فرهنگی و هنری
پلیس جنوب با عنوان اختصاری اس. پی. آر نیروی نظامی به شمار میرفت که انگلیس در ۲۶ اسفند ۱۲۹۴ خورشیدی به بهانه ایجاد امنیت اما درواقع به دلیل پیشبرد مقاصد شوم استعماری خود در جنگ جهانی اول در مناطق جنوبی ایران تشکیل داد. این سازمان جنایتهای زیادی در آن دوران انجام داد، به طوری که، مردم در صدد منحل کردن پلیس جنوب درآمدند و مبارزات خود را از 2 خرداد ماه 1297 هجری شمی آغاز کردند. به مناسبت سالروز قیام علیه انگلیسیها نگاهی به تاریخچهی چگونگی تشکیل پلیس جنوب و انحلال آن میاندازیم.
پلیس جنوب با عنوان اختصاری اس. پی. آر نیروی نظامی به شمار میرفت که انگلیس در ۲۶ اسفند ۱۲۹۴ خورشیدی به بهانه ایجاد امنیت اما درواقع به دلیل پیشبرد مقاصد شوم استعماری خود در جنگ جهانی اول در مناطق جنوبی ایران تشکیل داد. این سازمان جنایتهای زیادی در آن دوران انجام داد، به طوری که، مردم در صدد منحل کردن پلیس جنوب درآمدند و مبارزات خود را از 2 خرداد ماه 1297 هجری شمی آغاز کردند. به مناسبت سالروز قیام علیه انگلیسیها نگاهی به تاریخچهی چگونگی تشکیل پلیس جنوب و انحلال آن میاندازیم.
انگلستان، در دومین سال جنگ جهانی اول، به بهانه ایجاد امنیت در جنوب ایران، تصمیم به ایجاد یک نیروی نظامی، زیر نظر افسران ارشد بریتانیایی گرفت. این نیروی نظامی که به پلیس جنوب یا اس.پی.آر (تپانچه داران جنوب پارس) معروف شد، به فرماندهی ژنرال سایکس در 27 بهمن 1298 ش شکل اجرایی به خود گرفت. دولت انگلستان پیش از آن در 22 مهر 1289، طی اولتیماتوم شدیداللحنی از ایران خواسته بود که طی سه ماه به نظم و امنیت در جنوب ایران بهویژه راههای بوشهر به شیراز و اصفهان بپردازد وگرنه خود رأساً به تشکیل قوایی زیر نظر افسران انگلیسی مبادرت خواهد کرد؛ اما باوجودی که کابینه سپهدار تنکابنی با تصویب مجلس شورای ملّی به تشکیل نیروی ژاندارمری زیر نظر افسران سوئدی مبادرت ورزید و این نیرو توانست امنیت و آرامش را در جنوب برقرار سازد، انگلستان همچنان وجود پلیس جنوب را ضروری میدانست.13 مردادماه ۱۲۹۴ ه.ش در پی انعقاد قرارداد ۱۹۱۵ میان روسیه و انگلیس پلیس جنوب در ایران تشکیل شد. ژنرال «سرپرسی سایکس» مأمور سازماندهی نیروهای انگلیسی شده بود. مهمترین عامل تشکیل پلیس جنوب حفاظت منافع انگلیس در جنوب و مراقبت از چاههای نفت بود. نفت بهعنوان ماده اصلی در تأمین سوخت کشتیها اهمیت زیادی داشت. این موضوع در جنگ جهانی اول و با تغییر سوخت کشتیها از زغالسنگ به نفت، از اهمیت بیشتری برخوردار شد. از سویی به آتش کشیده شدن چاههای نفت جنوب اهواز و انهدام لولههای نفت بین اهواز و مسجدسلیمان در سال ۱۹۱۵ توسط گروهی از مأموران آلمانی ازجمله عواملی بود که لزوم حضور قوای نظامی در جنوب ایران را برای دولت انگلستان قوت میبخشید. انگلیس با تشکیل این نیرو ضمن تأمین امنیت منابع نفتی، میتوانست امنیت راهها را نیز تأمین کند؛ اما تأمین این امنیت علاوه بر ظلم و تعدی به مردم منطقه، با غارت ثروت و منابع ملی ایرانیان نیز همراه بود. بنا بر یک نقلقول گفته میشود، سرپرسی سایکس، هنگام خروج از ایران سه کالسکه عتیقه را با خود به خارج برده بود. این موضوع در درازمدت نارضایتی مردم را به دنبال داشت؛ اما بسیاری از جنبشهای محلی به بدترین شکل و توسط پلیس جنوب سرکوب میشد. نبرد و مقاومت دلیران تنگستانی ازجمله نقاط عطف مبارزه با استعمار انگلیس در آن دوره بود.
«یرواند آبراهامیان»، مورخ و تاریخنگار، درباره اهمیت «پلیس جنوب» در تاریخ جنگ جهانی اول میگوید: «این نیرو ازنظر اندازه، چندان بزرگ نبود اما ازآنجاییکه ایران ارتشی در اختیار نداشت، به نسبت، نیروی بسیار مهمی بود. این نیرو جادههای جنوب کشور را بهویژه از اصفهان و شیراز به سمت خلیجفارس، کنترل میکرد و درواقع توسط تشکیلات حکومت بریتانیا در هند اداره میشد و افسران بریتانیایی تشکیلات این کشور در هند، تفنگداران جنوب ایران را اداره میکردند. سربازان و درجات پایین این نیرو، ایرانیان بودند اما افسران غالباً از هند میآمدند».
پلیس جنوب با هدایت سرپرسی سایکس در ابتدا بهمنظور جلوگیری از تحریک احساسات وطنپرستانه، تمامی درگیریهای مسلحانه خود با ایلات، قبایل و روستاهای بیدفاع را با عنوان مبارزه با راهزنی و غارتگری توجیه میکرد. از مهمترین اقدامات پلیس جنوب میتوان به بمباران مناطق مسکونی و روستاهای بیدفاع، حمله به روستاها و ایلات منطقه کرمان که به بهانه حمایت آنها از آلمانها صورت گرفت، اشاره کرد! همچنین پلیس جنوب برای پیشبرد اهداف خود و برای کاستن از هزینههای نظامی و سیاسی خود در جنوب در مبارزه با ایلات از سیاست تفرقهاندازی میان قبایل و ایلات نیز بهره میبرد. کارگزاران انگلیس در جنوب ایران همچنین با دخالت در عزل و نصب حکمرانان و کدخدایان روستاها میکوشیدند، ضمن ایجاد تفرقه از اتحاد نیروهای مبارز تحت لوای واحد جلوگیری کنند و از تحریک احساسات ضد انگلیسی در منطقه بکاهند از دیگر اقدامات پلیس جنوب برای کاستن از احساسات ضد انگلیسی، انتشار روزنامه فارس بود که بهعنوان سخنگوی پلیس جنوب در راستای مشروعیت بخشیدن به اقدامات آنها انجام میشد.
علاوه بر دنبال کردن این سیاستها، انگلیسیها با محوریت کمک به تحرکات نظامی پلیس جنوب به اقداماتی عمرانی همچون احداث جاده ماشینرو، احداث خط آهن، بهسازی جاده بوشهر به شیراز و نیز مرمت خطوط تلگراف دست زدند؛ اقداماتی که اگرچه فواید آن ممکن است به بهرهبرداری مردم منطقه نیز انجامیده باشد امّا باوجود تبلیغات فراوان، انگلیسیها از طرف مردم جنوب و خوانین منطقه، هرگز مورد تحسین واقع نشد. مبارزات مردم جنوب بیانگر این واقعیت است که آنها اینگونه اقدامات را در راستای دلسوزی برای مردم ایران ارزیابی نمیکردند.
نفرت تاریخی مردم از دخالت بیگانگان در ایران کافی بود که نسبت به اهداف اعلامی تشکیل پلیس جنوب تردید روا دارند. حتّی نامگذاری ایرانی این نیروی نظامی (تپانچه داران جنوب پارس) و نیز برخی از هنگهای آن به نامهای ایرانی مانند هنگ سلطان احمدشاه و نیز تشکیل شاکله اصلی این نیروی نظامی با 5400 سرباز و 190 افسر ایرانی که زیر نظر 47 افسر ارشد انگلیس و 256 افسر جزء انگلیس و هندی فعالیت کردند از تردید مردم و مبارزین نکاست. تأیید وثوقالدوله و فرمانفرما نیز خللی درراه مبارزات مردم پدید نیاورد. در حقیقت حضور یک نیروی نظامی بیگانه خودبهخود کافی بود که بهجای تأمین امنیت، به افزایش تنشها منجر گردد. در مقام عمل نیز عملکرد پلیس جنوب بر حساسیت ایرانیها افزود. این نیرو که بنا بر اعلام سایکس برای جلوگیری از راهزنی قطاعالطریق به وجود آمده بود، در حمله به روستاها و ایلات و عشایر به چپاولگری دست زد و درنهایت مجبور به درگیری با نیروهای ملّی و مردمی شد. برخی از نیروهای پلیس جنوب به دلایل واهی و برای تأمین نیازهای خود به توقیف اموال مردم، ازجمله مصادره املاک و اراضی و باغها مبادرت ورزیدند و با تطمیع نیروهای ژاندارمری، عملاً سلطه دولت مرکزی بر خطه وسیعی از ایران را به چالش کشیدند.
این اعمال درنهایت موجبات درگیری آنها با نیروهای ملّی و مردمی را فراهم کرد که ازجمله میتوان به مبارزات مردم سیرجان به فرماندهی حسینخان اسفندیار پور، رئیس بچاقچی و قیام مردم فارس (به فرماندهی اسماعیلخان صولت الدوله قشقایی، ناصرالدیوان کازرونی، زایرخان اهرمی، شیخ حسن خان چاه کوهی و غضنفرالسلطنه برازجانی) و برخی خوانین بلوچستان اشاره کرد.
حوزه عملکرد و عملیات پلیس جنوب نیز بسیار وسیع بود و مناطقی همچون کرمان، بلوچستان، یزد، اصفهان، بختیاری، خوزستان، فارس و بندرها جنوب ایران را شامل میشد؛ و از سویی مبارزات پیگیر مردم و تغییر شرایط کشور، کار را برای فرماندهان پلیس جنوب دشوار کرد؛ همچنین با آشکارتر شدن ماهیت اقدامات این نیروی بیگانه، بسیاری از کارکنان ایرانی و افسران ژاندارمری که به آن پیوسته بودند به فکر فرار یا جدایی از پلیس جنوب افتادند و باوجود تعیین مجازات سخت همچون اعدام و شکنجه، باز برخی از ایرانیها مصمم به جدایی از آن شدند.
انگلیسیها که با تشکیل پلیس جنوب به اهداف کوتاهمدت و بلندمدت خود در جنوب ایران و تأمین منافع تجاری، حفاظت از چاههای نفت و انتقال آن و حفاظت از اتباع خود در شرکت نفت انگلیس و ایران جامه عمل پوشانده بودند، بعد از انقلاب 1917 روسیه و خروج نیروهای روسی از ایران، ابتدا کوشیدند با قرارداد 1919 با وثوقالدوله جای پای خود را در ایران محکمتر کنند، امّا با مخالفتهای صورت گرفته در داخل و خارج (از سوی کشورهای فرانسه، آمریکا و شوروی) و پایان یافتن جنگ جهانی اوّل و پایان موقتی رقابت انگلستان با روسیه تزاری انگلیسیها در ادامه دادن به فرماندهی پلیس جنوب در ایران تردید کردند. با پایان یافتن جنگ جهانی اوّل و تسلیم آلمان و پایان یافتن خطر آنها در جنوب ایران، بحران اقتصادی در انگلستان و نیز فرار از هزینههای سنگین نظامی، سرانجام سرپرسی سایکس در سال 1297 ش، دو سال قبل از کودتا، پلیس جنوب را به دولت ایران واگذار کرد و از کشور خارج شد. دولت کودتا و سید ضیاء نیز که پیش از آن خود مدافع قرارداد 1919 بود و از عدم تمایل به اجرای این قرارداد اطلاع داشت آن را ملغی اعلام کرد. بدین ترتیب با پایان یافتن حضور رقیب قدیمی انگلستان، یعنی روسیه تزاری (و قزاقهای تحت فرماندهی آنان در ایران) و آغاز روندی که با فرماندهی سردار سپه به تقویت تسلّط دولت مرکزی میانجامید، در مه 1921 م، همه نیروهای انگلیسی و هندی خاک ایران را ترک کردند و پلیس جنوب نیز پس از حدود پنج سال فعالیت در جنوب ایران منحل گردید (سال 1300 ش) و انگلیسیها با تغییر آشکار در استراتژی خود، از نیرویی که از آن بهعنوان «گرفتاری پرهزینه» یاد میکردند، در سایه اقتدار دولت مرکزی رهایی یافتند. بدین ترتیب پلیس جنوب عمر طولانی نداشت و در ۱۳۰۰ خورشیدی چند ماه پس از کودتای رضاخان فروپاشیده و با خروج ژنرال آیرونساید و نیروهای انگلیسی تحت فرمانش از ایران، کارکنان نظامی هندی و انگلیسی متشکل در پلیس جنوب نیز از کشور خارج شدند و این تشکیلات در ایران منحل شد؛ بنابراین باید مهمترین دلایل برچیده شدن پلیس جنوب را ناتوانی دولت ایران از پرداخت سهم خود در تأمین هزینه این نیرو، استمرار مبارزات ضد انگلیسی مردم ایران در شهرهای جنوب، اصرار آمریکا، روسیه و فرانسه به لزوم خروج نیروهای انگلیسی از ایران، اعتراض نمایندگان مجلس انگلیس به هزینههای گزاف نظامی و مشکلات مالی آن برای این دولت پس از پایان جنگ اول جهانی ذکر کرد.
منابع: ایرنا/ موسسه مطالعات تاریخ ایران معاصر/ موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی/ دنیای اقتصاد
نظرسنجی
اخبار مرتبط
جدال نانوایان هرمزگان با آرد بیکیفیت
تعداد پرستاران فوت شده بر اثر کرونا برابر با پرستاران کشته شده در جنگ جهانی اول
وضعیت ایران در جنگ جهانی اول؛ قحطی 10 میلیون ایرانی را به کام مرگ برد
روزی به یاد دانش آموزان کشته شده در جنگ جهانی اول
شروع دوباره تنش روسیه و اروپا پس از گذشت 100 سال
پربازدیدترین ها
مجموعه سازه گستر گامبرون
شرایط جدیدی برای دریافت کارت اعتباری سهام عدالت اعلام شده که براساس آن شش گروه از سهامداران نمیتوانند کارت اعتباری بگیرند.
مدیر فناوری اطلاعات و ارتباطات سازمان منطقه آزاد قشم از الکترونیکی شدن مراحل ثبت نام و تمدید کارت شهروندی قشم با هدف کاهش مراجعات حضوری برای کنترل بهتر و مقابله با شیوع ویروس کرونا در جزیره خبر داد.
جدیدترین اخبار