صبح ساحل ، حوادث - چشمهای روشن وترسیدهاش از نگرانی دودو میزد. عصبی بود وپرخاشگر،با کلیدی که تو دستش بودمرتباً به شیشه پذیرش میزد ودرخواست میکرد بینوبت آزمایش HIV از او گرفته شود. حدوداً هجدهساله بود روی دستهایش آثار بریدگیهای چاقو هویدا بود ورفتارش شبیه افرادی بود که مخدر محرک (شیشه) مصرف کرده بودند.مسئول آزمایشگاه مشاوره بیماریهای رفتاری که صرفاً برای آزمایش HIV ومشاورههای بعداز آزمایش دایر شده، اشاره میکرد برای تعدادی باید اینقدر تلاش کنیم که حاضر به انجام آزمایش بشوند برای این تعداد هم که اینقدر آتشی هستند باید نگران باشیم. چون در صورت مثبتبودن پذیرفتن شرایط برای این گروه کمی مشکلتر خواهد بود.به جوانی که حالا آرومتر شده بود وکنار درب ورود ایستاده بود نگاه کردم نزدیکتر رفتم انگار منتظر بود برای کسی حرف بزند بیمقدمه شروع کرد. اسم (م ذ) هست فکر کنم نوزده سالم و دارم از نگرانی میمیرم، درسته که بعدازآزمایش فقط 20 دقیقه برای جواب منتظر میمونم گفتم بله تقریباً همین مدت جواب مثبت ومنفی آزمایش معلوم میشود. بغضش را فرو داد وگفت میمیرم میدونستم ... پدرم قبل از سیسالگی به علت اعتیاد به هروئین مرد. اما قبل از اون روحوروان من ومادرم رو با کتکها وبیآبروییهاش کشته بود، همیشه فکر میکردم مثل پدرم نخواهم شد اما بدتر هم شدم نمیدونم چرا؟فکر کنم دوازدهسالم بود که برای اولینبار «ناس» مصرف کردم حتی الان یادم نمییاد چه حسی داشتم هنوز شانزده سالم تموم نشده بود که انواع قرصهای (متادون،ترمادول،آلپرازولام) بعضی از انواع اکس ونهایتاً شیشه، کریستال وهر زهرماری که آرومم میکرد. به دستهای بریدهبریده وگردنش اشاره کرد وگفت: میبینی وقتی خمارم یا نشئه توهم، چکارهایی میکنم، بعد با افسوس عمیقی گفت کاش همین بود گاهی مادرم کتک میزنم، همون کاری که پدرم میکرد ومن میخواستم هیچوقت انجام ندم وقتی به حال عادی برمیگردم به دستوپاش میافتم التماس میکنم که منو ببخشه.بیچاره همیشه میگه بخشیدم تو به خودت ستم نکن! اما میدونم دلش شکسته. بالاخره از سال قبل دیگه مواد و قرص به هیجانم نمیآورد نمیدونم یادم نیست چطور وارد رابطههای جنسی نادرست شدم اوایل با همجنسها فقط رابطه داشتم گاهی هم با جنس مخالف درواقع نمیدونستم احتمال ابتلا به ایدز با همجنس هم به همون میزان غیرهمجنس هست. خیلی نگرانم تو ماه گذشته واین هفته چند تا رابطه مشکوک داشتم، پرسیدم تزریقی نداشتی؟ باخنده تلخی گفت فقط همین یک کار رو تا حالا نکردم شاید میترسیدم دقیقاً مثل پدرم باشم نه نه هروئین وتزریق اصلاً ...اگر آزمایش مثبت باشه چقدر زنده میمونم!؟ گفتم بهتره به زندگی فکر کنی اگر منفی باشه چکار میکنی؟! سکوت کرده بود انگار که اصلاً بهش فکر نکرده بود. گفتم حداقل به خودت قول بده به رابطه جنسی که داری یک شکل صحیح بدی به اعتیادت فکر کن هرلحظهای برای زندگی یک شروع دوباره هست. پرسید اگر مثبت باشه چقدر زنده میمونم؟ گفتم زندگی شاید اما زنده بودن دراختیار تو نیست. اما میبینی که همینطور که زمان پاسخ آزمایش به بیستدقیقه کاهش پیدا کرده بقیه موارد هم همینقدر پیشرفت کرده داروهایی که به مبتلایان به ایدز داده میشه مشاورههای آموزشی که خیلی تاثیر داره در روند کنترل بیماری و بالا بردن سطح ایمنی بدن حتی اخیراً دارویی تو مراکز هست که اگر تا 6 ساعت بعد از رابطه مشکوک جنسی یا سرنگ آلوده متوجه بشی وخودت رو به مرکز مشاوره بیماریهای رفتاری برسونی تا 72 ساعت مصرف اون دارو احتمال ابتلا رو پائین مییاره اما بازهم بهتره به زندگی فکر کنی، از بلندگوی پذیرش شمارهای که در دست داشت اعلام شد، به شماره نگاه کرد وگفت احساس کسی رو دارم که سمت چوبهدار میره، گفتم تو قطعاً شرایط بهتری داری اگر نتیجه منفی باشه فقط به این فکر کن چقدر حاضری برای بقیه زندگی ولحظات از دسترفته تلاش کنی.به سمت اتاق آزمایش رفت ومن فکر میکردم هجدهسالگی برای مردن، البته مردنی که انتخاب خودت باشه خیلی زوده همینطور که رابطهجنسی برای این سن خیلی زوده روانشناسان وصاحبنظران دراین زمینه زیر 20 سال راتوصیه نمیکنند هرچند او به علت اعتیاد به مواد وشیشه خصوصاً امکان تفکر سالم رو از خودش گرفته بود. دقایق سپری شد وبعد از اعلام نتیجه آزمایش خوشحال و پرسروصدا تو سالن حرکت میکردسروصدائی که بیشباهت به یک ساعت قبلش که خیلی عصبی ونگران بود، نبود با خوشحالی گفت منفیمنفی خدایا شکرت نمیمیرم خدایا شکرت.با صدای بلند از همه خداحافظی کرد وقتی جلوی در رسید گفت امشب یک جشن اساسی میگیرم و از فردا به زندگی فکر میکنم. از فردا!