03

دی

1403


اجتماعی

17 اردیبهشت 1401 08:45 0 کامنت
به قلم// مصطفی قلندری، دانشجوی دكتری گروه مدیریت آموزشی
  
منابع انسانی توانمند را می توان به عنوان مهم ترین سرمایه ی یك اجتماع لحاظ نمود و مترقی ترین راهبرد تربیت و كسب این سرمایه (منابع انسانی مطلوب) در بستر ایجاد یك نظام آموزشی عادلانه محقق خواهد شد؛بنابراین مهم ترین راه تامین سرمایه انسانی،آموزش است. در این راستا یكی ازموقعیت های به چالش كشیده شدن ایجاد برابری های اجتماعی در هر جامعه ای؛ مطالبه ی برابری فرصت های آموزشی و عدالت آموزشی درآن جامعه می باشد. اینكه تا چه میزان در ادراك مدیران اجرایی یك كشورهمسویی ارتباط بین كیفیت بخشی آموزش و تولید منابع انسانی توانمند گنجانده شده است؛میزان توسعه یافتگی صنعتی ،اقتصادی وسیاسی آن كشورها این دریافت در مدیران را نشان خواهد داد.
آلفرد مارشال از بنیان گذاران اقتصاد نئوكلاسیك می گوید : با ارزش ترین ثروت ها؛سرمایه گذاری نیروی انسانی است. هیچ اسراف و اتلاف ثروت ملی بالاتر از این نیست كه بگذاریم نابغه ای در یك خانواده فقیر وگمنام به دنیا آمده،عمر خود را در كار كم اهمیتی صرف كند. هیچ گونه تغییر و تحولی به اندازه بهبود موسسات آموزشی موجب افزایش ثروت ملی نمی شود!توسعه پایدار در گرو فراگیر بودن آموزش عمومی برای همگان در یك جامعه خواهد بود. طبق یافته های پژوهشی هر كجا نابرابری تعمیق می شود؛ همه زیان می بینند.وقتی آموزش منحصر به اغنیا شود سطح مهارت به شدت پائین می آید . درواقع هر كجا نابرابری تعمیق می شود ممكن است حتی ثروتمندان نیز از این وضعیت دچار انزجار شوند.ناگزیر، سطح بندی های اجتماعی در یك تقاطع هنجاری برخورد خواهند نمود و در صورت عدم برخورداری از یك نظام و سیستم آموزشی فراگیر و برابر ؛ بروز اصطكاك اجتماعی دور از ذهن نخواهد بود.
معنی تساوی فرصت های آموزشی آن است كه هیچ كس به تناسب هوش ،استعداد ، توانمندی و علاقمندی خود و به سبب فقدان امكانات و سایر شرایط غیر ضروری از وصول به تعلیم وتربیت محروم نماند. اینكه جامعه ای به دلیل عدم توازن در توزیع منابع و ایجاد زیر ساخت ها ؛ افراد آن دچار احساس نابرابری اجتماعی شوند و ساخت ذهنی آنان در شكل گیری یك ساختار عادلانه اجتماعی در همه ابعاد مخدوش گردد؛ سرمایه ی اعتماد عمومی آن جامعه رو به كاهش رفته و شاید تبعات این احساس نابرابری، زمینه تهدید امنیت روانی اجتماع را فراهم سازد. نابرابری اجتماعی را ناظر بر تفاوت های بین فردی كه آن ها را ازلحاظ میزان برخورداری از حقوق ، فرصت ها، پاداش ها و امتیاز متفاوت می كند؛  می توان تعریف نمود. شكل گیری این نابرابری های اجتماعی منجر به تولید قشربندی اجتماعی خواهد شد. طبقه هایی از طیف های مختلف انسانی همراه با باز تولید الگوهای فكری و فرهنگی در یك جامعه شكل خواهد گرفت. این طبقه ها برای خود یك مانیفست اختصاصی تولید خواهند نمود؛ اقتصاد اختصاصی،فرهنگ اختصاصی،سیاست اختصاصی و آموزش اختصاصی.
در حال حاضر به نظر می رسد در جامعه ما این قشربندی اجتماعی با ابعاد مجهول در حال شكل گیری و رشد می باشد. همان طور كه ابعاد نابرابری اجتماعی و اقتصادی در سطوح لایه های مختلف زندگی اجتماعی وجود دارد؛در نظام آموزشی هم این نابرابری توانسته به تدریج رسوخ پیدا كند و بركیفیت آموزش تاثیربگذارد.در دو دهه  گذشته و همزمان با توسعه اجتماعی و شكل گیری طبقه های جدید اجتماعی ؛ این طبقات جدید در بستر تعریف نظامات جدید برای طبقه خود ؛ زیر ساخت های آموزشی اختصاصی ایجاد نمودند. ایجاد مدارس غیر انتفاعی! و خاص در ابتدا با اهداف توسعه ی آموزش وبرابری آموزشی شكل گرفت ، ولی با تغییر رویكرد به سمت ابزار سرمایه ای پیش رفت؛تا جایی كه امروز شاهد ظهور مدارس لاكچری هستیم. به نظر می آید تئوری «كالای آموزش» در حال تعبیر می باشد. در تقابل مدارس دولتی با این مدارس ؛ حلقه ی سرآمدان اقتصادی و اجتماعی را از لحاظ دریافت خدمات آموزشی در درجه ای بالاتر قرار داده است. تحلیل نتایج كنكور سراسری ٢ سال اخیرموید این موضوع می باشد. فضای فیزیكی مطلوب،غنی كردن محتوای درسی،كلوپ های پژوهشی،برنامه های فوق برنامه تابستانی و سفرهای خارج از كشور؛اقدامات اغوا كننده این مدارس می باشد كه جلوه گر سبك زندگی و نمود یك طبقه اجتماعی می باشد.این قشری بندی طبقاتی به دنبال انحصار بخش آموزش هم می باشد؛ تلاش برای برچیده شدن بخش كیفیت دار آموزش دولتی یعنی مدارس سمپاد ، یكی از این موارد می باشد. حذف مدارس سمپاد در عمل بازارسازی برای مدارس غیر دولتی می باشد. شاید گفته شود حمایت های مالی دولت از آموزش، قدرت رقابت مدارس دولتی را ارتقادهد. درحالی كه مبتنی بر تحلیل های اقتصادی این افراد سرآمد اجتماعی و اقتصادی هستند كه درصد بالایی از یارانه های پنهان را دریافت می كنند!
البته در این چند سال تلاش های فراوانی در زمینه ایجاد زیر ساخت های آموزشی،تربیت نیروی انسانی،درصد پوشش باسوادی بزرگسالان،پوشش حدود٩٠ درصدی تحصیل عمومی دركشور،توسعه آموزش عالی و... در كشور ما صورت گرفته است كه قابل ستایش و تحسین می باشد، اما هنوز ساختمان های كهنه و عدم زیرساخت های تجهیزات و امكانات در زمینه آموزش؛ گهواره ی دانش كودكان طبقات ضعیف است.به امید قرار گرفتن فرزندان این سرزمین در فرصت ها و موقعیت های آموزشی و تربیتی برابر.
  
دیدگاه ها (0)
img