جوانی از گروه کارمندان
که بیپول اند اغلب، جمع ایشان
بگفتا با حکیمی، شاد و سرمست
مرا در سر هوای ازدواج است
نظر فرما به تقویم نجومی
فرنگی، فارسی، عبری و رومی!
بگو در طالع من ساعتِ سعد
به چه روزی بود در ماه ذیقعد
که امر خیر بنده در همان روز
شود انجام، خرم بخت و پیروز
منجم یک نگاهی کرد بر او
سپس آهی کشید و گفت: یاهو
نه ذیقعده، نه ذیحجه، نه شعبان
نه فروردین و نه مهر و نه آبان
جوان، بهر تو با این وضع و این حال
نباشد وقتِ «سعد»ی در همه سال!
شعر از:« فینگیلی »