را درحال مصرف قلیان مشاهده می‌کنید. از آن‌ها چه توجیهی برای مصرف قلیان دارند. شادبودن؟ کسب لذت؟ با شنا کردن، قایق سواری، موج سواری، ماهیگیری. و غیره هم می‌توان به کسب لذت و شادی در ساحل پرداخت. مصرف قلیان در دورهمی‌های خانوادگی هم بسیار مشاهده می‌شود. مصرف دخانیات به یک فرهنگ در استان تبدیل شده است. دسترسی فرد به وسایل رفاهی، تفریحی و سرگرمی فقط ملاک نیست. کمبود امکانات در جای خود قابل بررسی است. جامعه ملزم به تامین این امکانات برای شهروندان است اما نبودش توجیهی برای مصرف دخانیات و مواد مخدر نمی‌تواند باشد.
  
    
    پُتک دود

  اعتیاد به قلیان در زنان و مردان یکسان است؟

برخی به اشتباه تصور می‌کنند که مصرف دخانیات در زنان عوارض کمتری نسبت به مردان دارد. میزان آسیب در دو جنس زن و مرد می‌تواند یکسان باشد. هر دو حجم زیادی از دود و نیکوتین را وارد ریه و گلوی خود می‌کنند. آن چه که در مصرف دخانیات بین زن و مرد متفاوت است، تفاوت در بروز اثرات سوء مصرف آن است. مردان هیجانات ناشی از سوء مصرف یا قطع مصرف دخانیات را راحت‌تر از زنان بروز می‌دهند. عدم بروز واکنش به قطع مصرف دخانیات در زنان دلیلی بر نبود اثرات سوء نیست. نگرش نادرستی در جامعه وجود دارد که می‌گوید زنان نباید عصبانی و خشمگین شوند. اما عصبانیت و پرخاشگری مردان به راحتی پذیرفته می‌شود. در واقع هر دو خشمگین می شوند اما پرخاشگری در مردان بیشتر است و زنان نه. پس درگیری و اعتیاد در دو جنس شاید یکسان باشد اما شیوه واکنش مصرف‌کنندگان به دلیل شرایط جامعه متفاوت است.

جامعه به زن و مرد معتاد به یک چشم می‌نگرد؟

قضاوت با عذر جنسیت

نهادهای مردمی و فعالان اجتماعی، در هدایت و آموزش جامعه ما نقش مهمی دارند. خلا مسئولیت‌پذیری و اهمال‌کاری نهادهای دولتی، اغلب با فعالیت سازمان‌های مردم نهاد و فعالان مدنی پر می‌شود. حوزه اعتیاد نیز یکی از بخش‌هایی که حامیان غیردولتی بسیاری را به خود جذب کرده است. «لیلا ارشد» مددکار اجتماعی است. او بیش از 45 سال است که فعالیت‌های اجتماعی انجام می دهد.  25 سال است که به عنوان فعال مدنی در حوزه کودکان و زنان فعالیت می‌کند. از سال 85 در «دروازه غار» تهرآن اولین مرکز گذری کاهش آسیب اعتیاد زنان در ایران را راه‌اندازی کرد. سازمان مردم نهاد «خانه خورشید»، به عنوان اولین مرکز کاهش آسیب و عرضه حمایت‌های اجتماعی زنان در دروازه غار، پس از آن  به همت او و همکارانش تاسیس شد. تا به امروز این موسسه خدمات متعددی را به زنان و کودکان کار، ارائه داده است. مددکارلن اجتماعی، روانشناس و متخصصان حوزهای علمی نیز با این موسسه همکاری دارند. زنان بهبودیافته از اعتیاد نیز با موسسه همکاری می‌کنند. به گفته‌ی لیلا ارشد، فعالیت‌های موسسه خانه خورشید اطلاعات میدانی را درمورد زنان در معرض آسیب به دست آورد که که حتی مسئولان هم از آن بی‌اطلاع بودند. او می‌گوید هدف‌شان تا به امروز فعالیت در بطن جامعه بوده است. اینگونه مشکلات و مسائل را دقیق‌تر لمس می‌کنند. به گفته‌ی او می‌توانند با رساندن صدای نداشته گروه هدف‌شان، زنان آسیب‌دیده و فررزندانشان، مسئولان را نسبت به توجه به موقعیت این گروه، حساس کنند. مراجعه کنندگان به خانه خورشید، زنان درگیر اعتیاد، مبتلا به ایدز، کارتن‌خواب، فاقد اوراق هویتی یا تن‌فروش هستند. برای بررسی میزان و تاثیر نگاه جامعه بر اعتیاد زنان، به سراغ لیلا ارشد که سال‌هاست در این این زمینه فعالیت می‌کند، می‌روم. آنچه در پیش‌رو دارید، خلاصه‌ای از گفت‌وگویم با اوست.

  چرا «خانه خورشید» ارائه خدمات اجتماعی به زنان درگیر اعتیاد را برگزید؟

متادن، به عنوان داروی نگه‌دارده، در 10 سال نخست فعالیت موسسه، با نظارت سازمان بهزیستی، برای مراجعه‌کنندگان تجویز می‌شد. این تجویز درمانی با توجه به انواع مواد مخدر مصرفی معتادان بود. پس از رواج مصرف ماده مخدر شیشه، که یک ماده محرک صنعتی است، تغییراتی در خدمات‌دهی انجام شد. سازمان ستاد مبارزه با مواد مخدر در سال 84، اعتیاد را یک بیماری به شمار می‌آورد. از سازمان‌های مردم نهاد و نهادهای کاهش آسیب اعتیاد فعال در این حوزه، می‌خواست به درمان کمک کنند. راهکارهایی مانند حرفه‌آموزی و ایجاد سرپناه نیز برای معتادان پیشنهاد شد تا بتوانند به تدریج در سطح درمان نگه‌دارنده متادون بمانند. به عنوان یک مددکار اجتماعی، آن سطح از خدمات را برای معتادان کافی نمی‌دانستم. اگر ظرفیت ترک مصرف مواد مخدر را در زنی می‌دیدم، به او کمک می‌کردم تا ترک کند. سازمان ستاد مبارزه با مواد مخدر، چندی بعد، «ماده 16 » را مطرح کرد. طبق این ماده، معتادان به اجبار باید سومصرف مواد مخدر را قطع کنند. دستگیرشان می‌کردند و برای ترک به مکان‌های خاصی برده می‌شدند. این شیوه مناسبی برای معتادان نبود. مسئله اعتیاد، تنها ترک فیزیکی نیست. اگر معتاد از نظر عاطفی و اجتماعی حمایت‌های لازم را نداشته باشد، پس از ترک مجدد به مصرف مواد مخدر روی می‌آورد. مشاهده کردیم که ماده 16 کارایی لازم را ندارد. محدودیت‌های بسیاری ایجاد می‌کند. کسانی را که حمایت کرده بودیم، ناگهان دستگیر می شدند و دسترسی‌شان به خدمات حمایتی قطع می‌شد. آسیب بیشتری می‌دیدند. بیشتر اوقات سومصرف مواد در بین ان معتادان پس از بازگشت اتفاق می‌افتاد. باید خدمات پزشکی بسیاری ارائه می‌شد تا مجدد به زندگی باز گردند. بنابراین تصمیم گرفتیم که متادون را به سازمان بهزیستی بازگردانیم. در بین مراجعه‌کنندگان به موسسه، زنان بسیاری وجود داشت که اعتیاد را کنار گذاشته بودند. بنابراین تصمیم گرفتیم که بر حمایت‌های اجتماعی و اشتغال این زنان تمرکز کنیم.

  چه خدمات دیگری در خانه خورشید به زنان آسیب‌دیده ارائه می‌شود؟

دو یونیت دندانپزشکی، از پنج سال پیش تاکنون، به زنان گروه هدفمان خدمات‌رسانی می‌کند. برای انسان‌ها، به خصوص زنان، مهم است که پس از ترک مواد مخدر چهره خوبی داشته باشند. چون مصرف مواد مخدر آسیب بسیاری به پوست و دندان می‌رساند. زنان برای اشتغال و بازگشت به جامعه با مشکل بیشتری روبه‌رو هستند. شانس دست‌یابی کمتری به شغل‌های مختلف دارند. جامعه خیلی راحت قضاوت‌شان می‌کند. خدمات دندان‌پزشکی موجب شد که چهره‌شان به حالت معمولی و آراسته گذشته‌شان برگردد. پس از آن می‌توانستند با برچسب کمتری از سوی جامعه، برای آینده جدیدشان تلاش کنند. زنان دارای رفتار پرخطر و درگیر بیماری ایدز نیز از این مرکز استفاده می‌کنند. چون جایی برای خدمت‌رسانی دندان‌پزشکی برای این زنان وجود ندارد. 

  به نظر شما، اعتیاد آسیب بیشتری به زنان می‌زند؟

بله. اعتیاد برای زنان مخرب‌تر است. زنان، به دلیل ویژگی‌های جسمانی، آسیب بیشتری از نظر اجتماعی و فیزیکی متحمل می‌شوند. تجربه ما در ارتباط با زنان درگیر اعتیاد نشان می‌دهد که از نظر عاطفی و روانی هم بسیار آزار می‌بینند. به دلیل شرایط اجتماعی و جنسیتی‌شان، بسیار مورد تعرض و تجاوز قرار می‌گیرند. هر تعرض ممکن است منجر به بارداری زن شود. حال نگه داشتن فرزند در شرایط نامناسب یا رها کردن ان هر دو آسیب روحی بدی به او به عنوان مادر می‌زند. زنان معتادی که در نهایت کارتن‌خواب می‌شوند، نسبت به یک مرد، دسترسی کمتری به شغل‌های کاذب برای تهیه مواد مخدر دارد. در برخی مناطق حتی برای زباله‌گردی و فروش آن هم به واسطه نیاز دارند. در واقع برای به دست‌آوردن مقدار کمی موادمخدر، مجبور به کارهایی می‌شوند که اذیت‌شان می‌کند. چون آسیب‌ به زنان معتاد بیشتر است، اعتیاد می‌تواند آن‌ها را زودتر فرسوده کند. 

  نگاه و قضاوت جامعه به اعتیاد زنان و مردان چگونه است؟

نگاه جنسیتی جامعه به زنان معتاد نسبت به مردان معتاد بسیار بیشتر است. اگر یک مرد مصرف‌کننده مواد مخدر باشد از سوی جامعه به راحتی پذیرفته می‌شود. اما اگر یک زن مصرف‌کننده باشد برچسب‌های زیادی از سوی جامعه دریافت می‌کند. بی‌رحمانه‌ قضاوت می‌شود. این نوع رفتار، در جوامعی مانند ایران، به دلیل نوع نگاه به جایگاه مادری، بار سنگین و توقع بسیاری است که در خانه از زنان انتظار دارند. وقتی یک زن درگیر اعتیاد می‌شود، چندبرابر مردان تحقیر می‌شود، توهین می‌شنود و طرد را تجربه می‌کند. زنان معتاد آسیب بیشتری می‌بینند. بسیاری از خانواده‌ها اعتیاد مردان خانواده‌شان را می‌پذیرند اما زنان معتادشان را طرد می‌کنند. در اعتیاد زنان، دلایلی چون آبرو خانوادگی، ترس از زوال ویژگی‌های زنانه، موجب بروز خشونت علیه آن‌ها می‌شود. با اینکه جامعه ایران، از نظر دینی و اجتماعی، مدعی احترام به زنان است اما زنان درگیر اعتیاد را نمی‌تواند در خانه بپذیرد. خانواده‌ها ترجیح می‌دهند، آن زن دیگر عضوی از خانواده‌شان نباشد. حتی اگر زن یک روز ترک کند، باز به ندرت در خانواده او را می‌پذیرند و به او اعتماد می‌کنند. یکی از کارهای دشوار ما در این سال‌ها این بود که زن جوانی که مصرف موادمخدر را ترک کرده را دوباره به خانه بازگردانیم. در حالی‌که مردان معتاد برای بازگشت به خانواده مشکل کمتری دارند. 

  اگر مادر و پدر هر دور درگیر اعتیاد باشند، آیا می‌توان گفت اعتیاد مادر تاثیر مخرب بیشتری بر خانواده دارد؟

اعتیاد والدین هر دو مخرب است. در نهاد خانوادگی جامعه ما، مادر مسئولیت‌های بیشتری را خانواده بر عهده دارد. بر طبق شواهد میدانی، مادر پس از اعتیاد نمی‌تواند مانند گذشته به وظایف بسیاری که برعهده دارد، رسیدگی کند. چون زمان بیشتری را با کودکانش صرف می‌کند، بسیاری از اوقات، تاثیر بیشتری بر کودکانش می‌گذارد. این موضوع هم در طرد و هم در الگوپذیری از مادر دیده می‌شود. پدر به دلیل تقسیم کار اجتماعی جامعه کار، در بیشتر خانواده‌ها، زمان بیشتری را در خارج از خانه می‌گذراند. پدر معتاد هم نمی‌تواند مانند سابق نقش حمایتی برای خانواده را ایفا کند. حتی اغلب دست به خشونت هم می‌زند اما اعتیاد مادر، به دلیل جایگاه فرهنگی که جامعه به او داده است، بیشتر به چشم می‌آید. به طور مشخص اما نمی‌توان گفت اعتیاد هر کدام از زوج‌ها، چقدر به خانواده آسیب می‌زند. 

  اعتیاد فرزندان، تا چه اندازه به نوع رفتار والدین آنان مرتبط است؟

معتادانی که با آن‌ها در ارتباط بودیم، در خانواده‌ای بزرگ شده بودند که اعتیاد به مواد مخدر وجود داشته است. اعتیاد فقط سوء مصرف نیست. اعتیاد یک رفتار است. رفتار اعتیادی والدین می‌تواند خیلی بر روی فرزندانشان تاثیر ناخوشایندی داشته باشد. 

  آیا می‌توان گفت سوء مصرف دخانیات و مواد مخدر مادران، بیشتر از پدران، فرزندان را به سوی اعتیاد سوق می‌دهد؟ 

برای پاسخگویی به این سوال نیازمند آمار مشخص و قابل استناد هستیم. آمار رسمی درمورد میزان مصرف دخانیات و مواد مخدر در والدین و فرزندان در کشور وجود ندارد. آمار زنانی که به ما مراجعه کردند نشان می‌دهد بیشتر زنانی که درگیر اعتیاد شده‌اند از سوی مردان معتاد به سوء مصرف تشویق شده‌اند. این مردان شامل پدر، برادر، شریک جنسی و فرزند می‌شوند. مردان اما از سوی هم‌جنسانشان به اعتیاد تشویق می‌شوند.
 

  به نظر شما فعالیت‌های آموزشی جامعه، در کنترل مصرف دخانیات و مواد مخدر، تا چه اندازه تاثیرگذار بوده است؟

بسیاری از زنان معتاد، همچنان در شرایطی به مصرف مواد مخدر دعوت می‌شوند که، اطلاعات کافی در مورد نوع و عواقب آن ندارند. این از مسائل مهمی درمورد اعتیاد است که در کشور باید بیشتر به آن توجه شود. سازمان بهداشت جهانی، سال‌ها پیش 10 مهارت زندگی و اجتماعی را برای آموزش به کشورها توصیه کرده است. این مهارت‌ها هنوز در کشور به صورت جدی آموزش داده نشده است. این مهارت‌ها از مهدکودک‌ها تا مراکز آموزش عالی باید آموزش داده شود. از سه نوع روش پیشگیری از آسیب اجتماعی، در ایران پیشگیری سطح سه، یا درمان پس از آسیب، انجام می‌شود. در این نوع پیشگیری، تنها بخشی از آسیب‌‌دیده‌ها را می‌توان نجات داد. بخش زیادی از آسیب‌دیدگان از خدمات جامعه بی‌بهره می‌مانند. ما نیازمند پیشگیری سطح یک هستیم. اگر پیشگیری سطح یک و دو را نمی توانیم انجام دهیم، کیفیت خدمات سطح سه را افزایش دهیم. در پیشگیری سطح سه، پس از مراجعه معتادان به کلینیک‌های ترک اعتیاد و سازمان‌های مردم نهاد فعال در این زمینه، مشاوره‌های روانشناسی و مددکاری اجتماعی را نیز با دفترچه خدمات درمانی، با قیمت ارزان‌تر ارائه کنیم. در این صورت، کیفیت درمان و خدمات گروه شناسایی شده بهتر و کم‌هزینه‌تر می‌شود.
روزنامه صبح ساحل
دیدگاه ها (0)
img