03

دی

1403


اجتماعی

18 مرداد 1401 08:19 0 کامنت

بعد از گذشت چندین دهه از انقلاب اسلامی و پدید آمدن دوره‌های کوتاه‌مدت تأثیرگذار و طلایی برای مطبوعات کشور، برخی از مشکلات حوزه روزنامه‌نگاری همچنان پابرجا هستند و حتی بیش‌ازپیش نیز شده است. شاید بتوان مهم‌ترین مانع و مشکل در رشد فضای مطبوعاتی را نگرش نادرست بسیاری از مدیران و دولت‌مردان به روزنامه‌نگاران عنوان کرد؛ به‌طوری‌که در بسیاری از موارد مدیران، خبرنگاران را مدافع منافع کشور و مردم نمی‌دانند بلکه آن‌ها را مزاحمانی جنجال آفرین، پیش روی سازمان خود می‌بینند و برخی افراد به‌ظاهر خبرنگار و پرحاشیه نیز از این موقعیت نهایت سوءاستفاده را می‌کنند.   

 
از سویی مسئولان هنوز هم از رسانه‌ها انتظار دارند به نوعی روابط عمومی بمانند و زیر تسلط آن‌ها، فعالیت کنند. این امر تأثیرات مخرب فراوانی دارد ازجمله از بین رفتن اعتماد مردم به مطبوعات، کاهش سطح اطلاع‌رسانی و نشر خبرهای جعلی در کشور. همچنین برخوردهای غیرحرفه‌ای با مطبوعات از سوی مدیران اجرایی منجر به جلوگیری از رشد نسل جوان و پویایی شده است که توانایی کار در این حوزه رادارند. در واقع معضلات شغل خبرنگاری از یک‌سو و نگاه بدبینانه مدیران از سوی دیگر، انگیزه این نسل را خاموش کرده است.

 
مطبوعات همواره برای رسیدن به استانداردهای موردنظر خود تلاش می‌کنند اما همچنان با محدودیت‌هایی روبه‌رو هستند که بیش از همه، ناشی از تقابل اهالی مطبوعات و رسانه با منافع و سلیقه صاحبان قدرت در ایران است. در همین استان هرمزگان، نشریات بسیار متعددی وجود دارند که شمارگان آن‌ها به‌شدت غیراستاندارد و پایین است. در برخی موارد چاپ آن‌ها به‌نوعی غیر واقعی و نمایشی است که البته این مشکل در سراسر ایران نیز به چشم می‌خورد و منشأ فراگیری آن به‌درستی مشخص نیست. این تلاطم رسانه‌ای در کشورمان در حالی است که در کشورهای همسایه که در بیشتر حوزه‌ها ازلحاظ پیشینه مطبوعاتی از ما پایین‌تر هستند، شمارگانی چند صد هزار دارند. رفع چنین مشکل‌هایی نیاز به تغییر نگاه، ابتدا از سمت مقامات اجرایی، اصلاحات قانونی و البته فرهنگ‌سازی و اعتمادسازی بین رسانه و مردم دارد. افزون بر این لازم است که خود خبرنگاران نیز برای دسترسی به حقوق خود تلاش کنند؛ اما با دخالت دولتی‌ها و صاحبان قدرت، سال‌هاست خبرنگاران به‌جای مطالبه‌گری حقوقشان، با ایجاد حواشی پیرامون صنف خود به نوعی خود‌زنی می‌کنند. این بی‌اعتمادی باعث شده تا هرگونه نقد و آگاهی‌رسانی در خصوص معضلات جامعه از سوی خبرنگاران به‌نوعی سیاه نمایی یا دسیسه یا در پاره‌ای مواقع حتی باج‌خواهی در نزد مسئولان تعبیر شود. این موضوع باعث بالا رفتن هزینه افشاگری و نقد برای رسانه‌ها و اهالی مطبوعات شده است که در نتیجه نبود شفاف‌سازی و فضای نقد مدیران، بستر برای فساد برخی از آن‌ها فراهم می‌شود.
البته برخی از افراد فعال در حوزه روزنامه‌نگاری و خبرنگاری، در کمال بی‌تجربگی فعالیت می‌کنند. این دسته از روزنامه‌نگاران حرکتی برای تخصصی شدن حرفه‌شان ندارند و بیشتر فعالیتشان شبیه تولید محتوا است تا یک کار جامع روزنامه‌نگاری. کمبود تجربه خبرنگاران و باندبازی در مطبوعات، بزرگ‌ترین معضلی است که آینده خبرنگاران جوان را تهدید می‌کند.   

 
 یکی دیگر از اساسی‌ترین چالش‌هایی که روزنامه‌نگاران ایرانی به‌ویژه آن‌هایی که در رسانه‌های خصوصی فعالیت می‌کنند وجود دارد، مسئله نبود ثبات شغلی است. تهدید به شکایت علیه روزنامه‌ها یا توبیخ برخی خبرنگاران یکی از عمده‌ترین جلوه‌های نااطمینانی روزنامه‌نگاران به شغلشان است. خبرنگاری در همه جهان حرفه‌ای دشوار است. متأسفانه این دشواری در کشور ما ابعاد گسترده‌تری دارد. شاهدیم که گاهی نوشتن یک یادداشت، چاپ یک کاریکاتور یا نقد یک مسئول، شدیدترین برخوردها با مطبوعات و حتی خود خبرنگار را در پی دارد و از فعالیت آن‌ها جلوگیری به عمل می‌آید. این برخورد با خبرنگاران منتقد از یک‌طرف و آزاد گذاشتن خبرنگاران پرحاشیه و سودجو از طرف دیگر، باعث ایجاد یک حاشیه امن برای مدیران فاسد می‌شود.
چطور مردم و مسئولان انتظار دارند در شرایطی که هر روز ممکن است امنیت شغلی اهالی مطبوعات به دلیل‌های مختلف به خطر بیفتد، این حرفه دچار افت کیفیت نشود یا روزنامه‌نگاران به دنبال کارها و حرفه‌های دیگری نروند؟ با خالی شدن جای افراد پرسشگر و پرتوان، افراد جدیدی می‌آیند که به سرنوشت گروه قبلی دچار می‌شوند و سرخوردگی، یاس و قلم فروشی را تجربه می‌کنند.   
طی سال‌های اخیر بارها شاهد تهدید و تطمیع خبرنگاران و روزنامه‌نگاران برای انتشار و یا عدم انتشار برخی خبرها بوده‌ایم. این اتفاق ناشی از اطلاعات اشتباه مدیران و برخی مسوولین از رسالت واقعی خبرنگاری و سواستفاده از وضعیت اقتصادی فعالان مطبوعاتی است. هدف یک روزنامه‌نگار از پرداختن به مشکلات کشور  و نمایاندن اشتباه برخی مسئولان و فساد آن‌ها، راهی برای تقویت و همراهی با مجموعه‌های مختلف است.   
نبود امنیت کاری، استقلال فکری چه از طرف رسانه‌های مستقل و چه غیرمستقل یکی دیگر از مشکل‌های خبرنگاران و روزنامه‌نگاران است. به‌طور مثال یک اشتباه سهوی یا یک سوءتفاهم، برخوردهای سلیقه‌ای و برداشت‌های مختلف از قانون روزنامه‌نگاری، باعث می‌شود تا یک رسانه به مرز توقیف برود یا خبرنگاران با تشکیل پرونده قضایی روبه‌رو شوند.رسانه‌های مستقل بخش اعظم درآمدشان از طریق آگهی‌های دولتی و گاهی یارانه کاغذ تأمین می‌شود و درآمدشان کاملاً وابسته به این متغیرها است. مسئله اصلی روزنامه‌ها در حال حاضر این است که چطور می‌توانند خود را از یارانه‌ها جدا کنند تا کاملاً مستقل از ادارات و سازمان‌های دولتی باشند. تا زمانی که روزنامه‌نگاری به‌جای درآمدزایی به بخش‌های دولتی وابسته است و مجبور به ادامه فعالیت در به‌اصطلاح یک «محیط گلخانه‌ای» هستند، نمی‌توانند رسالت خود را اجرایی کنند؛ زیرا تولیدات محتوایی بخصوص محتوای مربوط به سازمان‌ها، آن‌گونه جذاب نیست که خواننده‌ای مابه‌ازای آن پولی پرداخت کند تا رسانه و در ادامه آن، خبرنگاران بتوانند روی پای خود بایستند. از همین رو است که تمام فشارهایی که به حرفه روزنامه‌نگاری وارد می‌شود بازهم برمی‌گردد به دخالت‌های دولت در ساختار آن. مردم این روزها روزنامه‌نگاری شهروندی را بیشتر از روزنامه‌نگاری حرفه‌ای می‌پسندند؛ زیرا احساس می‌کنند که خبری که شهروند برای آن‌ها منتشر کرده است بدون پالایش، کنترل و سانسور بوده است. حتی ممکن است بعدها دریابند که خبر شهروند‌خبرنگاران اشتباه بوده است. همان‌طور که پخش زنده تلویزیون با تمام خطاهایش برای مخاطب جذابیت دیگری دارد روزنامه‌نگاری شهروندی هم این روزها برای مردم بسیار جذاب‌تر از نوع حرفه‌ای آن است؛ اما از طرفی تأثیر مخرب نشر خبرهای غلط شهروند خبرنگاران را به چشم دیده‌ایم. حال انتظار داریم که خبرنگاران را مستقل‌تر و آزادتر از قبل به حال خود بگذارند تا به رسالت خود که در مورد دو عنصر اصلی مشکلات جامعه؛ یعنی چرایی و چگونگی مسائل است، سخن بگویند.

دیدگاه ها (0)
img