29

آبان

1403


اجتماعی

06 آذر 1402 08:41 0 کامنت
کسانی که به تازگی زندگی مشترک را شروع کرده‌اند، یا مدت زیادی از ازدواج‌شان می‌گذرد، ممکن است در زمینه‌ی زندگی زناشویی خود با حجمی از استرس و اضطراب بی‌دلیل مواجه باشند. گرچه نمی‌توان برای همه‌ی افراد نسخه‌ی ثابتی پیچید، اما با توجه به مسائل کسانی که به اتاق درمان مراجعه کرده‌اند و آمار و پژوهش‌هایی که تا کنون منتشر شده‌است می‌توان لیستی از عوامل پنهان اضطراب در زندگی زناشویی را در اختیار مخاطبان قرار داد. نخستین و پررنگ‌ترین عامل اعصاب‌خوردی، اضطراب و پریشانی در ارتباط با همسر، به مسائل دوران کودکی بازمی‌گردد. در صورتی که زوجین دوران کودکی ناامنی را تجربه کرده‌باشند، والدین آن‌ها سرد و کناره‌گیر بوده باشند، متحمل آسیب‌های طلاق باشند یا سبک دلبستگی ناایمنی را از سر گرانده باشند، بیشتر مستعد تجربه‌ی اضطراب، عدم احساس امنیت و مشاجره هستند. دلیل چنین اضطرابی میل ناخوداگاه به تکرار چرخه‌ی دلبستگی کودکی، تعبیر مسائل به همان شیوه‌ی زندگی کودکی و ناتوانی در تجربه‌ی وقایع خارج از درک تجربه‌های دوران کودکی است. افراد با آگاهی به این مساله، واکاوی اوضاع کودکی، وارسی ارتباط‌شان با والدین و دریافت کمک‌های تخصصی می‌توانند به علت مخفی اضطراب و رفتارهای آسیب‌زای خود پی‌برده و در مقابل آن  بایستند. دلیل دیگری که به کررات دیده می‌شود، از دست دادن هویت فردی در ارتباط با شریک عاطفی است. بسیاری از افراد برای خوشحال کردن همسر خود از علایق، امیال، خواسته‌ها و نوع بودنی که سال‌ها تجربه‌ کرده‌اند می‌گذرند و بدون تحلیل شرایط یا سنجش موقعیت، خود را زیر هویت شریک عاطفی پنهان می‌کنند. در چنین شرایطی، اگر فاصله‌ای اتفاق بیفتد و مشاجره یا بحثی صورت بگیرد، این اشخاص احساس شکستگی، بیهودگی و اضطراب خواهند داشت و هویتی برای بازسازی خود پیدا نمی‌کنند. بنابراین ایثار در سطح متعادلی که از سمت دو طرف صورت بگیرد، مفید و سازنده است، اما از دست دادن خویشتن و حل کردن هویت خود در طرف مابل مسیر آسیب‌زا و پرخطری برای طرفین محسوب می‌شود که پیش زمینه‌ی اضطراب را فراهم می‌آورد. عامل دیگر فکر کردن بیش از حد و بررسی جوانب رابطه به صورت افراطی است. افرادی که بیش از حد فکر می‌کنند، عموما عادت به وارسی و پیش‌بینی بدترین اتفاقات دارند. آن‌ها مدام کوچک‌ترین جزئیات رفتار همسرشان را بررسی می‌کنند و از ریزترین رفتارها، بدترین نتیجه‌ها را می‌گیرند. این حالت منجر به شکل‌گیری و پرورش شک در رابطه زناشویی می‌شود. افرادی که در این چرخه گیر کرده‌اند مدام طرف مقابل را چک می‌کنند، روی رفتار آنان به شکل وسواس‌گونه‌ای حساس می‌شوند و کم کم به سمت بی‌اعتمادی پیش می‌روند. اضطراب شدید در چنین حالتی منجر به مشاجره‌های پی‌درپی و آسیب‌های شدید به فرد و رابطه می‌شود. به طور کلی اولین قدم برای حل کردن تعارضات، پذیرش ریشه‌ی آن در وجود خویشتن است. کسانی که مدام از رفتار طرف مقابل شاکی هستند و فکر می‌کنند برای بهبود اوضاع این همسرشان است که باید رفتار خود را تغییر دهد، در گذار از اضطراب و ناامنی عموما ناموفق خواهند بود. زوجینی که در ارتباط خود حجم زیادی از استرس را متحمل می‌شوند، بهتر است برای بهبود اوضاع از زوج‌درمانی استفاده کنند، اما به هر حال فکر کردن به ریشه‌ی احساسات و بهره‌گرفتن از جلسات فردی مشاوره هم می‌تواند به حل شدن مسائل کمک کند. 

دیدگاه ها (0)
img