اسارت مدرن زن

 صبح ساحل ، سیاسی -  دوره ای که در آن به سر می بریم گاه عصر تنش ها و فشارهای روحی و روانی از جنبه های مختلف اقتصادی علمی و اجتماعی هم نامیده می شود. منظور از این نامگذاری تحمیل دیدگاه، نگاه و انتظارات جامعه بر فرد علی رغم تعارض با دیدگاه های شخصی او و توانایی هایش است. فشارها و تنش ها هم در رابطه با مردان و هم در رابطه با زنان دیده می شود. معمولاً تنش تحمیلی بر مردان عمدتاً از جنس تامین مالی مطابق معیارهایی که در رسانه ها مطرح می شود بوده و در مواردی هم از نوع تحصیلی. اما تنش ها و فشارهای روانی غیر متعادل و غیرضروری که در عصر کنونی بر زنان وارد می شود از جنسی دیگر بوده وآنچنان شدید است که اغلب سلامتی آنها را به خطر می اندازد. پدیده همه گیر جراحی های زیبایی که به گواه همه آمارها و تحقیقات ایران یکی از نخستین کشورها در جهان از این لحاظ است محصول  همین گونه تنش های تحمیلی از جامعه است. زنی که هفته جاری برای گرامیداشت مقام وی نامگذاری شده  است در دهه های اخیر چنان آماج تبلیغات تجاری ستاره های سینمایی و آواز و مدل ها (غالباً مدل های خارجی) قرار گرفته که بسیاری حتی پدران و مادران دختران جوان فراموش کرده اند هر انسان را در قالب منحصر به فردش ببینند و بپذیرند و نه چنان نسخه ای از مدل هایی که در تصاویر تبلیغی و سینمایی می بینند، بخواهند. اتفاقات سال های اخیر بعضی زنان را چنان در توهم ضرورت قرارگیری در زمره ی الگوهایی که به آنها عرضه شده قرار داده است که تمام توجه آنها را به خود جلب کرده و در نتیجه خود به خود آنها را از پرداختن به درون و غنی شدن شخصیت و تفکر که مقام اصلی زن در آنجا دیده می شود بازداشته است.گرچه هنوز این پدیده بخش کمتری از جامعه زنان را در بر گرفته اما روند رو به رشد آن وضعیتی اسفبار را ترسیم می کند که احتمالاً بخش بزرگی از جامعه نسل بعد از زنان را کسانی تشکیل دهند که همه کمالات و محاسن و آمال زن بودن را در اندامی خاص و فرمی مشخص از صورت می بینند، و این روند نتیجه ای جز به یکدستی رسیدن و سطحی نگری و عامیانه اندیشی در بین چنین جامعه ای نخواهد داشت. زنان چنین جامعه ای در وهله اول به دلیل از دست دادن اعتماد به نفس در نتیجه فشارهای بیرونی می خواهد هرچه بیشتر خود را به قالبی بریزد که دیگرانی فاقد صلاحیت برای وی ترسیم کرده اند، از آنجا که به نفع فعالان عرصه تبلیغات و گاه حتی سیاستمداران است که برای تسخیر فرهنگی جوامع انسان هایی یکدست تربیت کنند، همواره از الگوهای معدودی استفاده می کنند که آسان تر هم بر روی ویژگی های آن مانور دهند. در نهایت زنان به ویژه جوانانی که محصور در عرصه های رسانه ای و تبلیغی هستند و می خواهند هر چه بیشتر به معیار مدرن و امروزی تبدیل شوند به غلط الگوهای تبلیغی کاذب را چون الگوهای واقعی زن امروز تلقی کرده و روز به روز بیشتر برای رسیدن به آن الگو تلاش می کنند، نتیجه نهایی چنین روندی شکل گیری جامعه ای به ظاهر مدرن و از درون تهی است که برخلاف انتظار عصر روشنگری که زنان را آگاه تر تر از گذشته می خواست، ناآگاه تر و عقب مانده تر به لحاظ فکری نسبت گذشته خواهند بود. زنانی که هرچند در ظاهر هیچ کم از الگوهای کاذب مدرن و اروپایی ندارند اما از درون به شدت دور از تحولات واقعی جامعه مدرن، دور از آگاهی و در نهایت اسیر هستند. اسیر آنچه طراحان نمایش می دهند. آنها تصور می کنند چون به مدل های ارائه شده در رسانه ها نزدیک شده اند به آزادی و به موفقیت دست یافته اند اما غافل از آنکه اینان اسیران مدرن شده اند. کسانی بدون آنکه بدانند روز و شب خود را برای تبدیل شدن به آن چیزی صرف کرده اند که هیچ گاه نمی تواند آنها را به آرامش واقعی برساند و تنها نتیجه اش تبدیل شدن به کالایی است که مطلوب جنس مخالفی است که بسیاری از همان الگوهای کاذب ساخته و پرداخته آنان است. جنس مخالفی که در طول تاریخ به دلیل قدرت جسمانی برتر برای شکار از خانه بیرون می رفت و زن را در چارچوب خانه محبوس کرد،و بر زن روا داشت آنچه می دانیم امروز که دیگر توان نگه داشتن زن در در چاردیواری را ندارد به شکل دیگری او را به بند اسارت کشیده  است اسارتی که تا از وجود آن باخبر شوند، همه جوانی و هویت خود را در آن صرف شده می بینند و دیگر زمانی برای جبران عقب ماندگی ای که دچارش شده اند نمی یابند، تنها هر از چند گاهی مجبورند برای کسب رضایت موقتی باز به دنبال هدف های دنیای ظاهر بین که فقط در پی لذت های دنیوی زودگذر است گام بردارد و باز اندوه اسارت به سراغش بیاید که چرا هیچ گاه نمی تواند از خودش راضی باشد پاسخ اما اینجاست که آن رضایت حاصل نمی شود چرا که او به جای یافتن الگوی راستین زن چون فاطمه زهرا (س)، به دنبال الگوهای کاذب و دروغین رفته است.