03

آذر

1403


اجتماعی

12 تیر 1401 09:08 0 کامنت

ما به عنوان انسان‌هایی که تا به امروز مسیر جانفرسای تکامل را پیموده‌ایم، همواره میل داریم گمان کنیم در وضعیتی مشخص زندگی می‌کنیم. دوست داریم فکرکنیم، اتفاق‌های ناگوار فقط برای کشور‌های دیگر و انسان‌های دیگر است، و عموما برای همین تفکر است، که زیر ساخت‌ها و ایمنی ساختمان‌ها و سازه‌های شهری به شکل نامعقولی سست و غیر قابل اتکاست. اما چیزی که این گمان را برهم می‌زند، زلزله است. زلزله می‌تواند توهمات ایمنی و شکست ناپذیری ما را در هم شکند. این فاجعه‌ی از پیش نامعلوم، آسیب‌پذیری ما در برابر تروما، آسیب، مرگ و از دست دادن عزیزان را یادآوری می‌کند، و همزمان که زمین زیر پای ما می‌لرزد، اطمینان و آسودگی وجودی ما به لرزه می‌افتد و جای خود را به اضطراب وجودی می‌دهد. همزمان با پس لرزه‌ها، با نامعلوم بودن زندگی و مبهم بودن یک لحظه‌ی دیگر مواجه می‌شویم، و احتمالا به این فکر می‌کنیم، که آمادگی برای زلزله و هر بحرانی می‌توانست در این لحظه چقدر یاری رسان باشد. اما واقعا هیچ کس نمی‌تواند شدت آسیب و ویرانی یک زلزله فاجعه بار را پیش بینی کند. دیر یا زود از تبعات جانی و مالی زلزله‌ای که در هرمزگان اتفاق افتاده، صحبت‌های بسیاری به میان خواهد آمد. بسیاری گمان می‌برند، خانه‌ها جایگرین خواهند شد، داغ از دست دادن عزیزان کمرنگ می‌شود و در نهایت سال‌ها بعد همه چیز جز خاطره‌ای تلخ نخواهد بود. اما آیا واقعا چنین است؟ پس از سونامی که در ژاپن اتفاق افتاد، و بعد از بازسازی خانه‌ها، زیر ساخت‌ها و حمایت از بازماندگان، گمان می‌رفت مقداری از رنج و آسیب مردم کم شود. اما گزارش‌ها نشان می‌داد بازماندگان حتی بعد از گذر زمان، در معرض خطر بالایی برای آسیب‌شناسی رفتاری و عاطفی هستند. میزان زیادی از واکنش‌های عصبی، اضطراب، افسردگی و اضطراب پس از سانحه در آن‌ها دیده می‌شد، که نام آن‌ها را مصائب رایج پس از بلایای بزرگ گذاشتند.  بنابراین به نظر می‌رسد، پس‌لرزه‌های یک زلزله‌ی بزرگ، صرفا به زمین‌لرزه‌های بعدی، که لرزه به جان و روان مردم می‌اندازد، منتهی نمی‌شود، بلکه تا سال‌های سال مصائب ناشی از این فاجعه، امنیت روانی آسیب‌دیدگان را به خطر خواهد انداخت. برای کاهش دادن تبعات روانی این فاجعه چه می‌توان کرد؟ دکتر رابرت استلارو معتقد است: « در چنین شرایطی، علاوه بر انجام هر کاری که از دستمان برای کمک به آسیب دیدگان بر می‌آید، باید اضطراب وجودی‌ای را که چنین فاجعه‌ای در افراد ایجاد می‌کند، وارد گفتگو کنیم، تا بتوانیم درباره‌ی آن صحبت کنیم و اثرات بلند مدت آن را در وجود بازماندگان کاهش دهیم.» در زلزله‌ی ژاپن، چون اصل و ارزش فرهنگی مبتنی بر این ضرب‌المثل آن‌ها بود که « روی هرچه که بوی بدی می‌دهد را بپوشان» ؛ مردم ترجیح می‌دادند، درباره‌ی رنج‌ها و اضطراب‌های وجودی خود با کسی صحبت نکنند، یا آن‌ها را سرکوب کنند. همین مساله باعث شد، تحقیقات حوزه‌ی سلامت روان، تا سال‌های سال بعد آسیب روانی ناشی از زلزله را به قوت خود در وجود بازماندگان تایید کند.  دولت می‌تواند با قراردادن اورژانس اجتماعی و مراکز خدمات بهداشت روان سیار، در بهبود شرایط روانی بازماندگان گام موثری بردارد،گامی که برای زلزله‌زدگان کرمانشاه برنداشت و تبعات آن به وضوح در مردم و شرایط اجتماعی آن شهر قابل مشاهده است. در روزهایی که مردم با ناباوری و استیصال، در انتظار آواربرداری خانه‌هایشان هستند، گفتگوی درمانی برای آن‌ها بسیار کارآمد است و می‌تواند اضطراب و سردرگمی را کاهش دهد.

دیدگاه ها (0)
img