29

آبان

1403


20 آذر 1402 08:36 0 کامنت
انسان ها از قدیم الایام خانه و محل سکونت خود را بر طبق آداب و رسوم و فرهنگ و سلیقه و نوع آب و هوا و اقلیم خود می ساختند و مسکن و خانه و آبادی آنها جلوه ای از باورها، عقاید و علائق و هنر و حتی اموال و دارایی و نوع شغل و کسب و کار آنها بود.
جغرافیای محل و شکل و شمایل و مصالح ساختمانی، معماری خانه ها و آبادی ها و شهرها را تعیین می کرد. به زبانی دیگر شهرها و روستاها زبان حال و هویت ساکنین خود بودند و به شکل زنده آدم‌هایی که در آنجا زندگی می کردند به درستی به مسافران و جهانگردان معرفی می نمودند.حتی غارها که محل سکونت انسان‌های نخستین بود تصاویر و نگاره هایی از حیوانات اهلی و وحشی و شکاری و اسباب و ادوات شکار و نیز خدایانی که به آنها باور داشتند و آنها را می پرستیدند،منقش بود و الان همان نقاشی ها دست مایه باستان شناسان برای شناسایی و مطالعه زندگی اجداد ونیاکان است.اما امروز چه بر سر شهرها و یا به عبارت دیگر چه بر سر انسان ها آمده است که مسکن و ماوایش که باید موجب سکینه و آرامشش باشد باعث استرس و اضطراب و دوگانگی و وحشتش شده است.چرا سازه های دست انسان هارمونیک نبوده و با روح و روان و جان او دمساز نیست و هرکدام سازی می نوازند.انسان امروز خسته است چون بین درون و بیرونش هم نوایی و همراهی نمی بیند.انسان جنوبی نیز همانطور است.کسی که خاستگاهش دریا و ساحل و موج و گرما و شرجی بوده و از زمانی که چشم گشوده است موج و ماهی و نخل و بادگیر و چهار طاق و لنج و تور و مُشتا دیده است،با اینها دمساز است و آرامش می گیرد.از کودکی شب ها با قصه ها و بسیط های محلی مادربزرگ ها خوابیده و صبح ها با صدای دلنشین امواج بیدار شده است و وقتی خود را در محاصره آهن و آجر و سنگ و سیمان می بیند دلگیر می‌شود و خود را تنها می بیند.اما آیا نمی توان فضا را کمی برای او تلطیف کرد و محیطش را با درونش آشتی داد؟
شهرداری ها می توانند در اینجا پیش گام باشند.کمی تا قسمتی ذوق و هنر و صد البته همت و اراده و غیرت نیاز دارد.اگر شهرداری ها ابتکار به خرج داده و برای اینکار هنرمندان، نویسندگان، اقلیم شناسان و آن‌هایی که اهل قلم و ذوق هستند را جمع کنند و از آنها مشورت بگیرند و از آنها بخواهند که طرحی بر این موضوع بنویسند و به شهرداری ها ارائه دهند و خود با نظارت کمیته ای از آنها به تدریج عملیاتی کنند،این کار شدنی خواهد بود.                                                               
آن گاه است که هنر و فرهنگ و آداب و سنن ما از کتاب ها و سینه ی پیران و بزرگان و سالخوردگان ما بر در و دیوار شهرهایمان نقش خواهد بست و به راحتی و به صورت عملی به نسل های بعد منتقل خواهد شد و چه زیبا خواهد بود آن زمانی که در و دیوار شهرهایمان به اسم و نام بزرگان خودمان نقش بسته باشد.در میادین شهرها،نمادها و تندیس های اسطوره های خودمان باشد. بچه های جنوبی نام همه ماهی های دریای جنوب را نه در کتاب ها بلکه با گشتی در شهر یاد بگیرند و اسامی و نوع همه ی درختان نخل منطقه جنوب را در بوستان ها و بولوارهای شهر خود ببینند و بشناسند.
دریا هویت ماست و ورزش هرمزگان باید در رشته های ورزشی آبی مانند شنا و قایق سواری و موج سواری در کشور حرف اول را بزند و صاحب نام و دارای عنوان و رتبه باشد.جای یک موزه مردم شناسی از همه هرمزگان در مرکز استان خالی است.موزه ای که می تواند کارگاهی عملی برای معرفی مردم هرمزگان از رنگ ها و نژادها و زبان ها همراه با سیر تحولات در پوشش و غذا و آداب و سنن برای فرزندانمان و میلیونها مسافری باشد که هرسال از مسافت دور و نزدیک از هرمزگان دیدن می کنند. شیلات هرمزگان با همکاری شهرداری می تواند بزرگترین آکواریوم جنوب کشور را در محلی مناسب و پر بازدید تاسیس نماید که نمایی از دریای جنوب و همه آبزیان آن باشد که این کار می تواند علاوه بر درآمدزایی به معرفی هر چه بیشتر خلیج فارس و دریای عمان انجامد.آری ما می توانیم فضا و فیزیک نامانوس و ناهمگون کنونی شهرهایمان را لطیف تر و خودمانی تر و در یک کلام ایرانی تر کنیم طوری که نمایی از هویتمان باشد و در آن فضای هارمونیک،در کمال آرامش به زندگی لبخند بزنیم.
روزنامه صبح ساحل
img
دیدگاه ها (0)
img