11

مهر

1403


فرهنگی و هنری

03 مهر 1403 08:40 0 کامنت
قصه که به این‌جا رسید، رستم دستان رو به فرزندش کرد و گفت: ای سهراب یگانه!
آیا شنیده‌ای که در دیار شاهنامه گفته‌اند: مدارس غیرانتفاعی نباید کم فروشی کنند؟سهراب لختی به تفکر افتاد و آن گاه پرسید: بابا رستم! آیا در سرزمین شاهنامه هم تنوع مدارس داریم؟رستم نگاهی عاقل گونه به سهراب کرد و گفت: ای شیر خام خورده! بدان و آگاه باش که در این دیار، سه نوع مدرسه داریم.اول مدارس دولتی که برایش سر و دست می‌شکنند، چون کوپنی است!
دوم مدارس نمونه مردمی که گفتند اَخ است و هر کس به آن نزدیک گردد، اوخ می‌شود!سوم همین مدارس غیرانتفاعی که معمولاً گران می‌فروشند، ولی چون گران فروشی رسمی از رسوم دیار شاهنامه شده، گفته اند که لااقل کم نفروشند!
سهراب بدجوری توی ذوقش خورد. و آن نگاه دیگر از پدر سئوال نکرد و گفت: ول کن بابا رستم. بیا برویم همان دعوای خودمان را بکنیم. به نظرم دعوای این‌ها در خصوص انواع مدارس، سر و ته ندارد.بابا رستم گفت: سر و ته دارد. پایان ندارد. آن گاه آن دو هماورد، بلند شدند رفتند دنبال بقیه ی دعواشان!
«حکیم باشی»
روزنامه صبح ساحل

تگ ها:

دیدگاه ها (0)
img