02

فروردین

1404


سیاسی

30 اسفند 1403 18:11 0 کامنت


سیاست خارجی ایران در سال ۱۴۰۳ بر مسئله جنگ غزه و لبنان متمرکز بود. عملکرد سیاست خارجی و دستگاه دیپلماسی ایران عملکرد را در این زمینه چگونه ارزیابی میکنید؟


پس از عملیات 7 اکتبر حماس علیه اسرائیل تحولات قابل توجهی در خاورمیانه رخ داد که شاید بتوان بارزترین ویژگی آن ها را هدف قرار دادن گروه ها و نیروهای نزدیک به ایران دانست که در مجموع محور مقاومت نامیده می شوند. در واقع اگر بخواهیم صادق باشیم باید بگوییم 7 اکتبر بهانه الزم را برای اسرائیلی ها فراهم کرد که ترورهای خود را توجیه کنند. هدف قرار گرفتن غزه و لبنان به صورت مستقیم سیاست های ایران را نیز تحت تأثیر قرار داد اما باید به یک نکته توجه کرد و آن نیز این است که همه چیز در میدان سیاست و دیپلماسی رقم نمی خورد. متغیرهای دیگری نیز وجود دارند که در مجموع روند و جهت پدیده ها را مشخص می کنند. حمایت مستمر و گسترده ایالات متحده از اسرائیل را باید بزرگترین متغیر در این میان در نظر گرفت. همچنین عدم واکنش کشورهای عربی به اقدامات اسرائیل را نیز می توان عاملی دانست که موجب فراغت خاطر بیشتر اسرائیل می شد. از این رو، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را در چنین شرایطی باید مورد بازبینی قرار داد. اما بزرگترین مسئله ای که متولیان سیاست خارجی کشور با آن دست به گریبان بودند عدم درک درست از تحولات بود. این امر در جنگ اوکراین نیز صادق است. تقریبا دستگاه سیاست خارجی کشور و سایر نهادهای متولی و نیز رسانه های داخلی تا پیش از 24 فوریه 2022، احتمال وقوع جنگ روسیه علیه اوکراین را صرفا تبلیغات غرب معرفی میکرد و در همین سو بزرگترین خطای محاسباتی نیز در دمشق و در مهمانی معروف شاورما رخ داد. اگر با در نظر گرفتن متغیرهای فرامنطقه ای و نیز روندهای موجود به صحنه نگاه کنیم در حقیقت نمی توان برای سیاست خارجی کشور عنوان موفقیت آمیز قائل شد؛ بلکه از سال 2022 به این سو، جهت گیری سیاست خارجی ایران سرشار از اشتباه محاسباتی و خطای ادراکی بوده است.


با توجه به اینکه جنگ در غزه میان اسرائیل و کشورهای عربی به ویژه پادشاهی سعودی شکاف ایجاد کرد، آیا ایران میتواند از این شکاف در سال ۱۴۰۴ استفاده کند و منافع خود در منطقه را تامین کند؟


شکاف میان اعراب که در نتیجه بحران غزه مابین اسرائیل و کشورهای عربی ایجاد شده را نمی توان به عنوان یک گسل به نفع ایران تعریف کرد. به هر تقدیر و با هر وضعیت روندهای تاریخی و الگوهای رفتاری اعراب نشان میدهد در دوره های اخیر آنها حاضر به اتحاد یا ائتلافسازی با ایران نبوده و نیستند و این امر به ویژه در مواجه با اسرائیل بیشتر خودش را نشان میدهد. روند عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل که از دولت اول دونالد ترامپ آغاز شده و همچنان ادامه دارد، یکی ازمهم ترین موانع نزدیکی ایران و کشورهای عربی است. علاوه بر این، بحران سوریه و سقوط اسد نیز موجب نگرانی اعراب از احتمال تداوم حضور ایران در سوریه شده است و از سوی دیگر ایران نیز به سوریه به عنوان یک حلقه اتصال و ارتباطی در محور مقاومت مینگرد و سقوط اسد عرصه میدانی را برای ایران دشوار خواهد کرد. همین امر سبب می شود که ایران تلاش های خودش را برای تقویت نفوذ یا حضور فعال در سوریه به کار بگیرد که این امر در روابط ایران با اعراب اثرگذار خواهد بود.

به نظر شما عملکرد سیاست خارجی و دستگاه دیپلماسی دولت چهاردهم در مواجه با مسائل منطقه ای و بین المللی ایران چگونه بوده است؟ با توجه به عملکرد مدت گذشته آیا دولت می تواند به خواسته خود در مسائل منطقه ای و بین المللی دست پیدا کند؟

در خصوص عملکرد دولت چهاردهم در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی هنوز زود است که بتوان از میزان تحقق اهداف یا موفقیت آن صحبت کرد. در واقع دولت چهاردهم در شرایطی سیاست خارجی کشور را به دست گرفت که سه متغیر عمده سیاست خارجی کشور را تحت تأثیر خود قرار داده بود. از یکسو جنگ اوکراین و خطای محاسباتی دولت و حاکمیت در آن بحران و اتخاذ سیاست های روسگرایانه موجب شد ایران از حیث اقتصادی و سیاسی در تنگنا قرار بگیرد و از سوی دیگر بحران غزه که منجر به اقدامات نظامی بی رحمانه اسرائیل در باریکه غزه و نیز در لبنان و حتی عملیات ترور در تهران گردید نیز معضل دیگر سیاست خارجی در این دوره بوده است که فرصت تدوین یک چارچوب کلی سیاست خارجی را از این دولت گرفته است. روی کار آمدن دونالد ترامپ در امریکا نیز متغیر دیگری است که عرصه را بر دولت چهاردهم تنگ کرده است. اما با در نظر گرفتن روندهای رخ داده از زمان ورود آقای پزشکیان به پاستور باید گفت تاکنون دولت نتوانسته است به اهداف سیاست خارجی خود دست یابد و بزرگ‎ترین علت آن خطاهای ادراکی و محاسباتی در وزارتخارجه و نهادهای مرتبط بوده است.

همانطور که چند هفته اخیر نشان داده است بزرگترین چالش دستگاه دیپلماسی ایران دولت ترامپ در ایالات متحده خواهد بود. به نظر شما تنش ها میان ایران و آمریکا به چه سمتی خواهد رفت؟ آیا دوگانه مذاکره یا جنگ محقق خواهد یا وضعیتی مشابه اکنون ادامهدار خواهد بود؟

در خصوص روابط ایران و ایالات متحده باید این نکته را در نظر گرفت که ایالات متحده توان درگیر شدن همزمان در چند جبهه را ندارد. به همین دلیل در آغاز، دولت ترامپ در تلاش است تا بحران اوکراین را حل کند و بعد به سراغ ایران بیاید. لفاظی های ترامپ مبنی بر گزینه های نظامی را بیشتر باید در قالب فشار روانی بر دولتمردان ایرانی ارزیابی کرد و به نظر نمی رسد خود ایالات متحده به صورت مستقیم وارد منازعه با ایران شود. اما یک سناریو احتمالی می ‎تواند این باشد که اسرائیل با چراغ سبز ایالات متحده مناطق حساس و حیاتی ایران را هدف قرار دهد. این چیزی است که اسرائیلیها در چند ماهه اخیر به شدت آن را مطرح کردهاند. یک دلیل دیگر برای ایالات متحده در خصوص عدم درگیری با ایران این است که واشنگتن در حال حاضر نیازمند تمرکز بیشتری بر چین و پاسیفیک است و همین امر سبب میشود آمریکا به دنبال وارد شدن در بحران دیگری که این تمرکز را بر هم بزند نباشد. در مجموع اگر قرار باشد بزرگترین نقص دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی را مورد اشاره قرار دهیم خطاهای ادارکی متعدد و سریالی در رویدادهایی بوده است که هر یک، در صورتی که نهادهای متولی توان شناخت درستی داشتند، می توانستند فرصت های قابل توجهی را برای کشور به ارمغان بیاورند.

دیدگاه ها (0)
img
خـبر فوری:

دانشجویان فردا با رهبر انقلاب دیدار می‌کنند