03

دی

1403


08 خرداد 1400 08:35 0 کامنت

«جسد تکه‌تکه شده را که در آسانسور می‌گذاشتند، ضعف کردم». دوستم چند روز پیش از مسافرت برگشته بود. در تماس‌اش با من، از اضطراب و ناراحتی بسیارش پس از دیدن فیلم و خواندن خبر قتل «بابک خرمدین» گفت. او ‌گفت در این چند روز اینترنت نداشته و اخبار را دنبال نمی‌کرده‌است. فیلم‌های روز قتل و مصاحبه پدر و مادر مقتول را چند روز تاخیر در بسیاری از رسانه‌های داخلی و خارجی دیده‌است. از حجم خشونتی که اتفاق افتاده، بسیار وحشت‌زده بود. می‌گفت در یک رسانه رسمی خوانده که مادر و پدر مقتول، حتی مشکل روانی هم نداشته‌اند. همین خبر باز او را بیشتر ترسانده بود. او تنها یک نمونه از مخاطبانی است که نحوه پوشش اخبار حوادث، اینچنین تحت تاثیر قرارش داده‌.

    

چالش «دروازه‌بانی»
به نوشته روزنامه صبح ساحل، «محمد بلوری»، روزنامه‌نگار پیشکسوت حوزه حوادث می‌گوید: «پوشش اخبار حوادث به این دلیل مهم است که موجب آگاهی‌بخشی و بیداری جامعه می‌شود. همزمان پلشتی‌ها و راه چاره را نشان می‌دهد». مثلا اخباری مانند تعرض جنسی به زنان در برخی مکان‌ها یا افزایش آمار خودکشی در بین دانش‌آموزان، از مشکلاتی می‌گوید که توجه به آن و حل‌اش از چشم جامعه دور مانده‌است. رسانه اما باید در زمان پوشش حقایقی محتاط عمل کند که مواجهه مخاطب با آن و پذیرشش دشوار است. پوشش عجولانه خبر قتل یک کارگردان جوان سینما، انتشار روزانه جزئیات هولناک‌تر از اعتراف‌های مادر و پدر قاتل، انتشار فیلم پس از قتل که‌ زن و مردی را در حال انداختن جسد تک‌تکه‌شده پاره‌تنشان در سطل آشغال نشان می‌هد، جامعه را با شوک وحشتناکی روبه‌رو کرد. سوالی مهم این است که رسانه‌ها به غیر از ارزش خبری «شگفتی»، چه انگیزه‌های دیگری داشتند؟ انگیزه رسانه‌ها آگاهی‌بخشی و بیداری خانواده‌ها بود؟ طبق هدف انتشار اخبار حوادث، رسانه با پوشش حداکثر جزئیات این واقعه، می‌خواست به فرزندان هشدار دهد اگر ناخلف باشید، پدر و مادرتان تکه‌تکه‌تان می‌کنند؟ یا به پدر و مادر می‌خواست بگوید که اگر فرزندتان شما را اذیت کرد، می‌توانید جان‌شان را بگیرید چون خودتان سبب تولدش بوده‌اید؟ بسیاری از رسانه‌های معتبر داخلی و خارجی، انگیزه‌های شخصی‌شان را به احتیاط و توجه به روان مخاطب اولویت دادند. ماهیت این قتل هم، سوالات بسیاری را درمورد روابط موجود در خانواده ایجاد کرد. این نهاد، مقدس‌ترین نهاد موجود در جامعه دینی ماست. علاوه‌بر آن، خبرش، تاثیرات مخرب فراوان روحی و بی‌اعتمادی در روابط بین‌فردی در بین مخاطبان ایجاد کرد. اخبار حوادث به دلیل کنجکاوی و ارتباط‌گیری بیشتر مخاطب با آن، یکی از بخش‌های پرطرفدار هر رسانه است. رسانه‌ها اما با دانش به این موضوع، در این بازار گرم خبری، سعی کردند گوی رقابت را در مخاطب‌گیری از هم بدزدند.
  
 تجارت خبری
 خبرنگاران دور قاتلان را گرفته‌اند و از آن‌ها می‌پرسند: «آیا از مثله‌کردن بچه‌تان پشیمان نیستید؟» و آن‌ها می‌گویند: «نه». خبرنگار یادش رفته چه کسی است. برای جذب مخاطبان بیشتر و نشان‌دادن جزئیات برهنه‌تر این قتل در جامه قاضی، به جای مصاحبه، جلسه دادگاه تشکیل می‌دهد. رسانه‌های دیگر هم لوگوی خود را بر روی لوگوی رسانه قبلی می‌زنند و فیلم را بازنشر می‌کنند. از حق و حقوق قاتلان، انتشار تصاویر و مصاحبه‌شان می‌گذریم که قانون مشخصی درموردش وجود ندارد. رسانه باید بداند که با برآورده‌کردن انگیزه شخصی‌اش، به تصویر ذهنی مخاطبی خدشه وارد می‌کند که به او اعتماد کرده است. به یک‌باره ارزش‌ «محبت به والدین و خانواده» را که از کودکی به او آموزش داده شده‌است، با انتشار جزئیاتی به چالش می‌کشد که انتشارش لزومی ندارد. پوشش اخبار در رسانه نباید حتی به یک مخاطب آسیب بزند. این قتل موجب شد تا نه تنها به رسانه‌های محلی بلکه به عملکرد بیشتر رسانه‌های فارسی‌زبان داخل و خارج کشور نگاه دقیق‌تری بیندازیم. رسانه‌ها، سوالات ایجاد شده در ذهن مخاطب بدون گفت‌وگو سریع با یک متخصص یا مسئول، تا انتشار جزئیات بعدی رها کردند. مخاطب با دردی از سوی رسانه محبوبش روبه‌رو شد که درمانی برایش ارائه نکرد. کاهش کیفیت محتوای تولیدی، انتشار بیشتر فیلم‌های عجیب غریب، افزایش انتشار اخبار حوادث و کمبود تحلیل‌های جامعه شناختی و روانشناختی پس از آن، همه نشان می‌دهد که هدف اغلب رسانه‌ها کسب منفعت است. مخاطب به مثابه یک «شی» در خدمت سود بیشتر رسانه قرار می‌گیرد. به مثابه یک انسان، رفتارش از سوی رسانه پیش‌بینی و به سوی کسب منفعت سوق داده می‌شود. سبک پرداختن به هر داغ خبری به مهارت، دانش و البته انگیزه رسانه‌ها برمی‌گردد. همه رسانه‌ها، باید در زمان پوشش اخبار حوادث به این نیز نظر کند که از انتشار جزئیاتی که موجب اضطراب بیشتری در جامعه می‌شود حذر کنند. رسانه در انتشار اخبار هولناکی مانند قتل فرزندان به دست والدین یا برعکس که خود سرشار از بار احساسی است نباید احساسات مخاطبان را بیشتر تحریک کند. اینجا مجال پرداختن به نظریات علمی مختلف نیست. بد نیست رسانه‌های فعال در استان و کشور مانند «نظریه رسانه‌محور» مخاطبان را منفعل فرض نکنند. نگاهی به نظریه «مخاطب‌محور» بیندازند و به مخاطبان احترام بگذارند. رفتار و احساسات‌شان را پس از دریافت خبر، پیش‌بینی کنند. پس از دروازه‌بانی اخبار حوادث، بداند چگونه آن را به سوی زمین پرمخاطب‌اش برگرداند تا جامعه آسیب کم‌تری ببیند.
* نخستین نظریات و مدل‌های ارتباطی درباره رابطه بین روزنامه‌نگار (رسانه) و منبع را بیان می‌کند. روزنامه‌نگار نقش دروازه‌بان را بین منبع و مخاطب دارد و رسانه است که تعیین می‌کند از بین خبرهای موجود، چه خبری منتشر شود.

img
دیدگاه ها (0)
img