در اواخر دهه 1980، آرلین کاپلان دنیلز، جامعه شناس پیشگام، مفهوم «کار نامرئی» را ابداع کرد. این مفهوم اساساً بر کار بدون دستمزد و کار احساسی که توسط زنان در «دنیای خصوصی» خانه انجام میشد، متمرکز بود. دانیلز تأکید کرد که چگونه جامعه اغلب فعالیت زنان در خانهداری را نادیده گرفته و آن را کم ارزش میداند. تحقیقات جدید به ما این امکان را داده است که به جلوهی جدیدی از کار نامرئی در قرن بیست و یکم بپردازیم.
امروزه افراد ترجیح میدهند یا ناچارند، برای شروع یک رابطهی عاطفی و پیدا کردن نیمهی گمشدهی خود به سوشیال مدیاها و فضای مجازی متکی باشند. شاید تجربهی عشق و روابط رومانتیک در اینترنت در ابتدا راحتتر و حتی لذتبخشتر به نظر برسد، اما با گذشت زمان، افراد بیشتر و بیشتر احساس ناامیدی، ملال و استیصال خواهند داشت.\r\n سوشیال مدیا به ما اجازه میدهد تا در فضایی مجزا، روابطی را تجربه کنیم که بدنمند نیستند. به عبارتی، جنبههای ضعیف، بیکفایت و نخواستنی زیستی و بدنی خود را که تا کنون برای تعاملات اجتماعی ما دست و پاگیر و عامل بازدارنده به حساب میآمدند، به کمک اینترنت کنار زده و جنبهی متنی و کلامی جدیدی از خود به نمایش میگذاریم.
خبر بسته شدن یا تخلیه «خانه اندیشمندان علوم انسانی» که به نوعی تداعی کننده کلوژدوفرانس های پاریس در تهران است، به هیچ وجه ممکن جای تعجب ندارد و کسی را انگشت به دهان نمی گذارد. علوم انسانی به اندازه ای در ایران غریب و بی ارزش است که اتفاقا بروز چنین اتفاقاتی برای مردم عادی و عوام علما که اساسا آب از آب تکان
نمیخورد و برای اصحاب علوم انسانی هم نهایتا خنده ای تلخ بر لبانشان بنشانند، کفایت می کند و به اصطلاح تا آخر مسئله را فهم کردهاند. به هر صورت، روز چهارشنبه بود که خبر آمد «شهرداری تهران با حضور پرتعداد در خانه اندیشمندان علوم انسانی سعی در تخلیه و پلمب ساختمان این مجموعه کرده است.»