همان طور که مستحضر هستید، ترور یا حذف سیاسی شخصیت های مهم در کشوری مانند ایالات بی‌سابقه و دور از تصور نیست. آمریکا از دیرباز تاکنون ترورهای سیاسی بسیاری را شاهد بوده است؛ آبراهام ‌لینکلن، اولین رئیس‌جمهوری بود که در 14 آوریل 1865 توسط جان ویلکس بوث به ضرب گلوله کشته شد او به دنبال برابری حقوق سیاه پوستان و سفید پوستان بود. کسانی که دیدگاه بشر دوستانه داشتند، اقدام او را تحسین می کردند و افرادی که به دنبال به برده کشیدن سیاه پوستان بودند، از او نفرت می جستند. اقدامات بشر دوستانه او باعث شد، چندین نامه تهدیدآمیز دریافت کند که در آن‌ها او را مستقیما به ‌کشته یا دزدیده شدن تهدید کرده بودند. چندی بعد توسط بوث که فردی بسیار رادیکال بود ترور و کشته شد. جیمز گارفیلد دومین رئیس‌جمهوری بود که شش ماه پس از روی کار آمدن ترور شد. او در 2 ژوئیه 1881 در ایستگاه قطار واشنگتن توسط چارلز گیتو مورد اصابت گلوله قرار گرفت. دلیل ترور گارفیلد این بود که گیتو، وکیل جوانی که نتوانسته بود در شغل دلخواه خود استخدام شود تصمیم به ترور جیمز کرد. ویلیام مک‌کینلی بیست و پنجمین رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا در جریان برگزاری نمایشگاه پان-آمریکن در سالن کنسرت معبد موسیقی در بافلو، نیویورک هدف سوءقصد، توسط لئون چولگوش قرار گرفت و در تاریخ ۱۴ سپتامبر ۱۹۰۱ درگذشت. او فرد بسیار باهوشی بود و توانسته بود پله‌های ترقی را هرچه سریعتر طی کند و همین امر باعث شده توسط فردی به نام لئون ژلوگوژ به قتل برسد. هری اس ترومن، سی و سومین رئیس جمهور بود. ترومن در نوامبر 1950 در خانه بلر، روبروی کاخ سفید، اقامت داشت که دو مرد مسلح وارد آن شدند. ترومن آسیبی ندید، اما یک پلیس کاخ سفید و یکی از مهاجمان در تیراندازی کشته شدند. دو پلیس دیگر کاخ سفید زخمی شدند. دلیل این ترور نافرجام مشخص نشد، اما شاید بتوان دوران ریاست جمهوری وی را پرچالش‌ترین دوران ریاست جمهوری تاریخ آمریکا قلمداد کرد زیرا در آن زمان بود که بمب اتم ساخته شد و  باعث مرگ بیش از ۲۰۰ هزار نفر زن و مرد و کودک شد. ترور جان اف. کندی، سی و پنجمین رئیس‌جمهور آمریکا در ۲۲ نوامبر ۱۹۶۳ در ایالات متحده آمریکا، در شهر دالاس تگزاس رخ داد. کندی هنگامی که با همسرش ژاکلین کندی سوار ماشین کروک بود، توسط لی هاروی اسوالد از ناحیه صورت مورد اصابت گلوله قرار گرفت. هرچند که ترور رو در هاله ای از ابهام است ولی برخی از کارشناسان سیاسی آمریکایی می‌گویند که اسرائیل در پشت ترور جان اف کندی بود، چرا که وی مخالف طرح‌های اسرائیل برای تبدیل شدن به یک قدرت هسته‌ای در خاورمیانه بود.

جورج والاس به دنبال نامزدی دموکرات‌ها در انتخابات ریاست‌جمهوری بود که در سال 1972 در جریان یک کمپین انتخاباتی در مریلند مورد اصابت گلوله قرار گرفت، در ۱۹۷۲ بر اثر سوء قصد به جانش معلول شد و تا آخر عمر مجبور به استفاده از ویلچر شد. او بیشتر به خاطر گرایش‌های عوام‌گرایانه جنوبی و طرفداری از تبعیض نژادی در دوره‌ای که ایالات متحده در حال مبارزه با تبعیض نژادی بود شهره شد که البته بعدها از تبعیض نژادی روی گرداند اما همچنان یک عوام‌گرا باقی ماند. شاید دلیل ترور او نیز همین امر بود. رابرت اف کندی، در سال ۱۹۶۸،  کاندیدای حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری در هوتلی در لس آنجلس به ضرب گلوله «سرحان سرحان» کشته شد. ‌این فلسطینی متولد بیت‌المقدس انگیزه خود از قتل را «مواضع اسراییلی» کندی عنوان کرد. جورج دبلیو بوش در سال 2005 به همراه میخائیل ساکاشویلی، رئیس جمهور گرجستان در یک تجمع در تفلیس شرکت می کرد که یک نارنجک دستی به سمت او پرتاب شد. هر دو پشت یک مانع ضد گلوله قرارگرفتند، نارنجک که در پارچه پیچیده شده بود، حدود 100 فوت دورتر پرتاب شد. نارنجک منفجر نشد و به کسی آسیبی نرسید. فرد مظنون به دنبال ترور جورج بوش بوده است چرا که معتقد بود رئیس جمهور اسبق آمریکا مسئول قتل و کشتار شمار زیادی از مردم عراق و تقسیم این کشور پس از حمله نظامی آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی بوده است.می توان نتیجه گرفت که خشونت سیاسی و بعضا انگیزه های شخصی و شاید از همه مهمتر آزادی حمل سلاح می تواند از عوامل این ترورها باشد. پدران بنیان گذار آمریکا در راس آن جیمز مدیسن و جورج واشینگتن برای حفظ آزادی های فردی و محدود کردن قدرت، آزادی حمل سلاح را به قانون اساسی ضمیمه کردند. آن‌ها در اصل برای جلوگیری از خودکامگی افراد و حکومت این حق را به شهروندان خود دادند که برای مقابله با آن‌ها و جلوگیری از استبداد آنها دست به اسلحه ببرند. طبق گزارش های رسانه ها بیش از 290 میلیون اسلحه در آمریکا وجود دارد. همین آزاد بودن حمل اسلحه باعث خشونت ها و تیراندازی های دسته جمعی در سراسر آمریکا شده است. از ابتدای سال تا کنون بیش از 500 تیراندازی دسته جمعی در آمریکا به وقوع پیوسته است. طبق گزارشات سالانه بیش از 40 هزار نفر در آمریکا بخاطر سیاست اسلحه جان خود را از دست می دهند.

در مورد ترور نافرجام ترامپ می توان با قاطعیت تقریبی بیان کرد که موضوع نمایشی بودن به نوعی منتفی است اولا ترامپ تقریبا در تمامی نظر سنجی ها از بایدن جلو بوده او حتی در ایالت های چرخشی یا نوسانی نیز گوی سبقت را از بایدن ربوده است و نیازی به این نمایش پرمخاطره ندارد. ثانیا او در اولین مناظره با بایدن به برتری قابل توجهی رسید، حتی دموکرات‌هایی همچون جیم هیمس از ایالت کانتیکت، اسکات پیترز از ایالت کالیفرنیا، ماری گلوزنکمپ از ایالت واشنگتن، مارک تاکانو از کالیفرنیا از عملکرد بایدن ابراز نگرانی کردند و خواستار کنار رفتن او از دور انتخابات شدند. ثالثا تیراندازی در فاصله 135 متری صورت گرفته است، به فرض نمایشی بودن این رویداد، هیچی شخصی حاضر نخواهد بود که جان خود را به خطر بیاندازد، با وجود این که حتی تک تیراندازها نیز قادر نخواهند بود با چنین دقتی لاله گوش ترامپ را نشانه بگیرند چه برسد به یک تیرانداز به ظاهر آماتور و رابعا ترامپ توانسته است کمپین انتخاباتی خوبی داشته باشد و مبالغ قابل توجهی را جمع آوری کرده است. با توجه به داده های ذکر شده به دور از منطق است که ترامپ دست به چنین ریسکی بزند.

این اتفاق آورده های ارزشمندی را برای او به همراه داشته است. مهم‌ترین و شاید بهترین اتفاقی که بعد از این حادثه ترور، برای او رخ داد این بود که دو ابر ثروتمند دنیا یعنی، بیل آکمن، مدیر صندوق سرمایه گذاری و ایلان ماسک، ثروتمندترین مرد جهان و مدیرعامل شبکه اجتماعی ایکس از وی حمایت کردند. ماسک وعد داد که ماهانه 45میلیون دلار به کمپین ترامپ کمک کند. از این رو احتمال اینکه ممنوعیت ترامپ در توییتر برداشته شود بسیار بالا است. همین شانس ترامپ را برای انتخاب مجدد در میز بیضی شکل بالا خواهد برد. همچنین این حادثه اعتبار و جایگاه ترامپ را در افکار عمومی بهبود بخشید و از یک مجرم و تبهکار، یک قهرمان ساخت و اتحاد و همبستگی را در بین حامیان و حزب جمهوری خواه تقویت کرد.در آن سوی ماجرا از آنجایی که بایدن به خاطر گاف های مکرر، ناتوانی جسمی و ذهنی و شکست فاجعه بار در مناظره با رقیب دیرینه خود که باعث کاهش محبوبیت و ریزش رای او نیز شد و مهم‌تر از همه اصرار بیش از 50 نماینده دموکرات از بایدن برای کنار رفتن از رقابت ریاست جمهوری و فشار رسانه ای این احتمال هرچند «بسیار نامحتمل» را می دهد، که او برای فرار و رهایی از این مخمصه دستور ترور ترامپ را صادر کرده است. البته دلایلی برای اثبات این فرضیه وجود دارد. بایدن درست چند روز قبل از حادثه در بین طرفداران خود گفت: «من یک کار دارم و آن شکست دادن دونالد ترامپ است. من کاملاً مطمئن هستم که بهترین فردی هستم که می‌توانم این کار را انجام دهم. بنابراین زمان آن فرا رسیده که ترامپ را در معرض تهدید قرار دهیم».مایک کالینز، نماینده مجلس نمایندگان آمریکا در اظهار نظری بیان کرد:«جو بایدن  دستور ترور را ارسال کرد». او بعداً نوشت: «دادستان منطقه جمهوری‌خواه در کانتی باتلر، ایالت پیا، باید فوراً علیه جو بایدن به دلیل تحریک به ترور اعلام جرم کند.» لورن بوبرت، نماینده مجلس نمایندگان گفت: «من معتقدم که جو بایدن مسئول تیراندازی است.» جی دی ونس، معاون ترامپ نیز این چنین گفت: فرض اصلی کمپین بایدن این است که رئیس جمهور دونالد ترامپ یک فاشیست مستبد است که باید به هر قیمتی جلوی او گرفته شود. این لفاظی مستقیماً به سوء قصد رئیس جمهور ترامپ منجر شد. لذا این داده ها فرضیه احتمالی را تشدید می کند، هرچند دور از انتظار است چراکه دادن چنین فرصتی به یک فرد مسلح 20 ساله، آموزش ندیده برای کشتن بالقوه یک نامزد پیشرو ریاست جمهوری احمقانه به نظر می رسد، مطمئناً اگربایدن دست به چنین اقدامی بزند او حتما یک تک تیرانداز حرفه ای را اجیر می کرد که کار ترامپ را یکسره کند. 

مشهودترین سناریو، بی‌کفایتی و نقص های امنیتی از سوی ماموران سرویس مخفی باعث چنین حادثه ای شده است. چنین بی مسولیتی از سوی ماموان مخفی بسیار عجیب و مشکوک به نظر می رسد و به طور طبیعی باعث ایجاد سوء ظن گسترده و نوعی تئوری توطئه می شود.  همچنین ادعاهایی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است که حاکی از آن است که افراد حاضر در صحنه متوجه مرد مسلح شده و به مقامات هشدار داده‌اند، اما به جای دستور شلیک تک تیرانداز یا حداقل ایمن‌سازی  ترامپ و بردن او به محل امن، پرسنل امنیتی منتظر ماندند تا فرد تیرانداز به او شلیک کند. می توان ادعا کرد که ترور ترامپ بزرگترین شکست سرویس مخفی آمریکا به حساب می‌آید.

 با روی کار آمدن ترامپ تا چه اندازه این احتمال وجود دارد که آمریکا شاهد وقوع یک بحران داخلی باشد؟  

قطعا با روی کار آمدن ترامپ و معاون تندرو و رادیکالش جی دی ونس، آمریکا شاهد و آبستن خشونت های سیاسی مکرر خواهد بود. از آنجایی که هم ترامپ و هم ونس حامی پراپاقرص اسراییل هستند و اسراییل با اقدام به نسل کشی، انزوای سیاسی خود را رقم زده است و نگاه منتقدان در آمریکا را به سمت خود جلب کرده است، احتمال آشوب و جنگ داخلی در آمریکا بر سر مسئله اسراییل، بسیار بالا خواهد گرفت و آمریکا به سمت چند قطبی شدن پیش خواهد رفت. نظرسنجی ها از گروه‌های سنی مختلف با سوابق تحصیلی و دیدگاه‌های سیاسی متفاوت نشان می‌دهدکه مردم دیگر به دولت فدرال آمریکا به عنوان نیرویی برای ایجاد تغییرات کارآمد در زندگی خود نگاه نمی‌کنند و اعتماد ندارند. همین نارضایتی باعث تنش و چند قطبی شدن جامعه می شود.

 با روی کار آمدن ترامپ و معاون تندرو و جوانش، خاورمیانه بسیار ملتهب خواهد شد، چرا که آن‌ها با اختلاف افکنی بین تایوان و چین، باعث شعله ورتر شدن جنگ بین این کشور خواهند شد و بی‌ثباتی را به خاورمیانه به ارمغان خواهند آورند. ونس در مصاحبه اخیر خود چین را بزرگترین و مهمترین تهدید آمریکا خطاب کرد و به دنبال مهار چین از طریق جنگ افروزی با تایوان است. این فرضیات زمانی درست خواهد بود که حزب جمهوری خواه بر مستند قدرت سوار باشد. باید منتظر بمانیم و ببینیم حزب دموکرات چه استراتژی را برای مقابله با ترامپ اتخاذ خواهد کرد. آیا بایدن به راستی کناره گیری خواهد کرد؟ احتمال این امر بسیار محتمل است.