مصاحبه با یک شهید زنده

گفت وگوی صبح ساحل با بازمانده های پرواز 655


نویسنده: سمیره حنائی

در روز یکشنبه ۱۲ تیر ۱۳۶۷ هواپیمای ایرباس هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران، در فرودگاه بین‌المللی بندرعباس به زمین می نشیند. قرار است این هواپیما با شماره پرواز ۶۵۵ به همراه 290 مسافر و خدمه پرواز در ساعت ۱۰ صبح به مقصد دبی، امارات متحده عربی پرواز کند.

هواپیما در فرودگاه بندرعباس با تاخير مواجه می شود . بعد از ۱۵ دقیقه تأخیر، در ساعت ۱۰:۱۷ صبح به وقت ساعت رسمی ایران، از فرودگاه بین‌المللی بندرعباس به مقصد فرودگاه بین‌المللی دبی پرواز انجام می شود.

طارق نیکپور، متولد 1365، اهل بندرعباس است. 12 تیر 67 دو سال بیشتر نداشت که به همراه مادر، خواهر و برادر بزرگترش بلیط پرواز 655 ایرباس بندرعباس به مقصد دبی را تهیه کرده بودند. بدلایلی سوار هواپیما نمی شوند و به خانه باز میگردند. چند ساعت بعد خبر سقوط هواپیما و انهدامش بوسیله ناو جنگی وینسنس آمریکایی را می شنوند...

 

طارق که دو ساله بوده، خاطره آن روز را از زبان خانواده اش باز گو می کند:

«آن روزبرای دید و بازدید و شرکت درمراسم عروسی یکی از آشنایان عازم دبی بودیم. در فرودگاه مشخص می شود که ویزای من مشکل دارد و نمیتوانم سفر کنم. بخاطر همین خانواده ام سفر را به یک روز دیگر موکول می کنند. اما از اهالی محله مان خیلی ها که قصد شرکت در مراسم عروسی را داشتند حضور داشتند. ما آن زمان ساکن محله ی یادبود بودیم. اهالی محله اهل اوز فارس، بستک، کرمستح و بندرعباس بودند».

 

از مادر طارق از خاطرات آنروز می پرسیم...

«آن روز خیلی ها مانند ما بخاطر مشکل ویزای اعضای خانواده شان سوار هواپیما نشدند وبه خانه برگشتند. از محله ما اما خیلی ها در هواپیما حضور داشتند که شهید شدند».

 

در فرودگاه چه اتفاقی افتاد که سوار هواپیما نشدید؟

ما مدارکمان را به یکی از دفاتر هواپیمایی که از دوستان بودند، جهت صدور ویزا تحویل داده بودیم. ویزای طارق عکس نداشت. من در فرودگاه متوجه شدم و با مسئول دفتر هواپیمایی تماس گرفتم. ایشان گفتند مثل اینکه عکس طارق بین مدارک نبوده است این اتفاق افتاده است. ایشان خیلی اصرار کردند که حالا که ویزای طارق نیامده است شما پرواز کنید به دبی که رسیدید هماهنگ میکنم در فرودگاه ویزا را به دستتان برسانند. من نارحت شدم، قبول نکردم و به خانه برگشتم.

 

واکنش آشنایان بعد از سقوط هواپیما که تصور می کردند شما در پرواز حضور داشتید چه بود؟

خواهرم ساکن آلمان بودند. از ماجرای مشکل ویزا باخبر نبودند. بعد از سقوط هواپیما تماس گرفتند. فکر میکردند که ما در هواپیما بودیم و جانمان را از دست داده ایم. با او که صحبت میکردم و میگفتم ما زنده ایم، باور نمیکرد که صدای مرا میشنود، فقط گریه میکرد.

 

شما چه زمانی متوجه شدید که هواپیما سقوط کرده است؟

ما به خانه برگشته بودیم که رادیو وتلوزیون اعلام کرد.

 

تاکنون به این اندیشیده اید که اگر پذیرفته بودید به دبی سفر کنید شما هم جزو شهدای آن سانحه هوایی بودید؟

نه. به این موضوع فکر نکردم ولی می دانم که این معجزه بود که سوار هواپیما نشدیم.

 

برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها