03

آذر

1403


فرهنگی و هنری

08 مهر 1402 08:21 0 کامنت
بخش نخست جستار دریاپژوهانه ای که در شماره ۴۹۶۰ مورخ ۲۹ شهریورماه ۱۴۰۲ روزنامه «صبح ساحل» با تیتر «وایکینگ‌های خلیج فارس»؛ ده روایت درباره میراث داران وایکینگ های اروپا و میراث خواران تمدن ایران، چنین روایت کردیم که مردمان تمدن ساز ایران دریایی در منطقه خلیج فارس، نسبت به توزیع ثروت حاصله از حکمرانی دریامحور به عنوان سرانه ثابت هر شهروند در کشورهای خلیج فارس(همسایه جنوبی) حسرت و افسوس می خورند.
در چنین شرایطی، آیا جایی برای توجیه کردن خطاهای مدیریتی و ضرورت آسیب شناسی فقدان نظام تدبیر در نظام اقتصادی کشور وجود دارد؟ در مطلب حاضر با محوریت پرداختن به تحلیل کلیدواژه های اصلی سخنرانی معنادار دکتر محمدباقر قالیباف، رییس مجلس شورای اسلامی ایران در رژه ساحلی اقتدار ملی نیروهای مسلح همجوار با تنگه راهبردی هرموز در بندرعباس( صبح ۳۱ شهریورماه همزمان با آغاز هفته دفاع مقدس) پرداخته ایم. آنچه در ذیل می خوانید ادامه انتشار سلسله تحلیل های انتقادی به صورت سریالی است که با طرح پرسش هایی بر آن شده ایم تا بخش هایی از ناگفته های تمدن دریایی ایران مبتنی بر شواهد و اسناد تاریخی و همچنین با زدن عینک پژوهشگرانه خلیج فارس شناسی برای مخاطبان روزنامه صبح ساحل، بازخوانی نماییم.
۱. پهنه مهم جغرافیایی خلیج فارس و دریای عمان از سده دهم تا چهاردهم هجری، روایتگر و نظاره گر اتفاقات سرنوشت سازی بوده است. از لحاظ ماهیت و سرشت و میزان تأثیرگذاری جریان های تجارت دریایی «تمدن ساز» یا «تمدن سوز» بر بنادر و جزایر همجوار با «تنگه هرموز» تا محل اتصال «اروندرود» با جلگه غربی خلیج فارس، از دوره های تاریخی دیگر جذاب تر و پرماجراتر است. این دوره مهم که تاریخ نگاران آن را «عصر طلایی کاروان های دریایی» توصیف می کنند، مصادف با اوج درخشش جهانی اقتصاد دریایی شهربندرهای افسانه ای همچون «هرموز کهنه» در جلگه میناب و جزیره رنگین کمانی «هرموز» است که حتی هجوم سپاهیان مغول به سرزمین های مرکزی و جنوبی ایران از یکسو و هجمه پیاپی میراث داران وایکینگ های خونخوار شمال اروپا در پوشش ناوگان های تجاری و نظامی پرتغالی ها و پس از آن کمپانی های بازرگانی دریایی هند شرقی هلندی ها، بریتانیایی ها و در دوره های بعدی، فرانسوی ها، آلمانی ها، آمریکایی ها و دیگر قدرت های جهانی در آب های این منطقه «هارتلند نیمکره شرقی زمین» نتوانست، ترمزی بر جریان زاینده و پاینده تمدن سازی خلیج فارس باشد.
۲. آنچه که مربوط به مباحث تمدنی و تاریخی بنادر و جزایر ایرانی خلیج فارس و کرانه ساحلی مکران در سده ۱۰ هجری ( در آستانه ظهور امپراتوری نوبنیاد صفوی با قدرت گیری شاه اسماعیل) می شود، دلایل شکل گیری دوره ای جدید از مناسبات اقتصادی و سیاسی در هندسه هم آوردی قدرت های جهانی است که با عنوان «عصر استعمار» یا « بورژوازی تجاری» هم نامیده می شود. مهم ترین ویژگی این دوره، روایتگری جهانگردان ونیزی و اروپایی با چاشنی ابراز شگفتی آنان( به عنوان مثال مارکوپولو) از تمدن سازی مبتنی بر اقتصاد دریاپایه «ملوک هرمز» در آب های تحت حاکمیت ایران در جلگه شمالی تنگه هرمز( دشت حاصلخیز میناب و تیاب) و از سوی دیگر، ظهور قدرت های دریایی جدید در اروپا برای تصاحب ثروت های طبیعی جزایر ادویه و شکل گیری کمپانی های بازرگانی دریایی بزرگی است؛ به عبارت دیگر اقتصاد خشکی در مسیر ترانزیت کالا از آسیا به اروپا درون محور فراقاره ای ۸۰۰۰ کیلومتری «راه ابریشم»، رو به رکود و افول نهاد و کاروان های شتر، این «کشتی های صحرایی» جایگاه پراهمیت خود را به «کاروان های دریایی» با زنجیره ای از همسنگاران* کشتی های تجاری(*بوم واژه ای در خلیج فارس به معنی همسفر کاروانی) و یا به عبارت فرنگی آن، «Carrack» دادند.
۳. ورود ناوگان دریایی سوداگران پرتغالی به آب های اقیانوسی شرقی و غربی کره زمین از جمله منطقه تمدنی غرب آسیا در سال های آغازین قرن شانزدهم میلادی در زمره مهم ترین رخدادهای دریایی جهان محسوب می شود. تصرف نواحی بندری شرق آفریقا و به دنبال آن، بنادر غرب شبه قاره هندوستان و اینسوتر در قلمروی حکمرانی «ملوک هرمز»، شرایط ویژه ای را برای ساکنان بنادر و جزایر خلیج فارس به وجود آورد. انگیزه های مذهبی و سوداگری تجاری، مشوق اصلی استعمارگران بورژوازی تجاری اروپایی برای فتح سرزمین های ثروتمند نیمکره شرقی بوده است. 
۴. کشف کریدورها و راهگذرهای جدید دریایی از جمله مسیر تجارت جهانی «راه ادویه» توسط بازرگانان ونیزی، هلندی و نظامیان سوداگر پرتغالی با هدف دستیابی به بنادر و شهرهای آباد هندوستان و مناطق همجوار آن می توانست تامین کننده بخش عمده ای از تمایلات مذهبی، اقتصادی و تحقق ایده های جاه طلبانه قدرت پیشگان جهان غرب باشد و تداوم این نبرد در واقع، تامین کننده منافع دنیوی و اخروی «صلیبیون» به شمار می رفت. پس اینچنین شد که با نواختن طبل پرهیاهو و کر کننده جنگ مقدس بین پیروان «صلیب و هلال» ، وضعیت بسامان سرزمین های ساحلی شرق آفریقا، نابسامان و شهرآشوب شد و شعله های این خشم تمدن سوز، دامان بندرگاه های مسلمان نشین هندوستان و در نهایت جزایر خلیج فارس را نیز گرفت. 
۵. پیامد تحولات بین المللی قرن شانزدهم میلادی با نقش آفرینی و نگارگری خونین رنگ پرتغالی ها بر چهره جزیره هرموز، منجر به استعمار و سلطه گری بر قلمروی یکی از حکمرانی های ثروتمند و پیشرفته منطقه تمدنی خلیج فارس و آغاز فصلی جدید در مناسبات سیاسی اجتماعی مبتنی بر اقتصاد دریاپایه شد. اما پرتغالی ها طی دوره طولانی یک سده و اندی دهه حضور خود در منطقه خلیج فارس، هیچ گاه تسلط کامل و کافی بر این آبراهه تمدن ساز پیدا نکردند و در بسیاری از موارد، حتی توفیق اجباری پذیرفتن برخی پیش شرط های سخت و محدودیت آور را متحمل می شدند که حکام محلی و دولت مرکزی، برایشان خط و نشان می کشیدند؛ تا بدانجا که در برهه ای از تاریخ استعمار پرتغال، آنها تنها قادر به عبور و مرور کشتی هایشان در برخی کانال های دریانوردی پیرامون جزایر و لنگرگاه های مشخصی برای لنگراندازی بوده اند؛ به گواه پژوهش ها و یافته های تاریخ نگاران و پژوهشگران که مستندات آن نزد نگارنده موجود است، پرتغالی ها هیچ گاه تسلط کامل و گسترده سیاسی- نظامی بر گستره خلیج باشکوه ایرانی و دریای پارس نداشته اند، اگرچه جزیره هرموز و بحرین به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی از این گزاره کلی تا حدودی مستثنا هستند.
۶. پرتغالی ها در این دو جزیره مهم و منحصربفرد جغرافیای شگفت انگیز خلیج فارس، با استقرار نیروهای نظامی و ساختن قلعه های مستحکم توانستند تا حدودی برتری نظامی خود را کم و بیش حفظ نمایند. در آن دوره، سرزمین های پسکرانه ای دور از دریا، زیر پرچم امرای لارستان اداره می شدند؛ از قرن هشتم تا دوازدهم میلادی( سده ۱۴ تا ۱۸ میلادی) سکه منحصربفرد و مفتولی شکلی با برند «مسکوکات لاری» به عنوان یک ارز بین المللی ضرب می شد که نشانی از استقلال اداری و قدرت اقتصادی امرای « میلادی» لارستان در حوزه تجارت فراسرزمینی اقیانوس هند، محسوب و شناخته شده بود؛ حتی در زمان اقتدار پرتغالی ها در محدوده تنگه هرمز، امیران میلادی لارستان که از سده های نخستین ظهور اسلام تا آغاز قرن یازدهم هجری، بر منطقه پهناوری از جنوب ایالت فارس حکمرانی می کرده اند، با سکه اختصاصی و سبک تجارت دریایی خاص خود با ملت های بیرون از جغرافیای خلیج فارس تعاملات اقتصادی و بازرگانی داشته اند.
۷. بر خلاف تصور عمومی مبتنی بر ادعاهای برخی پژوهشگران و روایت غیرواقعی تعدادی از جهانگردان اروپایی و غربی، آنچه با عنوان حضور ۱۱۷ ساله پرتغالی ها در بنادر و جزایر همجوار تنگه هرموز در طول تمامی دهه های قرن شانزدهم و دو دهه نخستین قرن هفدهم میلادی( تا زمان رخداد حماسی اخراج پرتغالی ها از جزایر ایرانی خلیج فارس و سقوط پادشاهی ۷۰۰ ساله ملوک هرمز در سال ۱۶۲۲ میلادی؛ ۱۰۰۱ هجری خورشیدی) روایت می شود، تداوم مناسبات تجاری و هم‌پیوندی نظام اقتصاد دریایی ملوک هرموز با بنادر هندوستان در کریدور ترانزیتی «راه ادویه» بوده است. از این رو پژوهشگران و تاریخ نگاران معتقدند که پرتغالی ها هیچگاه نخواسته یا شاید هم نتوانسته اند حکمرانان تجارت پیشه، سیاست ورزان خردمند و همچنین وزیران باتدبیری همچون «خواجه کمال الدین عطا» و حتی مقامات قدرتمند لشکری بسان «روسای قدرتمند فالی» را از صحنه بازیگری قدرت اقتصادی مبتنی بر تجارت بین المللی و اقتدار دریایی گستره خلیج فارس تا جنوب عمان، حذف کنند. هرچند برخی محققان معتقدند که مهم ترین تاثیر و پیامد منفی حضور پرتغالی ها در جزایر هرموز و بحرین، کاهش قدرت ناوگان های تجاری بومی خلیج فارس و تضعیف موقعیت اقتصادی مهاجران ثروتمند ایرانی در هندوستان، شرق آفریقا و قطع شدن تدریجی سفر راه دور « کاروان های دریایی ایرانی» به مقصد بنادر چین در منتهی الیه «راه دریایی تجارت ادویه» است.
۸. آنچه که از مجموع بررسی ها و کنکاش های پژوهشگران حوزه تحقیقات شرق شناسی، ایران شناسی و مطالعات خلیج فارس برمی آید، این نکته کلیدی است که در قرن شانزدهم میلادی نسبت به سده پیش از آن، حضور گسترده ناوگان های تجاری و نظامی فرامنطقه ای در آبراه ها و مسیرهای تجارت بین المللی همچون « راه ادویه» بسیار پرنگ و مشهودتر بوده است؛ تا بدانجا که این ناوگان، بازار رنگارنگ کالا و منابع غذایی در هندوستان و خاور دور را از طریق تنگه هرموز و خلیج فارس به فلات ایران، آسیای صغیر و اروپا پیوند می زد و موجب بالا رفتن حجم روزافزون تجارت دریایی نسبت به محموله های بازرگانی جاده های خشکی از جمله مسیر «راه ابریشم» شده که این سده پرماجرا و پرآشوب را در تاریخ با نام «عصر کاروان های دریایی» بلندآوازه کرده است. یکی دیگر از پیامدهای شکل گیری این جریان پررونق تجارت بین المللی و شکوفایی تمدن ساز اقتصاد دریاپایه، بالا رفتن سرعت ظهور و بروز فناوری های دریایی و تغییرات عمده در فنون کشتی سازی، به کارگیری کشتی های جنگی در میدان رقابت های نظامی دریایی و کشیده شدن دامنه نبردها از خشکی به دریا بود که این تغییرات تکنولوژیک، خسران بزرگی را برای دریاپیشگان ایرانی و نیروهای بومی ساحل زیست خلیج فارس با روحیه همزیستی زیاد، سطح بالای تساهل و تسامح و رواداری مذهبی و نژادی، پرهیز از نظامی گری، و برخورداری از منطق صلح طلبانه و تعامل تجارت پیشگی، به دنبال داشته است.
۹. پرتغالی های جنگ افروز با بهره گیری از دانش مدرن اسلحه سازی و به کارگیری فناوری های جدید جنگی و با تکیه بر آتش جنگ افزارها و توپخانه های دریایی خود توانستند موقعیت پیروزی و برتری را در نبردهای دریایی نسبت به میدان مبارزه درون خشکی های سرزمین اصلی ایران، به نفع خویش کسب نمایند. همین نداشتن ناوگان دریایی و نظامی جسورانه در میان حکمرانی های منطقه خلیج فارس حتی دولت مرکزی صفوی که حتی سردمداران کوهستان زیست و خشکی نشین آن با ناوگان دریایی کاملا بیگانه بود، پاشنه آشیل جدی محسوب می شد که روزبه روز قدرت رویارویی آنان را در مقابل سربازان دریانشین «صلیبیون» اروپایی و همچنین کنترل توسعه طلبی ها و زیاده خواهی های استعمارگران کاهش می داد؛ تا بدانجا که ماشین جنگی ناوگان دریایی پرتغالی ها توانست با بهره گیری از توانمندی دست بالای خود در استفاده از تکنولوژی های جنگی مبتنی بر نبرد دور از ساحل، با نفرات بسیار اندک، قدرت اعمال حاکمیت دریایی و سایه تهدیدات همیشگی خود را بر سر ساکنان بنادر خلیج فارس، اقیانوس هند و دریای چین، گسترانده و موقعیت حکمرانی خود را به وضعیت ثبات نسبی برسانند.
۱۰. هر چند عده ای از تحلیلگران معتقدند مهم ترین ویژگی نظام حکمرانی دریامحور و داشتن لجستیک لازم برای توسعه طلبی پرتغالی ها، پررنگ بودن تمایلات آنان به نظامی گری در ساختار اداره امور حاکمیتی سیاسی و مداخلات گسترده نظامی ها در امور بازرگانی و اقتصاد دریایی بوده است که در برخی مقاطع حساس، باعث شد تا خوشه های خشم فرماندهان پرتغالی برای کنترل شدید سربازان، اعمال قوانین شدید درون لشکر، حتی دامان خود ارکان رهبری دژخیمان پرتغال مستقر در جزیره هرمز را بگیرد؛ تا بدانجا که بزرگمرد آن عصر، «خواجه کمال الدین عطا» وزیر باتدبیر و سیاست شناس ملوک هرموز از همین نقطه ضعف پرتغالی ها برای بهم ریختن انسجام درون تشکیلاتی استعمارگران به درستی و هوشمندانه استفاده کرد و قدرت پوشالی پرتغالی ها را تا مرزهای فروپاشی لشکر به سطح نازلی فروکاست؛ بعدترها پس از آنکه خواجه عطای سیاس و زیرک چهره بر نقاب خاک کشید، «آلبوکرک» و دریاسالاران سپاهش توانستند در سومین تهاجم دریایی به پایتخت ملوک هرمز، حوالی سال ۱۵۱۵ میلادی، جزیره رنگین کمانی خلیج فارس را به تصرف کامل خود درآورند؛ شاید اگر این سیاستمدار کهنه کار ایرانی عمر بیشتری از پروردگار گرفته بود، سوداگران جنگ طلب پرتغالی در خواب هم نمی توانستند رویای تسخیر جزیره هرموز را در ذهن بپرورانند. 
هر چند ۱۱۷ سال بعد در دهم اردیبهشت ماه ۱۰۰۱ هجری خورشیدی( معادل ۱۶۲۲ میلادی)، اقتدار دژ استعمار در دماغه ساحلی «مورونه» واقع در نقطه کانونی شمال شهر هرموز فروپاشید و در نیمه نخست قرن هفدهم میلادی، پرتغالی ها به صورتی گسترده، از صحنه قدرت سیاسی نظامی و اقتصادی خلیج فارس و اقیانوس هند از متن به حاشیه رانده شدند.
روزنامه صبح ساحل
 
دیدگاه ها (0)
img