امروز روزی است که تمام نهادها و مسئولان ذیربط تلاش میکنند تا گامی برای افزایش سرانهی مطالعه بردارند و مردم را به کتابخوانی تشویق کنند، امروز روز کتاب و کتابخوانی است. انواع تخفیفات، جلسات کتابخوانی، هدیهها و مسابقات برای این هدف برگزار میشوند، تا افراد بیشتری را به سمت مطالعه سوق بدهند. اما مساله اینجاست؛ تا زمانی که لزوم انجام کاری از سمت خود افراد احساس نشود، با جایزه، تخفیف و مسائلی از این دست به سمت آن کار کشیده نمیشوند. الزام کتابخوانی تنها زمانی قابل لمس میشود که خود فرد به خلا آن پی ببرد، نیازمند کتاب شود و در گام دوم تاثیرات آن را در زندگی خویش احساس کند. اما به دور از تبلیغات و فرافکنیها، کتاب خواندن واقعا چه تاثیری در زندگی ما خواهد گذاشت؟ بسیاری از مردم، برای خلاص شدن از شر افسردگی، بیخوابی یا اضطراب به دنبال راههای عجیب و سخت میروند، اما از دردسترسترین راه ممکن برای تعدیل هیجانات خود، یعنی کتاب خواندن غافل میشوند. بله، کتاب خواندن بسیار بیشتر از خوردن کندر، باعث افزایش حافظه و بهبود عملکردهای شناختی میشود، افسردگی را کاهش میدهد و به ما در داشتن خواب با کیفیت کمک میکند.
بسیاری گمان میکنند داستانها، رمانها یا زندگینامهها تنها برای سرگرمی یا کسب مختصر آگاهی خوانده میشوند. اما واقعیت این است که کتاب، بهخصوص در حیطهی داستان و رمان، تجربهی زیستهی افراد را در زمانها و مکانهای مختلف در اختیار ما قرار میدهد. ما نمیتوانیم در تکتک فرهنگها و شهرهای جهان زندگی کنیم، اما نویسندگان با قرار دادن ما در فضایهای مختلف زندگی، زمینهی تجربهی آنها را فراهم میکند. وجه دیگری از تاثیر کتابخوانی، به درک احساسات، تعاملات و واکنشهای خودمان و دیگران بازمیگردد. ممکن است که ما دایرهی لغات کافی برای نامگذاری و درک احساسات و هیجانات را نداشته باشیم، کتابها ما را در موقعیتهایی قرار میدهند که بتوانیم احساسات مختلف را درک کنیم، برای آنها تعریف و تفسیر پیدا کنیم و در نهایت با عملکرد بهتری آنها را تجربه کنیم.
داستانها این امکان را به ما میدهند که راههای مختلف زندگی کردن، تعامل و انتخاب را ببینیم و نتایج آنها را درک کنیم. از طرف دیگر کتابهای آموزشی در حیطهی جامعهشناسی، فلسفه، روانشناسی و ... به ما کمک میکنند تا بدون نیاز به تحصیل در حیطهی خاصی از اصول و چهارچوب حیطهی مورد نظر آگاه شده و آنها را در زمینهی زندگی به کار بگیریم. برای کسانی که با تنها ماندن مشکل دارند و در زمانهای تنهایی دچار احساس کلافگی، اضطراب و بیحوصلگی میکنند، کتاب خواندن راهی است تا هم به دلایل اساسی و ناخوداگاه پشت این هیجانات دست پیدا کنند و هم بتوانند تجربهی تنهایی خود را با کتابها تقسیم کنند. هیچ دوستی به اندازهی کتاب نمیتواند شما را از نظر روانی قوی کند و معلمی در جهت خودشناسی و درک زندگی باشد. برای کتاب خواندن و عادت به کتابخوانی نیاز نیست در دورهها و کلاسهای مختلف شرکت کرده و هزینههای هنگفتی متحمل شوید، با تهیهی یک کتاب، حتی یک کتاب دست دوم، میتوانید با روزی پانزده دقیقه مطالعه شروع کنید و تنها در یک ماه تاثیرات شکفتانگیز آن را مشاهده کنید. سعی کنید از کتابهای زردی که وعدهی تغییرات عجیب و موفقیتهای رویایی به شما میفروشند، دوری کنید. کتابهایی مثل در چند روز بیل گیتس شوید، زنان مریخی، پدر پولدار و غیره، به جای کمک به بهبود وضعیت روانی و زندگی شما، تنها باعث افسردگی بیشتر خواهند شد. در نهایت این یک فرصت عالی است که روز کتاب و کتابخوانی را شروعی برای بهبود زندگی در گامهای کوچک قرار دهیم.