03

آذر

1403


فرهنگی و هنری

22 شهریور 1402 08:09 0 کامنت
سال‌ها کار در مطب برای چاق و لاغر کردن بیماران همراه با خاطرات زیادی بوده که بعضی‌هایش را که به نظرم جالب می‌آید برایتان نقل می‌کنم:
* بعضی از خانم‌های چاق که برای لاغر شدن مراجعه می‌کنند، اسم‌های جالبی دارند. مثلا چند وقت پیش خانمی ۱۰۰ کیلویی آمد که اسمش «نهال» بود. با خودم گفتم روزی که پدر و مادر این علیا مخدره نام نهال را بر دخترشان نهادند باید حساب امروز را هم می‌کردند که مبادا ایشان به تنه تنومند درختی تبدیل شوند که شده‌اند!
و ایضاً خانم‌هایی با نام «نسیم» که اکنون تبدیل به طوفان و سونامی شده‌اند و «غنچه» خانم‌هایی که هیچ شباهتی به غنچه یا حتی گل چند روز مانده ندارند!
* روزی خانمی که برای لاغری مراجعه کرده بود، می‌گفت که چاقی متناسبی دارد و هیچ جای بدنش به طور غیر عادی چاق نیست. ایشان در نهایت برای اثبات ادعایش گفت: نمی‌توانم لباسم را درآورم وگرنه می‌دیدید که هیچ عیب و نقصی در هیکل من وجود ندارد!
* بیماران دلایل مختلفی برای خوردن بعضی غذاها می‌آورند. وقتی از یک دختر بچه هفت- هشت ساله پرسیدم: ماست می‌خوری یا نه؟ گفت: بله، ماست را می‌ریزم روی پلو تا پلو خنک شود!
دکتر مسعود کیمیاگر

روزنامه صبح ساحل
دیدگاه ها (0)
img