29

آبان

1403


اجتماعی

26 آبان 1403 08:20 0 کامنت

کارگران ساکن  بندرعباس و حتی برخی از کارفرمایان و بازاریان این شهر هم از حضور آن‌ها و روند تدریجی نفوذ اتباع بسیار نگران هستند. خلاهای موجود در ساختار شهری و بروکراسی ایران باعث شده، اتباع بیگانه در همه حوزه ‌های اجتماعی و اقتصادی نفوذ کنند؛ طی روزهای گذشته اعتراض‌ها به مرحله‌ای رسید که شهرداری بندرعباس همانند شهرداری قشم، تصمیم به برخورد جدی با حضور کسبه اتباع در بازار قدیمی بندرعباس گرفته و به دنبال محدود کردن فعالیت آن‌ها در بازار است. 

 

  
بازار روز بندرعباس در سایه اتباع 


آفتاب بندرعباس روی سر خانم دستفروش آتش می‌بارید. کنار بساط میوه‌اش نشسته بود و با چشم‌های خسته‌اش به هر سو نگاه می‌کرد.  به عنوان خبرنگار، جلو رفتم و پرسیدم: «خانم، شنیدم بساط شما رو جمع می‌کنند ولی اتباع راحت اینجا کار می‌کنند. حقیقت داره؟»
خانم سری به نشانه تایید تکان داد و با بغضی فروخورده گفت: «آره خانم خبرنگار، حقیقت داره. بارها بساط ما رو جمع کردن. هر دفعه هم با سختی و دردسر وسایلم رو برگردوندم. ولی اتباع رو بگیرن، دو روز نشده، آزاد می‌شن. گاهی همون لحظه ولشون می‌کنن که برگردن سر کارشون. اصلا همین‌جا رو ببین، می‌بینی گاری یا باربر ایرانی یا بندری باشه؟ اینا انگار کارت اقامت دارن، هر کاری دلشون بخواد می‌کنن.»
به اطراف نگاهی انداختم. به راستی بیشتر گاری‌‌چی‌ها و باربرهایی که در آن اطراف مشغول به کار بودند، از اتباع بیگانه بودند. به قول بازاری‌ها، اتباع تا نیمه‌های شب با قیمت‌های پایین کار می‌کردند؛ مردانی که زندگی‌شان، هزینه‌هایشان، حتی خوراک و پوشاکشان، بعلت زندگی دسته‌جمعی سرشکن می‌شود و نصف یک ایرانی است. خانم دستفروش با صدای گرفته ادامه داد: «برای اونا می‌صرفه با قیمت پایین تا دیروقت هم کار کنن. ولی ما چی؟ ما با این همه گرونی و سختی کجا بریم؟ دیگه به ستوه اومدیم خانم، به خدا.»
تنها سکوت کردم و دوربینمان را خاموش. دانستم که حرف‌های خانم دستفروش فقط حرف او نیست؛ حرف دل خیلی‌هاست که در این بازار و این گرما، دنبال لقمه‌ای نان می‌گردند و حالا مقابل رقابت نابرابر قد خم کرده‌اند. این مسئله شاید در بازار قشم، درگهان، لنگه و میناب و حاجی‌آباد هم باشد.
دوباره دوربین روشن کردیم و به ضلع غربی بازار روز بندرعباس رفتیم. رسول، مرد میان‌سالی که به گفته خودش سال‌ها در این بازار دستفروشی می‌کرد، نزدیکمان آمد. چرخش را کنار دیوار پاساژ مشیری بازار روز گذاشت و دستمال عرق‌گیر‌ش را بر پیشانی کشید. زیرچشمی به اطراف با اضطراب و ترس از شناخته‌شدن توسط اتباع نگاه کرد، به خیابانی که حالا از هر طرفش پر بود از گاری‌های چوبی و دست‌فروشانی که خیلی‌هایشان را می‌شناخت و خیلی‌هایشان را هم نه. همه جای بازار را اتباع بیگانه گرفته بودند. رسول گاری‌چی نزدیک آمد و آهی کشید و روبه ما گفت: «این‌جا دیگه برای ما ایرانی‌ها جا نیست، میبینید خانم، تمام بازار پر از اتباع شده،…»
جوان بیست ساله‌ای در همان حوالی نگاهی به او انداخت: «رسول، این قصه تازه نیست‌ها! سال‌هاست که همین‌طور شده. اتباع بیگانه دیگر ارباب برخی مغازه‌ها شده‌اند و کارگرهایشان هم هموطنان‌شان هستند.»
رسول سری تکان داد: «آره آقا. ولی الان دیگه بیش‌تر از قبل قلدری می‌کنن. جنجال‌ها و دعواهای اتباع در بازار بیشتر از پیش شده. هر نرخی که خودشون می‌خوان می‌دن. دیگه کسی به حرف ما توجه نمی‌کنه. کسی کارگر ایرانی نمی‌خواد».
رسول می‌دانست خیلی از بازاریان بندرعباس به خاطر ترس از شناسایی شدن از سوی اتباع بازار و مشکلاتی که ممکن بود برایشان پیش بیاید، ترجیح می‌دهند چیزی نگویند، یا سکوت کنند؛ اما خودش نمی‌توانست در مقابل این شرایط سکوت کند. تمام درآمدش از همین چند کالای مختصر روی چرخش بود؛ اما با این اوضاع، چرخ کاسبی دیگر برای کارگر ایرانی خوب نمی‌چرخید. مردم، حتی بازاریان، ترجیح می‌دادند با اتباع بیگانه کار کنند، چون کمتر دستمزد می‌گرفتند و بیشتر کار می‌کردند.
همین لحظه، دوربین صبح‌ساحل را به سمت پیرمرد مغازه‌دار بازار بندرعباس گرفتیم و از او پرسیدم: «به نظر شما باید با اتباع بیگانه‌ای که این‌جا کار می‌کنند چه کرد؟» مرد بازاری که چند بار تاکید کرد چهره‌ام مشخص نشود، دستی به محاسنش کشید و گفت: «ببین خبرنگار محترم، ما هم می‌فهمیم کار با اتباع بده؛  اما بعضی وقت‌ها کارگر ایرانی نیست و مجبورن از اون‌ها استفاده کنن، ولی مشکل اینه که کنترل و نظارتی بر روی فعالیت و شناسایی آن‌ها نیست. جای اینکه بیان همه دستفروش‌های فقیر اتباع بیگانه رو جمع کنن، بهتره اتباعی که در کار قاچاق سوخت و کارهای غیرقانونی هستن رو بگیرن. این‌ها که باعث بدبختی ما نمی‌شن، آن متخلف‌ها  رو باید جمع  و دیپورت کرد!» رسول همان کارگر ایرانی، با شنیدن این حرف‌ها نگاهش را به دوردست دوخت؛ به مردمی که در گرمای بندرعباس به سمت گاری‌ها و بازار می‌رفتند و صدای چرخ‌هایش در شلوغی بازار گم می‌شد. انگار حرف مرد بازاری برای او که گاری‌چی ساده‌ و در رقابت هر روزه با کارگران اتباع است، خوش نیامده بود.

 

 

چرا اتباع ساماندهی نمی‌شوند؟ 


اینکه اتباع در بازارهای شهرهایی مثل بندرعباس به شکل گسترده‌ای حضور دارند و تاثیرات اجتماعی و اقتصادی بر جامعه محلی می‌گذارند، موضوعی پیچیده است. بسیاری از دستفروشان و بازاریان بومی از حضور و رقابت اتباع بیگانه شکایت دارند، به‌خصوص وقتی که می‌بینند این افراد به‌دلیل دریافت دستمزد کمتر و ارائه کار بیشتر، توانسته‌اند جای کارگران بومی را بگیرند. این امر نه تنها کسب‌وکار دستفروشان و بازاریان محلی را دچار مشکل کرده، بلکه رقابت ناعادلانه‌ای در بازار ایجاد کرده است که به سود اتباع بیگانه و به زیان کارگران ایرانی تمام می‌شود. از طرفی، برخی از بازاریان و مردم به‌دلیل هزینه‌های کمتر، ترجیح می‌دهند با اتباع بیگانه کار کنند؛ موضوعی که نشان می‌دهد مسئله صرفاً حضور اتباع بیگانه نیست، بلکه به مسائل ساختاری‌تر اقتصادی و نیاز به نظارت و مدیریت جامع نیز مرتبط است.
بسیاری معتقدند که باید راهکاری مؤثر برای مدیریت بهتر این وضعیت یافت. از جمله، برخی پیشنهاد می‌دهند به جای تمرکز صرف بر جمع‌آوری دستفروشان اتباع، تمرکز اصلی بر روی جلوگیری از فعالیت‌های غیرقانونی مانند قاچاق سوخت باشد که در مناطق مرزی، توسط برخی اتباع صورت می‌گیرد.

 

  

هیچ فضایی به اتباع بیگانه برای دستفروشی اجاره نمی‌دهیم


علی نوروزی، مدیر تخلفات شهرداری بندرعباس، در مورد برنامه‌های شهرداری برای جمع‌آوری اتباع بیگانه از بازار بندرعباس توضیحاتی به صبح ساحل ارائه داد. او اعلام کرد تاکنون حدود ۲۵۰ نفر از اتباع از بازار جمع‌آوری شده‌اند و این اقدامات با مجوز قضایی، همکاری اردوگاه پلیس اتباع و اداره گذرنامه صورت گرفته است. وی اشاره کرد که شهرداری وظایف خود را در این راستا انجام می‌دهد؛ اما برخی اتباع، به‌خصوص افراد دارای پاسپورت، ممکن است دوباره به بازار بازگردند. نوروزی افزود که پاسپورت بسیاری از این افراد گردشگری بوده و مجوز کار ندارد؛ با این حال، شهرداری بندرعباس از برخی افراد تعهد گرفته و درخواست کرده اتباع دارای کارت آمایش و سرشماری در مرحله نخست، متعهد به عدم فعالیت در بازار شوند.
مدیر تخلفات شهرداری بندرعباس، اعلام کرد که شهرداری هیچ فضایی برای دستفروشی به اتباع بیگانه در بازار اجاره نمی‌دهد. وی توضیح داد که افراد محلی مسئول اجاره دادن فضا به دستفروشان اتباع بیگانه هستند و شهرداری در این موضوع نقشی ندارد.
نوروزی تأکید کرد: شهرداری تلاش دارد با کنترل و ساماندهی دستفروشی در بازارها و خیابان‌ها، فعالیت‌های غیرقانونی را محدود کند و دستفروشان را به رعایت قوانین شهری ترغیب نماید. نوروزی تأکید کرد: روند اقدامات شهرداری در این زمینه با جدیت همچنان ادامه خواهد داشت.«کارت آمایش اتباع بیگانه»، یک کارت شناسایی ویژه برای پناهندگان و اتباع بیگانه در ایران، به‌خصوص اتباع افغانستانی و عراقی، است. این کارت توسط اداره کل امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور و با همکاری سازمان‌های بین‌المللی برای شناسایی، ساماندهی و کنترل وضعیت اقامت و هویت این افراد صادر می‌شود. کارت آمایش دارای اطلاعات هویتی دارنده است و به‌عنوان مجوز اقامت قانونی در ایران شناخته می‌شود. این کارت معمولاً به‌صورت دوره‌ای و سالانه تمدید می‌شود و دارندگان آن می‌توانند به برخی خدمات مانند آموزش، بهداشت و درمان دسترسی داشته باشند. کارت آمایش، به دارنده آن اجازه اشتغال رسمی در برخی حوزه‌ها را نیز می‌دهد، هرچند که محدودیت‌هایی برای اشتغال و جابجایی جغرافیایی این افراد وجود دارد.

 

  

کاهش امنیت مناطق مرزی و گسترش پدیده قاچاق


ورود و خروج غیرقانونی مهاجران اتباع بیگانه از طریق مرزها، علاوه بر ایجاد مشکلات امنیتی، زمینه‌ساز فعالیت باندهای قاچاق انسان نیز شده است. این گروه‌ها، مهاجران را به صورت غیرقانونی و با هزینه‌های هنگفت وارد ایران می‌کنند، که کنترل آن‌ها هزینه‌های زیادی را به کشور تحمیل کرده است. علاوه بر آن حضور پررنگ آن‌ها در تشکیلات قاچاق سوخت گواه این اتفاق است که این اتباع به صورت غیرقانونی درآمد سرشاری را کسب می‌کنند‌.

 

  

 گسترش حاشیه‌نشینی در شهرهای بزرگ و روستا‌های هرمزگان


حضور غیرقانونی مهاجران و اتباع از جمله در بندرعباس، شهرستان‌ها و روستاهای هرمزگان به افزایش پدیده حاشیه‌نشینی منجر شده است. 
این مهاجران به دلیل هزینه‌های کمتر زندگی در حاشیه شهرها و دوری از نظارت‌های قانونی، تمایل بیشتری به سکونت در این مناطق دارند. این مسئله علاوه بر ایجاد ناهنجاری‌های بصری و مشکلات زیست‌محیطی، منجر به کاهش سطح خدمات بهداشتی در این مناطق شده که به نوبه خود مشکلات بسیاری را برای خود مهاجران نیز به همراه دارد. 

روزنامه صبح ساحل

 

دیدگاه ها (0)
img