02

آذر

1403


سیاسی

17 دی 1402 08:15 0 کامنت

در سالگرد شهادت سردار قاسم سلیمانی و همزمان با گردهمایی مردم در گلزار شهدای کرمان در میان جمعیت به فاصله مدت زمان اندکی دو انفجار به‎وقوع پیوست. در ابتدای امر دو فرض در راستای عامل وقوع این حادثه تروریستی شکل گرفت. با توجه به تنش‌های اخیر میان اسرائیل و غزه و به شهادت رسیدن «سید رضی موسوی» عامل این  حادثه در یک‌سو اسرائیل فرض شد و در سوی دیگر گروه‌های تروریستی و تکفیری عامل انجام این حادثه تروریستی دانسته شدند. پیرامون این حادثه گفتگویی با «حسین نجفی» کارشناس مسائل سیاسی انجام داده‌ایم.   

       
 با توجه به فروض مختلف نسبت به عامل این حادثه و اقدامات پیشین از جمله حادثه در پاسگاه مرزی راسک و حادثه شاه‌چراغ که پای گروه‌های تکفیری و تروریستی را به میان می آورد؛ از سوی دیگر اسرائیل و جنگ غزه، شهادت سیدرضی موسوی و ترور صالح العاروری معاون سیاسی حماس؛ به نظر شما مسئول اصلی این حادثه کدام یک می‌تواند باشد؟
به گزارش صبح ساحل، در پاسخ به این مسئله باید بیان داشت نه جامعه نخبگان ما و نه جامعه عمومی ما سعی نمی‌کنند تاریخ حتی معاصر را در ذهنش به عنوان یک انباشت تاریخی نگه دارد و این آسیبی جدی است. ما مشابه چنین تحرکات کوری در تاریخمان بسیار داشته‌ایم و نباید دشمن را یکپارچه دید؛ اینکه بگوییم تکفیری‌ها، اسراییلی‌ها یا اروپاییان به‌مانند یکدیگر هستند. ممکن است کینه توزی آنها نسبت به جمهوری اسلامی ایران یا طمع آن‌ها نسبت به ایران مشترک باشد اما الگوی بازی آن‌ها یکسان نیست. این شکل انفجار به ما می‌فهماند که یک انتقام کور و عقیدتی بوده است و در عین حال حتی اگر داعش اطلاعیه صادر نمی‌کرد نیز ما نباید منتظر اطلاعیه داعش می‌ماندیم. شکل کار، این مسئله را به ما نشان می دهد.
اگر اسرائیل سید رضی را به شهادت رساند به این دلیل نبوده است که ایشان یک تبعه ایرانی بودند بلکه از نگاه اسرائیل ایشان عنصری بودند که در جبهه مقاومت کارکرد داشت بنابراین بحث پشتیبانی است؛ از اینرو زیر ساخت جبهه مقاومت را مورد هدف قرارمی دهد. مسائلی که در رابطه با اسرائیل مطرح می‌شود اینکه با فرستادن پرنده و ریز پرنده اهدافی را در سوریه و مناطق دیگر مورد حمله قرار می‌دهد این نشان دهنده الگوی کار اسراییل است.
از سوی دیگر می‌توان اینگونه بیان کرد که اسرائیل تلاش می‌کند به دست نیروهای نیابتی خودش مانند الهام علی اف به ایران فشار بیاورد و ضربه بزند و ایران را وارد یک نبرد با نیروهای نیابتی خود کند. اسراییل زیرساخت‌ها را مورد هدف قرار می‌دهد؛ اگر به ترور شهید فخری زاده دقت کنیم شکل ترور ایشان متفاوت بود. ما نباید مفهومی یکپارچه از دشمن بلکه باید درک رئالیستی نسبت به وقایع و حوادث داشته باشیم.الگوی کار در کرمان نشان دهنده کینه توزی است. مثلا در دهه‌های گذشته ترور کور و کثیف سردار سپهبد «صیاد شیرازی» که در عملیات مرصاد هم حضور داشتند و سازمان منافقین ایشان را ترور کردند نمی‌توانیم بگوییم کار آمریکا و اسراییل بوده بلکه کار جریان منافقین بوده است که برای یک اقدام نمادین و جهت مصرف داخلی خودشان که بگویند ما هنوز کارکرد داریم در انتقام عملیات مرصاد این اقدام را انجام دادند. 
بنابراین زمانی که ما تاریخ خشم و خشونت را در تاریخ معاصر فراموش کنیم باعث می‌شود کماکان نگاه غیرواقعی‌مان نسبت به آینده و دشمنانمان تداوم پیدا کند و از عقلانیت تهی شویم. بخاطر همین است در قبال هر حادثه‌ای علاقه داریم فرمان آتش صادر شود. باید توجه داشته باشیم که صدور فرمان آتش کار سختی نیست بلکه تحقق صلح و آرامش کاربزرگی است.
  
چه انگیزه سیاسی-امنیتی می توان در ایجاد این حادثه متصور بود؟ 
در رابطه با انگیزه‌های سیاسی و امنیتی این اقدام تروریستی اساسا ما پدیده‌ای به‌نام داعش را نمی‌شناسیم. تغییرات در کادر رهبری داعش و بدنه نیروی خبره و نیروی رسانه‌ای داعش بسیار زیاد است. به عنوان مثال یکی از تغییرات جدی این است که آنها در آستانه دستیابی به هواپیمای بی‌سرنشین برای هدف قرار دادن ادلب بودند و اگر تحریر الشام به پهپاد انتحاری دسترسی پیدا می‌کرد، جغرافیای منازعه و میدان‌های نبرد تغییر پیدا می‌کرد. در ایران به جهت آرامشی که در کشور حاصل شده است مردم ما درکی از داعش و اینکه چه عناصری در داعش زندگی می‌کنند ندارند. ما آرایش و ترکیب جمعیتی درون آن را نمی‌شناسیم و نمی‌دانیم که آیا ایرانی‌ها در آن حضور دارند یا نه؛ اگر هستند چند درصد هستند و چه چیزی باعث می‌شود که اراده رهبران هدایت شود به سمت حمله به نقاط مختلف. ممکن است بدنه نیروی رزمی داعش اصرار کند یا ممکن است کادر رهبری با تغییر خلافت اینگونه تصمیم گرفته باشد که اخیرا هم بعد از کشته شدن رهبر پیشین، خلافت تغیییراتی داشته است. این تغییرخلافت‌ها گاهی با تغییرات جدی در سطوح تاکتیکی و بعضا استراتژیکی مواجه است. میدان منازعه را عوض می‌کنند اگر با رویکرد گرگ تنها نگاه کنیم رهبران داعش حساب می‌کنند در کدام کشورها اعلام وفاداری به کادر رهبری و بیعت زیاد است و با تناسب نیروهای پراکنده در میدان عملیات‌های خودشان را طراحی می‌کنند. بنابراین بسیار نیازمند داده‌ها و اطلاعاتی از جامعه که هم در مدار عقلانیت عمل کند و هم اینکه درک درستی از حادثه داشته باشد هستیم. 
  
 با توجه به اقداماتی که پیش از این از جانب گروه‌های تکفیری در اهواز یا در حادثه شاه چراغ شاهد آن بودیم از نظر شما چه تدابیری در بحث اولویت‌های امنیتی کشور باید اندیشیده شود؟
از آنجاییکه ما یادواره و سالگرد نه تنها حاج قاسم بلکه شهدای بسیاری را برگزار می‌کنیم، مردم نباید ازحوادث این‌چنینی هراس داشته باشند، مسلما جمهوری اسلامی ایران تغییرات جدی در حوزه امنیتی خواهد داد. اتفاقا اینگونه حوادث ما را هرچه بیشتر از دموکراسی دور می‌کند؛ چون هر نظامی که مستقر باشد و با چنین دشمنانی مواجه باشد مجبور است به سمت افزایش بودجه‌های نظامی و احتیاطی برود. باید این مسئله را نیز بیان کرد که حوزه امنیتی نیازمند داده است. بین انفجار اول و دوم فاصله بوده است؛ این سوال مطرح می‌شود آیا در فاصله بین انفجار اول و دوم قرنطینه صورت گرفته است؟ بسیاری از مردم درحال فیلمبرداری بودند چرا حلقه قرنطینه صورت نگرفته است؟ با توجه به اینکه این امکان وجود داشت که انفجار سوم هم صورت گیرد. قطعا درحوزه امنیتی و سیاسی سکوت مسئولین مانند شورای تامین شایسته نیست.
شورای تامین دو کار ویژه انتخاباتی و امنیتی- انتظامی دارد؛ قطعا باید برای مراسمی با این انبوه از جمعیت که چهارمین سال برگزاری آن بود اطلاعیه صادر نماید و پاسخگوی اینکه چه اقداماتی صورت گرفته است باشد. ما انبوهی از یادواره‌ها را با انبوهی از جمعیت برگزار کرده‌ایم نباید در مردم هراس و ترس ایجاد شود. نباید نگاه غیرواقعی به این مسئله داشته باشیم نیاز است که نگاه عقلانیتی به این موضوع شود؛ مسولان باید پاسخگو باشند که چه اقداماتی انجام داده‌اند.
  
 اگر فرض اسراییل را به عنوان عامل این حادثه در نظر بگیریم چه اقدام راهبردی باید انجام دهیم؟ 
اگر فرض اسراییل را بپذیریم اعتقادم براین است که خشم و افزایش خشونت باعث افزایش بودجه‌های دفاعی و نظامی می‌شود و وارد یک چرخه تسلیحاتی می‌شویم که این مسئله خوب نیست؛ اما ضرورت امنیت ایجاب می‌کند به این سمت برویم.
دیدگاه ها (0)
img