29

آبان

1403


سیاسی

30 اردیبهشت 1402 08:51 0 کامنت
نویسنده: روشنک زینی‌وند
 
رویکرد اتحادیه اروپا درقبال برنامه هسته‌ای ایران را می‌توان درقالب دیپلماسی دوگانه برشمرد. چندین سال فعالیت در بحران هسته‌ای ایران، واکنش‌های اتحادیه اروپا را درقالب دیپلماسی دوگانه‌ی مبتنی بر تشویق و گفتگو در یک سو و تهدید و تحریم (دیپلماسی تحریم) از سوی دیگر به دنبال داشته است. در این نوشتار نگاهی به رویکرد اروپا در قبال بحران هسته ای ایران در دو دوران قبل و بعد از برجام داشته ایم.   
 
 دیپلماسی گفتگو 
 با تلقی نمودن فعالیت هسته‌ای ایران به‌ عنوان یک تهدید و بحران، اتحادیه اروپا گزینه مناسبی برای حل و فصل این مناقشه به‌حساب آمد و در جایگاه یک بازیگر بین المللی در عرصه مدیریت بحران‌های بین المللی تلاش کرده است تا در این زمینه نقش فعالی ایفا کند. اتحادیه اروپا از بدو ورود به مناقشه هسته‌ای ایران تاکتیکی متفاوت از آمریکا اتخاذ کرد. مدیریت مبتنی بر دیپلماسی وگفتگو، شیوه‌ی برخورد اتحادیه اروپا در ورود به بحران هسته‌ای ایران بود. اگر اتحادیه اروپا می توانست با نقش مسالمت آمیز خود یک بحران بین المللی را حل و فصل کند از این طریق توانمندی خود  درعرصه مدیریت بحران های بین المللی را نشان می داد. از سوی دیگر وابستگی  اقتصادی میان ایران و اتحادیه اروپا و به مخاطره افتادن تجارت از طریق عمل نظامی، گفتگو و مذاکره را به مفیدترین گزینه جهت حل‌وفصل پرونده هسته‌ای ایران برای اتحادیه اروپا تبدیل کرد. البته باید خاطر نشان کرد که اتحادیه اروپا از وابستگی اقتصادی که مابین خود و ایران وجود دارد در جهت فشار و اعمال تحریم بر ایران نیز استفاده کرده است. 
در کنار این عملکرد اتحادیه اروپا(دیپلماسی گفتگو) باید سایر رویه های این اتحادیه را نیز در نظر گرفت. رویه هایی چون همراهی با آمریکا در تلقی کردن فعالیت هسته‌ای ایران به عنوان تهدیدی امنیتی، مشروط‌سازی روابط اقتصادی و سیاسی خود  با ایران به شفافیت‌سازی فعالیت‌های هسته‌ای، خواستار شدن امضای پروتکل از جانب ایران و تعلیق غنی سازی اورانیوم و همراهی با آمریکا در ارجاع پرونده هسته ای به شورای امنیت. اگر چه نگاهی که اتحادیه اروپا به پرونده هسته ای ایران دارد نگاهی غیرتهاجمی است و ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت را به عنوان آخرین راه حل در نظر گرفته اما با توجه به تقابل ایران و آمریکا و نداشتن روابط دیپلماتیک میان این دو کشور، اتحادیه اروپا (فرانسه، انگلیس و آلمان) می‌تواند در روند مناقشه هسته‌ای ایران گزینه مناسبی جهت حل و فصل مسالمت‌آمیز این بحران به‌حساب آید. 
 
مزایای ورود به پرونده هسته ای برای اتحادیه اروپا
در اتخاذ رویکرد مبتنی بر چندجانبه گرایی و همکاری‌های بین‌المللی در پرونده هسته‌ای ایران منطق هزینه-فایده است که اتحادیه را به‌ تلاش جهت حل‌ و فصل کردن مذاکرات هسته‌ای سوق داده و با وجود طولانی شدن و فاصله زیاد تا رسیدن به توافق، مأیوس و به عقب‌نشینی وادار نساخت. اتحادیه اروپا گفتگو و چانه‌زنی و دست یافتن به منافع از این طریق را بهترین شیوه جهت دست یافتن به منافع خود دانست و به ‌عنوان یک بازیگرعقلانی سود به دست آمده در سایه همکاری‌های بین‌المللی از طریق نهادسازی را فدای جنگ و هزینه‌های ناشی از آن نکرد. از جمله متغیرهایی که ضرورت همکاری درسایه نهادسازی در پرونده هسته‌ای ایران را در رقابت با آمریکا برای اتحادیه اروپا مهم جلوه داد، می توان خلا انرژی در اتحادیه اروپا دانست . در واقع این منطق که با حل و فصل بحران ایران، اعتماد این کشور را جلب خواهد کرد و با توجه به علاقه دو طرف بر ادامه روند همکاری در زمینه ی انرژی، خواهد توانست به اهداف خود مبنی بر دسترسی به منابع انرژی و تأمین امنیت آن رسیده و از آن در جهت رقابت با آمریکا بهره گیرد ورود به پرونده هسته ای را برای خود مفید دانست.
 
 دیپلماسی اجبار و تحریم
 وابستگی اقتصادی از جمله نقاط ضعف کشورها در مواقع بحرانی محسوب می‌شود. نقطه‌ای که کشورها جهت دست یافتن به مقاصد سیاسی و تحت فشار قرار دادن کشوری دیگر از آن بهره می‌برند. بر اساس نظریه وابستگی متقابل، هرچقدر میزان وابستگی اقتصادی و تجاری دو کشور گسترش یابد، احتمال استفاده از گزینه‌های خصومت‌آمیز که منافع اقتصادی و تجاری طرفین را به مخاطره بیندازد، کاهش می‌یابد و از سوی دیگر اگر  این وابستگی به‌صورت نامتقارن باشد می‌تواند به‌عنوان ابزاری جهت تحت ‌فشار قرار دادن طرف مقابل و تأثیر گذاری بر آن جهت نیل به مقصود مورد استفاده قرارگیرد.  اتحادیه اروپا نیز از این ابزار اقتصادی جهت دست یافتن به اهداف سیاسی خود به کرات استفاده کرده است که می‌توان بحران هسته‌ای ایران را ازجمله مواردی نام برد.اتحادیه اروپا ابتدا از دیپلماسی مبتنی بر گفتگو و چانه‌زنی در مذاکرات هسته‌ای ایران استفاده کرد اما با فشارهای آمریکا و نپذیرفتن تعلیق غنی‌سازی اورانیوم توسط ایران دیپلماسی اجبار و تحریم را نیز همزمان با دیپلماسی گفتگو در پیش گرفت.
 این عمل اتحادیه اروپا با در نظر گرفتن وابستگی اقتصادی که به‌صورت نامتقارن میان این اتحادیه و ایران وجود داشت اتخاذ شد تا از طریق تحت فشار قرار دادن ایران و تضعیف اقتصادی آن را به سمت خواسته خود (تعلیق غنی سازی اورانیوم) وادار سازد. بنابراین تحریم هایی در بخش های مختلف مالی و تجاری شامل تجارت، بانکداری، بیمه، نقل و انتقالات از جمله کشتیرانی و محموله‌های هوایی وبخش‌های کلیدی نفت و گاز ایران ازجانب اتحادیه نسبت به ایران صورت گرفت. 
 
رویکرد آلمان در قبال ایران
آلمان سعی کرد تا از پرونده هسته‌ای ایران به‌عنوان فرصتی جهت تحقق اهداف خود شامل ارتقای موقعیت بین‌المللی خود و همچنین احیای دوباره موقعیت خود نزد آمریکا استفاده کند. اگرچه پرونده هسته‌ای ایران به‌عنوان فرصتی جهت از بین بردن شکاف با آمریکا تلقی می‌شد، اما به ‌عنوان کشوری که معتقد بر نظام مبتنی بر چندجانبه‌گرایی و حل مسالمت‌آمیز بحران هسته‌ای ایران بود وارد مذاکره با ایران شد. آلمان ازجمله کشورهای تروئیکای اتحادیه اروپا بود که با سیاست مبتنی بر چانه‌زنی و مذاکره در مدیریت بحران هسته‌ای ایران وارد شد. گفتگو و مذاکره با ایران و مخالفت با ابزار نظامی در حل ‌و فصل بحران هسته‌ای ایران به‌خوبی در بدو ورود این کشور به جریان بحران هسته‌ای قابل‌مشاهده است. اگرچه این کشور نیز سیاست تحریم را نسبت به ایران اتخاذ نمود اما نسبت به دو کشور دیگر عضو اتحادیه اروپا (فرانسه و انگلیس) موضع معتدل‌تری در پرونده هسته‌ای اتخاذ کرد. به‌گونه‌ای می‌توان این رفتار آلمان ( دیپلماسی تحریم ) را در راستای وادار ساختن ایران به تغییر رفتار خود دانست. آلمان به همراه سایرکشورهای اروپایی حمله نظامی علیه تأسیسات هسته‌ای ایران را دارای پیامدهای خطرناک برای منطقه و جهان می‌دانست. درواقع این کشور نیز در عمل هماهنگ با کشورهایی مانند آمریکا، انگلیس و فرانسه به دنبال تعلیق کلیه فعالیت‌های هسته‌ای ایران بود و در راستای این مهم از سیاست دوگانه مذاکره و فشار پیروی کرد اما همچنان که  عنوان نمودیم این کشور رفتار معتدل‌تری نسبت به فرانسه و انگلیس در مدیریت پرونده هسته‌ای ایران اتخاذ کرد. در زمانی که والتر اشتاین مایر وزیر خارجه این کشور(آلمان) بود در انتقاد از اقدام گروهی از سناتورهای جمهوری‌خواه آمریکا نسبت به پیام آن‌ها که هرگونه توافق نهایی که توسط کشورهای گروه 1+5 با ایران به دست بیاید، توسط کنگره ایالات‌متحده قابل لغوخواهد بود، معتقد بود که این اقدام یک‌جانبه یک حمله‌‌ی حزبی به رئیس‌جمهور ایالات‌متحده است و سبب به مخاطره افتادن  تلاش‌های دیپلماتیک با ایران خواهد شد . بنابراین آلمان در پرونده هسته‌ای ایران درصدد بود تا این مذاکرات به سرانجام برسد و این مهم در راستای آنچه آلمان معتقد بر نظم مبتنی بر چندجانبه‌گرایی بود قرار داشت. 
 
رویکرد فرانسه در قبال ایران
فرانسه نیز ازجمله کشورهای تروئیکای اتحادیه اروپا بود که سیاست دوگانه‌ای در رابطه با مدیریت بحران هسته‌ای ایران اتخاذ کرد. در ابتدای امر فرانسه به همراه انگلیس و آلمان به مذاکره با ایران پرداختند این روند سرانجام، مذاکرات تهران، بروکسل و پاریس را رقم زد. گفتگو و چندجانبه گرایی نیز ازجمله اولویت‌های مهم فرانسه در مدیریت بحران هسته‌ای ایران بود و این مهم در قالب شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و سپس شورای امنیت سازمان ملل صورت گرفت. آنچه حائز اهمیت می‌باشد توجه به این نکته است که فرانسه ازجمله بانیان صدور قطعنامه‌هایی بر ضد ایران بوده است و  همچون آمریکا، انگلیس و آلمان تعلیق غنی‌سازی اورانیوم را از جانب ایران دنبال می‌کرد و سعی در تحت‌فشار قرار دادن ایران به‌وسیله اعمال تحریم‌ها داشت.  
 فرانسه که معتقد است در سیاست‌های جهانی، چندجانبه‌گرایی برای مقابله با یک‌جانبه‌گرایی آمریکا است، در طول بحران هسته‌ای ایران موضع معتدل‌تری نسبت به انگلیس اتخاذ نمود؛ ولی آن‌گونه که ژان شیراک  در زمان ریاست جمهوری‌اش در فرانسه بیان داشت: «این کشور از تحت‌فشار قرار دادن ایران برای تعلیق فعالیت‌های اورانیوم صرف نظر نمی کند». رویکرد فرانسه در مذاکرات هسته‌ای ایران به خصوص با روی کار آمدن سارکوزی و همچنین اولاند سخت‌تر شد. در مذاکرات ژنو در آبان ماه 1392 به علت کارشکنی‌های فرانسه امضای توافقنامه مشترک میان ایران و گروه 1+ 5  با مانع روبرو شد هرچند علی رغم سخت‌گیری‌های این کشور توافقنامه موقت ژنو تصویب شد. این کشور در مذاکرات لوزان نیز از خود رفتار مخالفت‌جویانه را جلوه‌گر ساخت. فرانسه از جمله کشورهایی بود که وارد مذاکرات با ایران در سال 2003 شد. اینکه چه عاملی سبب گشت تا این کشور در مذاکرات هسته ای موضع سخت تری نسبت به ایران اتخاذ کند را باید در تلاش جهت برجستگی نقش خود و ایفای نقش منحصر به فرد و افزایش وزن خود در مذاکرات دانست. از سوی دیگر می توان روابط این کشور با اسرائیل و عربستان و لحاظ نمودن منافعی که در روابط با این کشورها از آن‌ها برخوردار است را دلیل دیگر کارشکنی‌ها و سخت‌گیری‌های فرانسه در مذاکرات هسته‌ای ایران دانست.
 بنابراین این مهم، موضع‌گیری‌های تند فرانسه را در مذاکرات هسته‌ای ایران بخصوص در مذاکرات ژنو و لوزان به دنبال داشت. به طور کلی در درون پرونده هسته‌ای ایران مواضع متعادل‌تری از سوی آلمان و کارشکنی هایی ازسوی فرانسه صورت گرفت؛ اما آنچه هر دوی این بازیگران دنبال می‌کردند این مهم بود تا از طریق مدیریت این بحران بتوانند به نقش‌آفرینی در معادلات بین المللی بپردازند و به عنوان قدرتی تأثیر‌گذار در نظام بین الملل در کنار ابرقدرت ها شناخته شوند.
 
 برجام و سیاست خارجی و امنیتی مشترک اتحادیه اروپا
اتحادیه اروپا به‌رغم تلاش‌هایی که جهت دستیابی به یک سیاست واحد انجام داد، در همه‌ی موضوعات و مسائل بین المللی نتوانست یک صدای واحد و مشترک را نشان دهد. پرونده هسته‌ای ایران با وجود استمرار و مدت زمان طولانی توانست این صدای واحد را از اتحادیه اروپا جلوه‌گر سازد. در واقع دستیابی به موافقت‌نامه هسته‌ای در جولای 2015 نشان داد که اعضای اتحادیه اروپا در یک بحران مهم بین‌المللی توانسته‌اند یک سیاست خارجی و امنیتی مشترک و منسجم را از خود نشان دهند. توافق وین در جولای 2015  دستاورد بزرگی در عرصه سیاست خارجی و امنیتی مشترک اتحادیه اروپا با توجه به بحران‌ها و موضوعاتی که تا پیش از این رویکردهای متفاوت قدرت‌های این اتحادیه را از خود به نمایش گذاشته بود، محسوب می‌شود.
 
رویکرد اتحادیه اروپا در قبال ایران در پسا برجام:
همانگونه که عنوان شد توافق نامه 2015 موسوم به برجام دستاورد بزرگی برای اتحادیه اروپا در عرصه سیاست خارجی و مدیریت بحران های بین المللی به حساب می‌آید و در دوران پسابرجام تلاش بسیاری جهت حفظ آن انجام داده است. حصول توافق هسته ای در وین در سال 2015 از یکسو در عرصه سیاست خارجی مشترک برای اتحادیه اروپا از اهمیت برخوردار می‌باشد و از سوی دیگر این توافق برای آنها به معنای از بین رفتن یک بحران بین المللی به حساب آمد، اگر چه با روی کار آمدن دونالد ترامپ و خروج از برجام نگاه امنیتی به ایران از سرگرفته شد و تلاش های اروپا جهت احیای برجام و قانع کردن مقامات آمریکایی جهت بازگشت بر سر میز مذاکرات تا کنون به نتیجه نرسیده است. نگاه به رویکردهای این بازیگر عرصه بین الملل رفتار دوگانه ای را در برخورد با ایران نشان می دهد، تا آنجایی که رویکردی که در چارچوب همکاری ها وجود داشت به تدریج جای خود را به رویکرد مبتنی بر فشار دیپلماتیک بر ایران داده است. اگر چه اتحادیه اروپا از مخالفان رویکرد ترامپ و معتقد به حفظ برجام است اما در نگاه به عملکرد آن مشاهده می‌شود که  این بازیگر در رابطه با بحران هسته ای ایران به تهدیدات و فشارهای دیپلماتیک روی آورده است و در تلاش است تا از ازسرگیری بحران هسته ای ایران- با اعتقاد به احیای آن از بعد دیپلماتیک (و نه نظامی)- جلوگیری کند.
 تهدید به فعالسازی مکانیسم ماشه و بازگرداندن پرونده هسته ای به شورای امنیت، مغایر دانستن فعالیت های موشکی ایران با قطعنامه 2231 از جمله رویکردهای اتحادیه اروپا است تا از این طریق بتواند ایران را جهت بازگشت به تعهدات برجام تحت فشار قرار دهد.از سوی دیگر در روزهای اخیر برخی رسانه های غربی از ابراز نگرانی اروپا از پیشرفت غنی سازی اورانیوم در ایران و تمایل اروپا برای ادامه دادن دیپلماسی برای از سرگیری مذاکرات هسته ای و فشار کشورهای اروپایی بر آمریکا خبر داده اند که این مهم در راستای تلاش اتحادیه اروپا جهت خروج از بن بست بوجود آمده در مسیر پرونده هسته ای ایران دانسته می شود. اما با توجه به رویکردها و روابط اتحادیه اروپا و واشنگتن بعید به نظر می رسد که اعمال فشار بر آمریکا از جانب اتحادیه اروپا برای بازگشت به برجام اتخاذ شود مگر اینکه اتحادیه اروپا در تلاش باشد تا تمام بازیگران دخیل در این مذاکرات هسته ای بر سر توافق جدیدی به تفاهم برسند.
 
روزنامه صبح ساحل
دیدگاه ها (0)
img