03

آذر

1403


اجتماعی

21 دی 1400 08:38 0 کامنت

حالا که زندگی به عرصه‌ی از دست دادن‌های مداوم و گریز ناپذیر تبدیل شده است، حالا که تن‌ و جانمان در بحبوحه‌ی کرونا، سیل، زلزله و ... تهدید و تحدید می‌شود؛ نوشتن از سوگ و رنج از دست دادن ضروری می‌نماید.

«الیزابت کوبلر راس»، روانپزشک آمریکایی سال‌ها درباره کسانی که عزیزی از دست دادند یا در مواجهه با بیماری لاعلاجی قرار گرفته‌اند، تحقیق کرد. او در نهایت به مدلی رسید که گمان می‌کرد برای کسانی که در سوگ قرار می‌گیرند اتفاق می‌افتد. این مدل شامل هیجان‌ها و واکنش‌های پنجگانه‌ی انکار، خشم، چانه‌زنی و افسردگی است. راس، این مدل را صرفا برای از دست دادن‌هایی در نظر گرفته بود که با مرگ ارتباط داشتند، اما بعدها نظریه پردازان، مشاهده کردند که این واکنش‌ها برای هرگونه از دست دادن و سوگی رخ می‌دهد. هر موقعیت، فرد، مال، شغل و خلاصه هر چیزی که در جهان بینی ما نقش اساسی داشته باشد و ما هویتمان را به آن گره زده باشیم و از دست برود، سوگ است. ممکن است کسی برای از دست دادن ارتباط عاطفی‌اش دچار اضطراب، افسردگی، انکار یا خشم باشد، کسی برای شغل و دیگری برای خانه‌ای که در سیل رفته است.

گذار از تمام این مراحل برای رسیدن به پذیرش جای خالی آن سوژه‌ی از دست رفته لازم است، اما صرفا گذار! ماندن در هر کدام از این مراحل، برای ما ایجاد آسیب می‌کند. شاید گمان کنید کسی که عزیزی از دست داده، یا مال‌اش به تاراج رفته، محق است که خشمگین باشد، چانه‌زنی کند، از زمین و زمان گلایه‌مند باشد که چرا من؟ غم تمام وجوداش را در بر بگیرد و حتی دچار هیجان‌های منفی مزمنی مثل افسردگی شود. بله، ما قصد نداریم حقی را از کسی دریغ کنیم و روانشناسی محل صحبت در ارتباط با حق نیست. در روانشناسی ما به دنبال مسیری می‌گردیم که به مقصد موثرتر، کارآمدتر و مناسب‌تری برسد. در این عرصه، به کسی توصیه نمی‌شود در هیجان‌های فرساینده‌ای مانند خشم، ترس و غم بماند. بلکه توصیه می‌شود اگر در سوگی، گذار از این مراحل بیشتر از شش ماه به طول انجامید، به متخصص مراجعه شود تا از بغرنج‌تر شدن مسئله یا تبدیل شدن سوگی به سوگ مضاعف جلوگیری شود. هیجانی مانند خشم، میتواند در کنش‌های اجتماعی خودش را بازتولید کند، کافی است تا در یک تعامل اجتماعی روزمره، با خشم واکنش نشان بدهید، این خشم توسط کسی که طرف مقابل شما در تعامل است، به شما بازمی‌گردد و شما خشمگین‌تر خواهید شد و بیشتر افکاری را مرور می‌کنید که شما را عصبانی‌تر می‌کنند و این چرخه بازتولید می‌شود. به جای ماندن در هیجانات منفی، باید راه گذاری بیابیم که برای ما کارآمدتر است.

دیدگاه ها (0)
img