28

اسفند

1403


اجتماعی

22 اسفند 1403 13:42 0 کامنت

نوروز بزرگ‌ترین جشن ملی ایران و ایرانیان در نخستین روز از نخستین ماه سال خورشیدی آغاز می‌شود. زمانی که طبیعت دوره‌ی سرما را پشت سر می‌گذارد، موسمی معتدل شروع می‌گردد و زمین از خواب زمستانی بیدار می‌شود.

این جشن برای بسیاری از مردم به ویژه در ایران و سایر کشورهای منطقه اهمیت فرهنگی و نمادین قابل توجهی دارد. جشن نوروز با تقویت حس اجتماعی، پیوند با سنت و تجدید همبستگی با طبیعت می‌تواند تأثیرات مثبتی بر سلامت روان داشته باشد. تعطیلات این دوران اغلب شامل گذراندن وقت با عزیزان، تأمل در سال گذشته و تعیین اهداف برای سال آینده است که همه‌ی این‌ها می‌تواند به بهبود رفاه و بهزیستی روانی افراد کمک کند. علاوه بر این، آداب و رسوم مرتبط با نوروز مانند نظافت منزل معروف به «خانه تکانی» و تهیه غذاهای مخصوص، می‌تواند حس هدفمندی و موفقیت را ایجاد کند که برای سلامت روان مفید است. از طرفی در هفت سین سفره سنتی فارسی، هر یک از هفت مورد معمولاً نماد یا مفهومی است که با تجدید قوا، شکوفایی و برکت برای سال جدید مرتبط است. تمام این سنت‌ها و نمادها می‌توانند به حرکت افراد و جامعه به سمت همبستگی و سلامت یاری برسانند. با این حال، مهم است آگاه باشیم که تعطیلات همچنین می‌تواند برای برخی افراد چالش‌برانگیز باشد، به ویژه کسانی که ممکن است تنهایی، غم و اندوه یا سایر مشکلات سلامت روان را تجربه کنند. در چنین مواردی، کمک گرفتن از دوستان، خانواده یا متخصصان بهداشت روان مهم است. جشن نوروز و برپایی هفت سین از سنت های زیبایی است که بسیاری از مردم آن را گرامی می‌دارند. با این حال، مهم است که به یاد داشته باشید که سنت‌ها در افراد و خانواده‌ها متفاوت است، و برخی ممکن است به دلایل مختلف آن‌ها را رعایت نکنند.

نوروز و سلامت اجتماعی

سلامت موضوعی مطرح و مهم در تمام فرهنگ‌هاست و هر فرهنگی با توجه به شرایط منطقه‌ای و تاریخی خود، مسیرهای مختلفی برای مهیا ساختن این امر تعبیه می‌کند. سلامت اجتماعی به نوعی بهداشت روانی و اجتماعی گفته می‌شود که در صورت تحقق آن، شهروندان دارای انگیزه و روحیه‌ی شادند و در نهایت جامعه، شاداب شده و در مسیر پیشرفت قرار می‌گیرد. شاخص‌های سلامت اجتماعی را ارزیابی رفتارهای معنی‌دار مثبت و منفی فرد در ارتباط با دیگران معین می‌کند که در نهایت به کارا بودن فرد در جامعه می‌انجامد. در واقع زمانی شخص را واجد سلامت اجتماعی برمی‌شمریم که بتواند فعالیت‌ها و نقش‌های اجتماعی خود را در حد متعارف به انجام برساند و با جامعه و هنجارهای اجتماعی احساس پیوند و اتصال نماید. عید باستانی نوروز، با توجه به ماهیت جمعی و انگیزه‌محوری که دارد، به نوعی محملی برای برآورده ساختن شاخص‌های سلامت اجتماعی و روانی خواهد بود. کاهش اعتماد اجتماعی منجر به ترس از برقراری ارتباط و احساس ناامنی بی اعضای جامعه خواهد شد که در این صورت فردگرایی و منفعت‌طلبی که منشا بسیاری از انحرافات و نابسامانی‌های اجتماعی‌ است رواج می‌یابد. نوروز، با فراهم آوردن مناسبتی همگانی برای برقراری پیوند اجتماعی، می‌تواند بر فردگرایی و رواج بی‌اعتمادی در جامعه غلبه کرده و شاخص سلامت اجتماعی را بالا ببرد. در سال 2007 بلانکو و دیاز، دو پژوهشگر حوزه علوم اجتماعی، در مقاله‌ی خود ارتباط بین ابعاد سلامت اجتماعی را به عنوان شاخص نظم اجتماعی با جنبه‌های دیگری از سلامت روان مثل عزت نفس، محرومیت، افسردگی و غیره بررسی کردند و نشان دادند که ریشه‌ی سلامت ذهنی و روانی افراد به نوعی به ابعاد سلامت اجتماعی برمی‌گردد. به بیان ساده‌تری، تجارب مثبت از جمع‌گرایی، مناسبت‌های اجتماعی و رفتارهای جمعی با عزت نفس و رضایت بالاتر از زندگی ارتباط دارد و برعکس، در صورتی که افراد توانایی شرکت در مناسبت‌های اجتماعی و فعالیت‌های جمعی را نداشته باشند، یا نگرش منفی و فاصله‌جویی با این عناصر اجتماعی داشته باشند، سلامت روانی و فردی پایین‌تری را تجربه خواهند کرد. اما متاسفانه امروزه بسیاری از مناسباتی که شکل جمعی دارند، بیش از اینکه بر اهمیت جمع‌محوری، ارتباط اجتماعی و ترمیم روحیه‌ی افراد متمرکز باشند، تبدیل به محلی برای خودنمایی و غرق شدن در تجملات شده‌اند. فاصله‌ی طبقاتی این امکان را مهیا کرده تا بخشی از جامعه رسومات جمعی، ملی و حتی دینی را در سایه‌ی تجمل و مصرف‌گرایی برگزار کنند، و این امر از تاثیرات مثبت مناسبت مذکور بر سلامت روان افراد کاسته و برعکس آن را تبدیل به مسیری برای بی‌انگیزگی، حسرت، انزوا و اضطراب می‌کند.

آیا نوروز می‌تواند به مشکلات بهداشت روان منجر شود؟

نوروز رسم ایرانیان است و انسان در این رسم دیرینه، تحت تأثیر ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی و روانشناختی قرار دارد، به عبارتی نوروز یکی از ارکان مهم فرهنگ ایرانیان است. هنگام فرا رسیدن ایام بهار و نوروز، مردم در تب و تاب و آمادگی جهت مهیا شدن برای نوروز هستند، اما سؤال اصلی اینجاست که چه ابعادی از وجود انسان به غیر از فرهنگ جامعه می‌توانند زندگی و خلق و عاطفه انسان در این جسن را تحت تأثیر قرار دهند؟ آیا همه افراد هنگام فرا رسیدن نوروز شاد هستند و حس و حال خوبی دارند؟ آیا نگرانی‌هایی از جمله نگرانی‌های اقتصادی در افراد هنگام نزدیک شدن به ایام بهار وجود دارد؟ یکی از ابعادی که به طور گسترده می‌تواند به احساسات افراد هنگام نزدیک شدن به ایام نوروز مربوط باشد، سلامت روان آن‌هاست. در یک تحقیق نشان داده شد که گروه عمده‌ای از زنان سرپرست خانوار با فقر، ناتوانی و ضعف در زمینه اداره امور اقتصادی خانواده مواجه هستند، به طوری که کارآمدی و سلامت روان آن‌ها را مختل شده است و زمینه ابتلا به افسردگی و سایر اختلالات را فراهم می‌کند.

این موضوع نشان می‌دهد که نگرانی‌های مالی در آستانه نوروز می‌تواند زمینه‌ساز مشکلات افسردگی و اضطراب باشد. بر اساس نظریه‌های رفتاری جدید، علت عمده بیشتر اختلالات روانی به ویژه افسردگی، اجتناب از شرکت در فعالیت‌های فردی و اجتماعی مهم است.

فعال بودن به لحاظ فردی و اجتماعی می‌تواند منجر به افزایش میزان ساعت‌های حضور در خانه شود و فردی که بیش از حد در منزل می‌ماند، لاجرم وقت بیشتری صرف فعالیت‌های منفعل و در خودماندگی می‌کند که این امر به نوبت خود باعث ایجاد احساسات ناخوشایندی مانند احساس تنهایی و احساس عدم کارایی و کفایت می‌شود. از طرف دیگر چنین وضعیتی منجر به قرار گرفتن فرد افسرده در دام اجتناب می‌شود و این موضوع تشدید رفتارهای انفعالی و علائم افسردگی مانند اختلال خواب و بی‌خوابی یا پرخوابی، نشخوارهای فکری منفی، اشکال در تفکر یا تمرکز و تصمیم‌گیری، احساس انزوا و تنهایی، غمگینی، از دست دادن لذت و کاهش فعالیت‌های لذت‌بخش را در پی دارد. این شرایط موجب خودانتقادی، کاهش عزت نفس، افزایش هیجان‌های منفی و عدم دریافت تقویت مثبت کمتر می‌گردد.

نوروز، افسردگی و اضطراب

بر اساس نظریات رفتاری هر چه فرد احساس افسردگی بیشتری داشته باشد، احساس نشاط و سرزندگی کمتری خواهد داشت. نوروز با سرزندگی و پویایی و گشت و گذار در طبیعت همراه است و انجام کارهای مربوط به نوروز در آستانه این ایام مانند دید و بازید و تفریح می‌تواند با نرخ پایین‌تری از افسردگی همراه باشد.

اگر سلامت روانی را یک طیف در نظر بگیریم، مسلماً افراد در ایران به دلیل اینکه در نواحی مختلف این طیف قرار دارند، احساسات و افکار مختلفی در رابطه با این رسم باستانی و آیین‌ها و جزئیات مرتبط با آن دارند. فردی که سلامت روان بالاتری دارد، ارتباط او با جامعه بهتر است، از همنشینی و ارتباط با انسان‌ها لذت می‌برد و شوق و انگیزه او برای انجام امور مربوط به نوروز بالاتر است، زیرا فقدان انگیزش یکی از مؤلفه‌های اساسی اختلال افسردگی است. فردی که دچار اضطراب است ممکن است هنگام نزدیک شدن به ایام نوروز احساس فشار و تنش کند و فکر ناتمام ماندن کارها پیش از سال تحویل او را آزار دهد. فردی که دچار افسردگی است ممکن است تمایلی به رفت و آمد و دید و بازید در ایام نوروز نداشته باشد، زیرا انگیزه و اشتیاق او برای برقرای ارتباط با مردم کم است.

تاکنون تحقیقی وجود نداشته که ارتباط مناسبت‌ها را با سالمت روان بررسی کند. تنها پژوهشی که در این راستا وجود داشته، بررسی شدت اضطراب و افسردگی در ماه رمضان بوده است که نشان داده در طول ماه رمضان از اضطراب و افسردگی زنان کاسته نشده، اما در بین مردان فقط از میزان اضطراب کاسته شده و میزان افسردگی تغییر نکرده است.

بعد شناختی و هیجانی نوروز

در تحقیق محیا یاریگرروش که در سال 1402 در مجله مردم شناسی ایران منتشر شد رابطه‌ی میان سلامت روان و نگرش به نوروز مورد بررسی قرار گرفت. برای این هدف نگارنده یک پرسشنامه تدوین کرد و اعتبار و روایی آن بررسی شد. پس از تحلیل پرسشنامه دو عامل برای آن به دست آمد که با عنوان عامل هیجانی و عامل شناختی مشخص شدد. عامل هیجانی سؤالاتی را در برمی‌گرفت که بعد احساسی و هیجانی افراد را در مورد نوروز نشان می‌داد، مانند اینکه افراد از شور و حال مردم در آستانه نوروز و انجام امور مربوط به آن لذت می‌برند یا خیر، دید و بازدید اقوام به آن‌ها حس خوشایندی می‌دهد یا برعکس، از تعطیلات لذت می‌برند و زنده شدن طبیعت در آن‌ها حس نشاط و سرزندگی ایجاد می‌کند یا خیر. بعد شناختی این پرسشنامه ابعاد اعتقادی مردم را در رابطه با انجام رسوم نزدیک نوروز مانند خرید لباس نو، پهن کردن سفره هفت سین و اعتقاد به رفتن به طبیعت در روز سیزدهم فروردین می‌سنجد.

همانطور که نتایج نشان داد فرضیه اول مبنی بر ارتباط بعد هیجانی نگرش به نوروز با سلامت روان تأیید شد که این امر نشان می‌دهد هر چقدر فرد از سلامت روانی بیشتری برخوردار باشد، شور و اشتیاق او در ایام نزدیک به نوروز و تعطیالت نوروز بیشتر می‌شود و از آن بیشتر لذت می‌برد و هر چقدر فرد سلامت روان کمتری داشته باشد از موارد مذکور مربوط به نوروز لذت کمتری می‌برد. اما نتایج نشان داد بعد شناختی با سلامت روان ارتباط معنادار ندارد، یعنی اعتقاد افراد در رابطه با اینکه رسوم نزدیک به نوروز را انجام دهند یا ندهند ارتباط معناداری با سلامت روان آن‌ها ندارد.

دیدگاه ها (0)
img
خـبر فوری:

جلسه تعیین دستمزد به یکشنبه هفته آینده موکول شد