02

دی

1403


اجتماعی

30 بهمن 1402 08:12 0 کامنت
یکی از ضعف‌های بزرگ فرهنگ جهانی و تمامیت خواهی که امروزه تلاش می‌کند بر تمامی هستی سایه بیاندازد، اجبار به تربیت مشابه تمام کودکان است.
واژگانی مانند تنبیه، تشویق، تقویت، پاداش و غیره، ادبیات حاکم بر تربیت فرزندان امروزی است و ما به عنوان بزرگسالانی که از تمام جهات تحت تاثیر فرهنگ جهانی هستیم، کودکان را موجوداتی ناتوان و بی‌کفایت تصور می‌کنیم که در هر شرایطی باید آنان را کنترل کرد. اما اگر فرهنگ صنعتی و سرمایه‌محور موجود را کنار بگذاریم، آیا زندگی و تربیت کودکان به خطر می‌افتد؟ 
فرهنگ‌های بومی و محلی که در سرتاسر جهان وجود دارد، کودکان را ذاتا توانا می‌پندارند و در عرصه‌ی زندگی روزمره آزادی عمل و اختیار بیشتری به کودکان می‌دهند، که اتفاقا روش تربیتی بهتر و موثرتری است و می‌تواند فرزندان متکی به خود و دارای اعتماد به نفس بیشتری را پرورش دهد.
آن‌ها کودکان را موجوداتی توانا می‌دانند که شایسته‌ی احترام هستند و از ابتدای تولد محق آزادی و استقلال می‌باشند. در چنین فرهنگی مدام به کودکان گفته نمی‌شود که چه کاری انجام دهند یا چه بگویند، آن‌ها از کارهای مختلف منع نمی‌شوند، بلکه در کنار بزرگسالان و با بهره مندی از مراقبت و توجه آنان می‌توانند تجربه‌های مختلف را از سر بگذرانند. 
ما می‌توانیم از این فرهنگ‌های بومی نکات بسیاری را در تربیت فرزندان بیاموزیم، برای مثال این مساله بسیار مهم است که بدانیم کودکان بیشترین و تاثیرگذارترین آموزش را از طریق تقلید، بازی و مشاهده‌ی بزرگسالان به دست می‌آورند، به همین دلیل است که اکثرا دوست دارند بزرگسالان را حین فعالیت‌های روزانه تماشا کنند و در فعالیت‌های انان شریک شوند، فی‌المثل کودکان نوپا دوست دارند هنگامی که شما در حال جارو کشیدن، ظرف شستن یا خرد کردن میوه‌ها و سبزیجات هستید، کنار شما فعالیت کرده و بخشی از کار را به دست بگیرند.
اکثر والدین امروزی چون کودکان را ناتوان تصور می‌کند با این میل کودک به مقابله برمی‌خیزند، به گمان خود آنان را از موقعیت‌های خطرناک دور می‌کنند و جلو فعالیت جدی انان در زندگی روزمره را گرفته و اجازه‌ی تجربه‌ی موقعیت‌های مختلف را به آنان نمی‌دهد، اما در فرهنگ‌های بومی والدین و دیگر مراقبان موقعیت شراکت در فعالیت‌های روزمره را برای کودکان فراهم می‌کنند. جدا از تجربه‌ی فعالیت‌ها و آموزش از این طریق، چنانچه والدین مداوما کودک خود را از انواع فعالیت‌های زندگی روزمره منع کنند، او را محدود کنند، مداوما مراقب او باشند و غیره، نگرش ناتوانی و بی‌کفایتی به کودک القا می‌شود، ترس در او ریشه دار می‌شود  و گمان می‌کند که در تمام کارها باید مسئولیت خود را به دیگران واگذار کند. اما چناچه کودک همگام با اجتماع و فعالیت‌های موجود رشد کند، خود را مورد نیاز جامه می‌بیند، می‌آموزد به دنیا اعتماد کند، با خطرهای مختلف چگونه برخورد کند و خود و دیگران را از خطرات حفظ کند. شاید زمان آن فرا رسیده که واقیتی متفاوت و موثر برای فرزندان خود خلق کنیم و ان‌ها را از باور بی‌کفایتی بیرون بکشید. 

روزنامه صبح ساحل

دیدگاه ها (0)
img