29

آبان

1403


03 آبان 1400 08:43 0 کامنت

 دریک تعریف عمومی رشد شتابان ومداوم  شاخص قیمت ها را تورم می گویند که عمدتا ناشی از ایجاد حجم پول بدون پشتوانه یا اصطلاحاً کم ارزش است، به تعبیر دیگر افت ارزش پول ملی کشورها یکی از مهمترین نتایجش تورم است، در این وضعیت در حالی که توسط دولت پول به اقتصاد تزریق می شود اما به همان میزان و یا به اندازه ی مابه ازای آن کالا و خدمات عرضه نمی شود. در این حالات تقاضا بر عرضه چیرگی می یابد و سطح عمومی قیمت ها به یکباره رشد می کند. در مواردی دولتها تلاش می کنند با دخالت هایی هرچند مقطعی و کوتاه مدت این غول سرکش را کنترل کنند که این شیوه در کشور ما و در سال های فراوانی دلار های نفتی با واردات از خارج و سرکوب مصنوعی نرخ ارز  دنبال می شود اما عیب بزرگش این است که علاوه بر آنکه ضد تولید داخلیست در زمان کاهش درآمدهای ارزی، به مانند سیلی بنیان کن ظهور می کند که دیگر هیچ کس را یارای مقابله با آن نیست. در ایران خصوصا از سال 1350خورشیدی بدین سوبه جز سال هایی معدود و انگشت شمار بقیه ی سالها، کشور تورم دورقمی را تحمل کرده که بویژه در سالهایی که کشور به لحاظ درآمدی ارزی در مضیقه بوده این ارقام زیادترهم شده.تورم سالیانه ی کشور(میانگین تورم کل سال) در سال 99 و بنابراعلام مرکز آمار کشور عدد 36 درصد را هم پشت سر گذاشته حال آنکه تورم نقطه به نقطه ی شهریور امسال (یعنی رشد قیمت ها نسبت به شهریور سال قبل) هم تقریباً47 درصد بوده است که این ارقام بالا برای ماههای آینده بسیار هشدار آمیز است.
اما سوال مهم این است که با توجه به این هشدار جدی و روند افزایشی قیمت ها که توسط اقشار مختلف جامعه به شدت احساس می شود، تورم چگونه چشم اندازی خواهد داشت؟ آیا سیل ویرانگرش شدیدتر خواهدشد؟ ویا انکه می شود این غول نحس را به چراغ فروبرد ومهارش ساخت؟ پاسخ این سوال فقط و فقط با توجه به واقعیت های اقتصادی کشور به سیاستها و تصمیمات مسئولان امر بستگی دارد ونه حرف یا به قول یکی از کسانی که اخیراً به مقامی منصوب شده با پمپاژ خبر خوب ، چون خبر یعنی گزارش واقعیت که بدون زحمت به پمپاژش  عیان است.همانطور که اقتصاد علم است پس پدیده های اقتصادی چون تورم هم به پاسخی علمی نیاز دارد و نه پاسخ های غیر علمی و یا عوام پسندانه بر پایه ی انگاره هایی خیال پردازانه.مهار تورم خیلی بیشتراز حل شدن موضوع مهم تحریم های ظالمانه ی  آمریکا به اصلاحات گسترده و واقعی اقتصادی کشور بستگی دارد که مواردی از آنها برای دولتها در کوتاه مدت حتی محبوبیت زدا هم هست. اول آنکه دولتها به اندازه ی جیبشان هزینه کنند یعنی آنکه دولت فعلی با عبرت ازگذشته،جریان روبه رشد هزینه هایش را مهار نموده تا با تعادل بخشی بین هزینه و درآمد دچار کسری بودجه نشود که آنگاه بخواهد با استقراض از بانک مرکزی که همان دستبرد به جیب مردم است آن را جبران کند.یارانه های آشکار و پنهان زیاد که بخش مهمش نا عادلانه هم توزیع می شود به همراه فربهی بیش از حد بدنه ی دولت بخشی از این اصلاحات می تواند باشد.دوم آنکه بانظارت کارامد برشبکه ی بانکی از خلق پول به گونه ای بی رویه که هیچ ما به ازای تولیدی ندارد جلوگیری کند، عملکرد غلط برخی موسسات اعتباری در پرداخت سودهای هنگفت در سالهای قبل یکی از این موارد بود.سوم آنکه این حجم پول ویا نقدینگی سنگین موجود در جامعه را به سمت تولید هدایت کند تا هم در مهار تورم گام مهمی بردارد و هم آنکه ایجاد اشتغال نماید.ساختار بورس در این زمینه می تواند راهگشا باشد که البته در سال گذشته قدرش دانسته نشد اما می شود به سختی البته اعتماد از دست رفته را بازگرداند. دولتمردان کنونی باید بدانند وضعیت دشوار کنونی ما نه عرصه ی سعی و خطای جدیدیست ونه حرفهایی عوام پسندانه. دولت کنونی باید شجاعانه و با اتخاذ تصمیمات مهم و حتی دردناک به جراحی اقتصاد بسیار بیمار کشوربپردازد. اگرچه این اقدامات شاید در کوتاه مدت از محبوبیت دولت بکاهد اما در میان مدت و یا دراز مدت افکار عمومی و صابنظران ،دولت سیزدهم را به عنوان منجی اقتصاد کشور خواهند شناخت.

    

روزنامه صبح ساحل

img
دیدگاه ها (0)
img