«همه میدانند»، دومین فیلم بینالمللی فرهادی را تا به امروز شاید دیده باشید، فیلمی با روایتی شبیه به «درباره الی» که پوسته جذاب آن در یک نقطه بحرانی کنار میرود و زخمهای کهنه را نمایان میسازد.
«همه میدانند»، دومین فیلم بین المللی فرهادی را تا به امروز شاید دیده باشید، فیلمی با روایتی شبیه به «درباره الی» که پوسته جذاب آن در یک نقطه بحرانی کنار میرود و زخمهای کهنه را نمایان میسازد. نماهای پر مفهوم بسیاری دارد که هرکدام ازلحاظ روایت بهخوبی به هم متصل هستند. در این فیلم، فرهادی به نکته دیگری هم در لایههای فیلم اشاره میکند که کمتر به آن پرداختهشده است. مهاجرها! آنها در همه جای شهر داستان فرهادی هستند. مهاجران مشاغل ساده شهر را گرفتهاند. شهر هم روزبهروز ورشکستهتر شده و جوانانش به کشورهای دیگری پناه بردهاند؛ اما ساکنین شهر چون لائورا و رویای مهاجرت کردن بقیه اعضای شهر به دیگر کشورها، چه پیامدهایی برای کل جامعهشان به دنبال داشته است؟ بومیهای این شهر، زمینها و تجارتشان را رها می کنند و گره های کوری به زندگی هم میزنند تا پای جان و کشتن هم میروند تا از شهر و وطن خود بروند. هدفم پرداختن به این داستان نیست اما برگردیم به این روزهای جامعه خودمان. همه می دانیم که این روزها با سقوط دولت اشراف غنی و با روی کار آمدن طالبان، پناهندههای بسیاری از اقصی نقاط افغانستان، راهی کشورهای همسایه خود شدهاند. اولین موضوع که بدان میخواهم اشارهکنم این است که بسیاری از کشورها، مرزهای خود را بستهاند. ترکیه پیشازاین و در سکوت خبری، دیوارهای ضد مهاجر خود را علم کرده بود و چندی پیش نیز اعلام کرد، دیوارهایش را توسعه میدهد. ترکیه میداند که بهزودی مهاجرهای حاصل از تنشهای بیآبی و تنشهای مابین ایدئولوژیهای منطقه به مرزهایش هجوم میآورند. برای افغانستانیهای جنگزده، مانده فقط مرز پاکستان و ایران. آنهایی که پاسپورت و تخصص داشتهاند که به اروپا رفتهاند و در این میان هنوز برخی از افغانستانیها فرار نکردهاند. گویی آنها هنوز در مرحله پذیرش و انکار واقعیتهای طالبان ماندهاند. کارشناسان میگویند تازه شاید روزهای خوب افغانستان است. روزهای سیاه هم در پیش است. صف، گاز، نان و شلاق طالبان درراه است. پس بهزودی صف مهاجران این کشور در ابعاد زیاد نیز افزایش مییابد. اروپا که بحران مدیریت پناهندهها را در سالهای قبل تجربه کرده است، دستی بهسوی مهاجران احتمالی دراز نکرده است، جز اندکی که آنهم با مخالفهایی برای ورودشان روبهرو هستند. هفته قبل هم خبری منتشر شد که از مبلغ کمکهای میلیون دلاری بینالمللی برای مهاجران خبر میداد. از 100 میلیون یورو فرانسه گرفته تا 64 میلیون دلار نهادهای بینالمللی. همه حاکی از کنترل مهاجران در درون مرزهای خودشان است.
رقابت میزبان و مهمان بر سر یک سفره
اما بیاییم سراغ کشور همسایه و همزبانمان. ورود مهاجران و پناهنده آنهم در دستههای میلیونی بهسوی ایران، میتواند اقتصاد ورشکسته، بدهکار و لهشده ما را بیشتر درهم بشکند. این را هم بگویم، مهاجران آمدهاند که سالهای سال بمانند. پناهندهها و مهاجران بعد از تازهنفسی از عبور مسیرهای خطرناک مرزهایمان، راهی بازار کار ایران میشوند. این پناهندهها میتوانند با حداقل دستمزد و بدون هیچ بیمهای کار کنند. آنهم درزمانی که کارگران ایرانی در تکاپوی افزایش دستمزدشان به نرخ تورمهای نجومیشان هستند. احتمالاً مهاجران خرده تخصصهایی دارند و میتوانند بهراحتی جای کارگر ایرانی را بگیرند. به یاد دارم که در کودکی، خیاطی در محله ما بود که صاحبش یک مهاجر بود. او بازار خیاطی محله را کساد کرده بود. هم ارزان بود، هم سریع و هم قانع. درنتیجه همین ارزان بودن و به حداقلها راضی شدن، باعث میشود که کارفرماها و پیمانکارهای بسیاری از آنان استفاده کنند و بسیاری از آنها نیرویهای فعلی خود را اخراج میکنند. هر چه نباشد انسان ماشینی را دربست میکند که کرایه کمتری بگیرد. این را هم بگویم که حتی اگر پای منافع ملی در میان باشد، منافع اقتصادی حرف اول را میزند؛ زیرا کارگر ایرانی، پرهزینهتر از کارگر مهاجر است. آنجاست که صف بیکاری در ایران نیز شدت میگیرد. بنا، راننده و باغبان تا فروشنده و نصاب. همهشان در چنگ مهاجران. با شروع موج جدید بیکاریها در ایران، معادلات اقتصادی دوباره به هم میریزد و دیگر بازارهای کشور را نیز تحت شعاع قرار میدهد.
تشدید صف خروج متخصصان از ایران
حال چرا باید نگران مشاغل در ایران باشیم؟ دلیل دیگر وضعیت اسفناک تخصصها در ایران است. غالب مشاغل در ایران اصلاً پیچیده یا تخصصی نیستند. یعنی مشاغل عمدتاً به فروشندگی، دلالی، تجارتهای ساده، سنتی و کارهای یدی مشغول هستند و بهراحتی مهاجران ارزان جایگزین آن میشود. در این میان حتی درآمد متخصصان هم مانند غیرمتخصصان، تحت شعاع قرار میگیرد و رکود پشت رکود میآید. از پس این اتفاق، بهاحتمالقوی، صف خروج متخصص و مهندس در ایران شدت خواهد گرفت. نرخ امروز سالانه خروج ۱۸۰ هزار نیروی متخصص و چندین هزار نیروی غیرمتخصص از ایران است. همه داستان این نیست. مسئله دیگر امنیت ماست. ما که مهاجران را نمیشناسیم. دستههای عظیمی از آنها بهیکباره وارد کشور میشوند. تهدیدهای امنیتی از سوی پناهنده در همه جای جهان یک مسئله بسیار حساس است. آیا ما سازوکاری برای نظارت بر روی پناهندهها داریم؟ مسئله تأمین مواد اولیه و حداقلهای زندگی برای مهاجران به چه صورت خواهد بود؟ نه ده هزار مهاجر و نه صد هزار. تأمین زندگی میلیونها پناهنده. آیا هزینههایش بر روی دوش مردم و مالیات از جیب دولت است؟ اگر جواب خزانه دولتی باشد که کسری بودجه چند صد هزار میلیارد تومانی را باید اینجا یادآور شوم و شما تا آخر داستان را بدانید..پیشازاین درجایی نوشته بودم که منطقه خاورمیانه بهواسطه جنگهای پیدرپی منطقه از ژن نخبه و نیروی ماهر خالیشده است. جابهجایی میلیونها جمعیت، نه جهان بهتری برای مهمان ساخته و نه شب راحتی برای میزبان.
روزنامه صبح ساحل
تگ ها:
نظرسنجی
اخبار مرتبط
برگشت مهاجران افغان از ایران افزایش یافته است
آتش به جان گمرک مرزی افغانستان و ایران
فعالیتهای تجاری و گمرکی در مرز دوغارون متوقف شد
نشست سه جانبه گسترش یافته برای افغانستان در قطر برگزار میشود
سازمان ملل خواستار توقف بازگرداندن افغانها به کشورشان شد
پربازدیدترین ها
مجموعه سازه گستر گامبرون
شرایط جدیدی برای دریافت کارت اعتباری سهام عدالت اعلام شده که براساس آن شش گروه از سهامداران نمیتوانند کارت اعتباری بگیرند.
مدیر فناوری اطلاعات و ارتباطات سازمان منطقه آزاد قشم از الکترونیکی شدن مراحل ثبت نام و تمدید کارت شهروندی قشم با هدف کاهش مراجعات حضوری برای کنترل بهتر و مقابله با شیوع ویروس کرونا در جزیره خبر داد.
جدیدترین اخبار