03

آذر

1403


فرهنگی و هنری

17 آبان 1400 08:22 0 کامنت
روزهای اخیر که آخرین فیلم «شهرام مکری» در صدر اخبار قرار دارد و در جشنواره‌های بین‌المللی خوش درخشیده‌است، خوب است که از بازیگر هرمزگانی این فیلم یاد کنیم. بازیگری که به گفته خودش از 15 سالگی وارد عرصه بازیگری شده‌است و تا به امروز با عشق و علاقه این حرفه را ادامه داده‌است و اخیرا هم در فیلم‌های موفقی ایفای نقش کرده‌است. 

 گفت‌وگو با «میثم دامن‌زه»، بازیگر هرمزگانی

 اهمیت جهان‌بینی کارگردان در گزینش نقش

  
«میثم دامن‌زه» 34 ساله و اهل بندرعباس است. کار خود را با بازی در تئاتر آغاز کرده و در کنار کارگردان‌هایی چون «جواد انصاری»، «عیسی صادقی»و «اسماعیل پاکدامن» به فعالیت هنری پرداخته‌است. او در فیلم‎‌های موفقی چون «جنایت بی‌دقت» به کارگردانی شهرام مکری و «عنکبوت» به کارگردانی «ابراهیم ایرج‌زاد» ایفای نقش کرده‌است و تجربه همکاری با بازیگرانی چون «محسن تنابنده»، «ساره بیات» و «بابک کریمی» را در کارنامه خود دارد. اکنون که در بحبوحه اکران دو فیلم او، «جنایت بی‌دقت» در سینماهای فرانسه و «ماهکان» در سینمای هنر و تجربه هستیم گفت‌وگویی را با او ترتیب دادیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.
   

 شما حرفه بازیگری را با بازی در تئاتر آغاز کردید. چطور شد که وارد سینما شدید؟

جدا از تئاتر، بازیگری در سینما همیشه برایم جذاب بود. در سال 1394 برای سریال «سرزمین کهن» به کارگردانی «کمال تبریزی» دعوت شدم و استارت ورودم برای بازی در قاب دوربین از آنجا کلید خورد.
   
 

هنوز هم در عرصه تئاتر فعالیت می‌کنید یا سینما را به آن ترجیح می‌دهید؟

برای من بازیگری دنیایی است، که مدیوم نمی  شناسد. همیشه دوست دارم که بهترین نقش  ها را در مدیوم  های مختلف تجربه کنم. از زمانی که وارد دنیای تصویر شدم سه نمایش موفق روی صحنه تئاتر داشته  ام. متاسفانه این دو سال اخیر که درگیر ویروس کرونا بودیم خیلی از ما  از صحنه تئاتر فاصله گرفتیم و من هم از این قاعده مستثنی نبودم.
     

 شما در فیلم‌های موفقی حضور داشتید. معیارتان برای قبول یا ردکردن نقش‌هایی که به شما پیشنهاد می‌شود چیست؟ 

همیشه بعد از مطالعه فیلم  نامه    های پیشنهادی، اولین چیزی که برایم مهم است، جهان‌بینی کارگردان و چالش پیش   روی نقش بوده‌است. علاوه بر آن همواره سعی می‌کنم برای نقش  های انتخابی‌ام، و نزدیک‌شدن به دنیای نقش که از متن فیلم‌نامه و جهان ایدئولوژی کارگردان شروع می‌شود وارد یک مرحله روانی و فیزیکالی شوم. مثلاً برای رسیدن به نقش اسب در نمایش «بوف  کور»، سه هفته درون یک اصطبل، زیست اسب  ها را از نزدیک تماشا کردم و آن را یاد گرفتم. یا برای ایفای نقش یک مرد کَرولال، 12 روز بدون هیچ کلامی، در دنیای روانی نقش زندگی کردم. بدین ترتیب همیشه برای رسیدن به دنیای یک نقش در فیلم  نامه  های مختلف، مسیرهای متفاوتی را تجربه کرده  ام. در فیلمی که پارتنرم یک سگ بود، سعی کردم نقش  ام را به  گونه  ای جلو ببرم که، تماشاچی بعد از دیدن آن احساس کند، من با این سگ، سال  های زیادی را گذرانده   و به یک زبان مشترک رسیده ام. 
   

 تجربه همکاری با شهرام مکری برای شما چطور تجربه‌ای بود؟ توضیح می‌دهید؟

همیشه جهان  بینی و نگاه آقای «شهرام مکری» را به سینما دوست داشتم و از فیلم  های کوتاه ایشان تا فیلم سینمایی هجوم این دیدگاه را دنبال کرده  ام. باید بگویم خیلی خوشبختم که اولین کار سینمایی  ام را با «جنایت بی  دقت» آقای  مکری در سال 1398 آغاز کرده  ام. برای من کارکردن با ایشان تجربه بی  نظیری بود. تسلط آقای مکری بر فیلم نامه و فضای فیلم، خیال من را آسوده می  کرد تا دنیای نقش را به  راحتی کشف کنم. نقش این فیلم برای من چالش‌برانگیز و مراحل رسیدنم به این نقش سخت و جذاب بود. متاسفانه به  دلیل اکران نشدن این فیلم توضیحات کاملی در مورد نقشم نمی توانم بدهم اما هم  اکنون این فیلم در سینماهای کشور فرانسه به اکران عموم درآمده‌است و به زودی در سینماهای ایران هم نمایش داده می‌شود.
   

 شما با کارگردان‌های هرمزگانی هم همکاری دارید؟ 

از سالی که به تهران آمده‌ام تنها با آقای «جواد انصاری» یک نمایش به نام «سلسله موش  ها» و یک فیلم کوتاه به نام «یخ  ها به   اتفاق فروش رفت» را در کنار او تجربه کرده  ام. دوست دارم که همکاری در هرمزگان و با هنرمندان هرمزگانی بیشتر برایم اتفاق بیفتد.
  

 کدام‌یک از نقش‌هایی که تاکنون بازی کرده‌اید برایتان پراز چالش بوده‌است؟

سوال خیلی سختی است. چرا که همیشه در قبال هر نقش، در حد توان و تجربه  ام، تمام تلاشم را برای رسیدن به آن نقش چه در تئاتر و چه در سینما کرده ام.
    

 همکاری با بازیگرانی مثل محسن تنابنده و بابک کریمی چقدر روی بازی شما تاثیرگذار بوده‌است؟

تمام بازیگرها می دانند که پارتنر خوب به شدت مهم و تا چه حد بر بازی نقش مقابل تاثیر دارد. این امر همیشه برایم یک مسئله بوده‌است. چرا که همیشه درکارهایم سعی می  کنم که با پارتنرم از قبل تمرین  های زیادی انجام دهم تا به یک زبان و نگاه مشترک برسیم. این عمل برای هردو ما همیشه خوشایند و راهگشا بوده است. من در تئاتر و سینما پارتنرهای زیادی داشته  ام اما در فیلم   سینمایی عنکبوت به کارگردانی ابراهیم ایرج  زاد با آقای محسن تنابنده هم  بازی شدم، با شناختی که از آقای تنابنده در فیلم  های مختلف او داشتم، بعداز تمرین‌های بسیار به یک زبان مشترک رسیدیم. ایشان به شدت پارتنر خوب و همراهی است. در فیلم جنایت بی دقت، بعد از تمرین  های زیاد در مرحله پیش تولید  با آقای بابک کریمی، سبب شد تا ما نسبت به هم شناخت و آگاهی زیادی کسب کنیم. همین امر باعث شده بود که در روزهای فیلمبرداری به دلیل زمان محدود روزانه برای ضبط و شیوه اجرایی آقای مکری، کمترین اشتباهات و خطاها را داشته باشیم. از آقای کریمی به عنوان یک پارتنر خوب و همراه تشکر می  کنم. البته در این فیلم پارتنرهای خیلی خوب دیگری مثل «عادل یراقی»، «آریا تقی پوریان»، «معصومه بیگی» و «گلنوش قهرمانی» هم داشتم. هم‌چنین در اینجا باید از پارتنر  های خوب فیلم سینمایی «شیرجه بزرگ» به کارگردانی «کریم لک  زاده» یاد کنم.
    

 کمی درمورد فیلم‌هایی که در حال اکران دارید صحبت کنید.

در حال حاضر فیلم کوتاه ماهَکان به کارگردانی حسام حسینی و عباس حسین  زاده را در سینماهای هنر و تجربه درحال اکران دارم. به زودی هم فیلم  های سینمایی جنایت  بی  دقت، شیرجه بزرگ و عنکبوت و هم‌چنین فیلم  های کوتاه خاک  خونی به کارگردانی حجت حسینی، حریم به کارگردانی حبیب ظهیرنیا و میثم امیری و فیلم کوتاه رویان (نام موقت) به کارگردانی علی اسکویی و امیر کریم  زاده را آماده نمایش دارم.
   

 چه شد که به تهران مهاجرت کردید؟

اوایل برای شرکت در ورکشاپ  ها و دیدن نمایش  های داخلی و خارجی جشنواره فجر و جشنواره‌های مختلف دانشجویی هرسال به  تهران می  آمدم تا اینکه در سال 1388 با ورودم به  یک ورکشاپ، بعد از اتودی که برای یک کارگردان انگلیسی زدم با «هوشنگ قوانلو» که بازیگر توانمند و مرد شریف و بزرگی است، آشنا شدم. با پیشنهاد و معرفی عمو هوشنگ، من به نمایش «هملت ماشین هاینر مولر» به کارگردانی «ناصر حسینی مهر» دعوت شدم و در آنجا نقش «گرترود (مادر هملت)» را در تئاتر شهر سالن «سایه»  بازی کردم. از این  جا بود که تصمیم نهایی  ام را برای مهاجرت به تهران گرفتم. بعداز مستقر شدنم در تهران، چندین نمایش ناموفق که به اجرا نرسیدند را پشت   سر گذاشتم تا اینکه با دکتر «علی رفیعی» برای بازی در نمایش آشپزخانه آشنا شدم اما به دلایلی اجرای نمایش آشپزخانه به تعویق افتاد و به جای آن آقای رفیعی نمایش «خاطرات و کابوس  ها یک جامه  دار» را در تالار وحدت به اجرا برد و نقش «مهدی خان تبریزی» را در آن    جا به من داد. تئاتر «بوف  کور» ناصر حسینی  مهر سومین اجرای عموم من در تهران بود که در آنجا نقش یک اسب را بازی می  کردم. بعد از آن «ولادیمیر در انتظار گودو» به کارگردانی «حسام لک» و نقش «برادر بزرگ نمایش مقدّس» به کارگردانی «سعدی محمدی» را بازی کردم.به گفته اهالی هنر هرمزگان، هنر بندرعباس و هرمزگان  یک سقف شیشه‌ای دارد که بیشتر از آن نمی‌شود در اینجا پیشرفت کرد. به نظر شما علت اینکه هرمزگان در عرصه سینما و تئاتر رشد چشمگیری نداشته‌است همین مهاجرت‌ اهل هنر نیست؟ شما خودتان هم از بازیگرانی هستید که از هرمزگان مهاجرت کرده‌اید.
مهاجرت و ماندن یک انتخاب هستند. ما براساس رویاهایمان دست به   انتخاب می  زنیم و من مهاجرت را با تمام سختی‌هایش انتخاب کردم. تنها چیزی که درباره مهاجرت می  توانم بگویم براساس تجربه شخصی خودم است. چون به‌نظرم به وسیله سفر، آدم وارد یک جهان ناشناخته می  شود که درآن پستی و بلندی  های بسیاری وجود دارد.

روزنامه صبح ساحل

دیدگاه ها (0)
img