03

آذر

1403


اجتماعی

23 مرداد 1400 08:54 0 کامنت
تنهازیستی جوانان، کابوس این روزهای خانواده‌های ایرانی است. علت تمایل جوانان امروزی به زندگی مجردی را شاید بتوان در شکاف بین نسل‌ها و اختلاف سلیقه و فرهنگ در خانواده جست‌وجو کرد. خانواده‌ای که به عنوان یک واحد اجتماعی مقدس میان مردم ایران جایگاه ویژه‌ای دارد و هرگونه سرپیچی از آن با سرزنش و حتی طرد اجتماعی مواجه خواهدشد. بدین ترتیب زندگی جوانان مجرد در جامعه متاهل به دلیل فراهم‌نبودن زیربناهای فرهنگی می‌تواند سلامت و امنیت روانی جوانان امروزی را به خطر بیندازد. از این رو بسیاری از جوانان علاوه بر مسائل اقتصادی در استقلال و تغییر سبک زندگی باید با مسائل فرهنگی در جامعه نیز دست‌وپنجه نرم کنند. برای بررسی این مسائل با «مصطفی اقلیما»، پدر علم مددکاری اجتماعی در ایران گفت‌وگو کردیم. در این مصاحبه نگاهی می‌اندازیم به تنهازیستی جوانان ایرانی که به تعبیر بسیاری از خانواده‌های ایرانی نوعی ناهنجاری محسوب می‌شود.
    
         
  
فکر می‌کنید تنهاگزینی و زندگی مجردی در ایران معمولا از چه سنی آغاز می‌شود؟
ابتدا اشاره کنم که باید به این مسئله از دیدگاه آسیب‌شناسی نگاه کرد. شما در انواع جوامع می‌توانید استقلال و تنها زندگی کردن را ببینید. اگر به طبیعت رجوع کنید متوجه می‌شوید که در میان پرندگان و حیوانات هم فرزند ابتدا برای تغذیه و مراقبت به والدین خود وابسته است اما پس از مدتی مستقل می‌شود و مسئولیت خود را به عهده می‌گیرد. در کشورهای جهان سوم نگهداشتن فرزند در خانه زیر نظر خانواده یک نگاه غالب است و به فرهنگ جامعه تبدیل شده‌است. اما در کشورهای جهان اول استقلال جوانان از سنین پایین با دوستان خود یا به تنهایی به آن‌ها یک شخصیت اجتماعی می‌بخشد و مسئولیت‌پذیری را آموزش می‌دهد. در کشور ما به دلیل این که هنوز در خانواده‌ها تفکر سنتی حاکم است بسته به فرهنگ و جغرافیا این تنهاگزینی ممکن است از سنین مختلف آغاز شود. 
 
   
آیا زیرساخت‌های فرهنگی جامعه ما هنوز آمادگی پذیرش تنهازیستی جوانان را ندارد؟
همانطور که اشاره کردم این موضوع در شهرهای مختلف ایران ممکن است متفاوت باشد. جوانان در بسیاری از شهرهای بزرگ به تدریج در حال کسب استقلال خود هستند اما در شهرهای کوچک هنوز محدودیت‌های زیادی وجود دارد. گاهی خانواده‌های ایرانی نه اینکه نخواهند فرزندشان مستقل شود اما دائما نگران حرف‌های مردم و نگاه جامعه هستند. بنابراین تغییر نگرش و ایجاد زیرساخت‌های فرهنگی برای پذیرش این موضوع کمی زمان‌بر است. همانطور که طلاق در خانواده‌های ایرانی قبلا تابو بود اما الان حتی گاهی به اصرار پدر و مادر طلاق صورت می‌گیرد. 
   
مسائل اقتصادی در کشور ما تا چه اندازه می‌تواند در انتخاب سبک زندگی و تنهازیستی جوانان به عنوان عامل محدودکننده عمل کرده‌است؟ به این معنا که آیا اگر مسائل اقتصادی وجود نداشت جوانان بیشتری زندگی مجردی را انتخاب نمی‌کردند؟
الان بسیاری از جوانان با مشکل مسکن مواجهند و فرد علاوه بر اینکه با مسائل اقتصادی در اجاره و خرید مسکن روبه‌روست باید مسائل و مشکلات فرهنگی مربوط به آن را هم تحمل کند. بسیاری از صاحب‌خانه‌ها در جامعه ما علاقه‌ای به مستاجر مجرد ندارند و به افراد مجرد خانه اجاره نمی‌دهند. از طرف دیگر جوانی که پس از استقلال هم‌چنان از والدین خود از لحاظ مالی تامین می‌شود نمی‌تواند ادعا کند که مستقل است. بنابراین اولین قدم برای تنها زندگی‌کردن استقلال مالی و داشتن امنیت شغلی است. اگر جوانان پس از جداشدن از خانواده خود استقلال مالی نداشته باشند و خانواده آن‌ها را از لحاظ مالی تامین کند در واقع هم‌چنان مجبور هستند تابع پدر و مادر خود باشند. 
   
علت اصلی تمایل جوانان ما به زندگی مجردی چیست؟
استقلال موضوعی است که هر انسانی در هر سنی بالاخره آن را تجربه می‌کند. چون انسان موجودی است که دوست دارد آزاد و تنها باشد و در خانواده‌های ما با کنترل لباس پوشیدن تا راه رفتن و حرف‌زدن فرزندان خود باعث تمایل جوانان بیشتری برای انتخاب این سبک زندگی می‌شوند.  
   
زندگی در خانواده و زندگی مجردی هر دو به شکلی می‌تواند امنیت و سلامت روانی جوانان را به خطر بیندازد. بنابراین باید به زندگی مجردی به عنوان یک عامل آسیب‌زا نگاه کنیم یا عامل پیشرفت؟
برای به‌دست آوردن بعضی چیزها ممکن است مجبور باشیم هزینه‌های گزافی پرداخت کنیم و چیزهای دیگری را از دست بدهیم. برای مثال برای به‌دست آوردن استقلال ممکن است با مشکلات زیادی روبه‌رو شویم و به دردسر بیفتیم. فشار و استرس زندگی مجردی هم طبیعتا می‌تواند جوانان را آزار دهد و سلامت روانی آن‌ها را تهدید کند. 
در کشورهای اروپایی بسیاری از جوانان پس از رسیدن به سن 18 سالگی مستقل می‌شوند و مسئولیت زندگی خود را به عهده می‌گیرند هرچند که از مشکلاتی که ممکن است برای آن‌ها پیش بیاید هم آگاه هستند. ما باید یاد بگیریم که اگر می‌خواهیم در جامعه مستقل باشیم باید یک سری چیزها را از دست بدهیم و سختی‌هایی را تحمل کنیم. به دست آوردن استقلال به این راحتی امکان‌پذیر نیست. اگر بخواهیم دائما از دوستان و خانواده خود کمک بگیریم درواقع هنوز استقلال خود را به دست نیاورده‌ایم.
     
پیچیدگی‌ها و پیامدهای تنهازیستی برای دختران جوان در جامعه ما حتی از پسران هم بیشتر است که این موضوع بار مضاعفی بر دوش دختران جوان برای تنها زندگی‌کردن است.
بله بسیاری از دانشجویان دختر من هم با این مشکل مواجه بودند و پس اتمام تحصیل مجبور بودند به شهرستان خود بازگردند با وجود اینکه تمایل داشتند زندگی مستقل را تجربه کنند اما به دلیل مشکلات و محدودیت‌هایی که جامعه ما برای زنان ایجاد می‌کند مجبور بودند به خانه  والدین خود برگردند.بسیاری از صاحب‌خانه‌ها در جامعه ما دیدگاه خوبی نسبت به دختران مجردی که تنها زندگی می‌کنند ندارند و حتی در بسیاری موارد به خودشان اجازه می‌دهند که این دختران را آزار دهند و با پیشنهادها و رفتارهای نامناسب امنیت اجتماعی این جوانان را به خطر بیندازند. از طرفی جامعه ما وصلت با دخترانی که تنها زندگی می‌کنند را نادرست می‌دانند. این نوع فشارها اجتماعی باعث می‌شود دختران برای انتخاب سبک زندگی خود با محدویت مواجه باشند. البته درحال حاضر در بسیاری از شهرهای بزرگ این موضوع را پذیرفته‌اند و دختران جوان زیادی با وجود مشکلاتی که هم‌چنان وجود دارد تنها زندگی‌کردن را برگزیده‌اند اما در شهرهای کوچک دختران خودشان ترجیح می‌دهند با وجود فرهنگ حاکم بر شهر محل زندگی خود تنها زندگی‌کردن را انتخاب نکنند. این نگاه‌هایی که در جامعه وجود دارد باعث می‌شود ما آزادی عمل خود را از دست بدهیم.
دیدگاه ها (0)
img