03

دی

1403


فرهنگی و هنری

11 دی 1395 07:52 0 کامنت

صبح ساحل ، هنری - مسعود کیمیایی گفت: عقیده دارم برای فیلم نساختن و شعر نگفتن هم باید فیلم ساخت و شعر سرود. تا لحظه آخری که صدا داریم باید حرف بزنیم، هرچند صدایمان کم و زشت باشد، البته در این دوره باید در مورد خود سینما و اینکه در دوران دیجیتال چه بر سر آن آمده هم حرف بزنیم.به گزارش ایسنا، این کارگردان سینما که در نشست نقد و بررسی فیلم «خاک» شامگاه 6 دی ماه در خانه هنرمندان ایران سخن می‌گفت، با بیان این مطلب ادامه داد: به نظر می‌رسد خودِ سینما دارد از دست می‌رود، اتفاقی که به عنوان مثال برای موسیقی یا نقاشی نیفتاده است. امروز هر فردی با یک موبایل می‌تواند جهانی خلق کند که شبیه مابقی محصولات تولید شده در این عرصه است؛ اما می‌بینیم خلاقیت و ذهنیت فردی آدم‌ها در آن کمرنگ شده است. این حرف‌ها بر علیه مدرنیته و دنیای دیجیتال نیست اما به هر حال دارد سینما را با خودش می‌برد، روزی هم فرا می‌رسد که باید جان بکنیم تا خودمان را از این دستگاه موبایل پس بگیریم.کیمیایی که در پاسخ به سوالی در خصوص نحوه اقتباس ادبی در فیلم‌هایش سخن می‌گفت، ادامه داد: دنیای واژه و تصویر متفاوت است و زمانی که شما واژه را عکس‌نویسی می‌کنید عملا نگاه خود را وارد می‌کنید. اما حتی اگر به حرف کلمات هم گوش دهیم، باز هم از دنیای نویسنده آن فراتر می‌رود. از نگاه من فیلمساز مستخدم نویسنده نیست، حتی اگر نویسنده‌ی متن خودِ فیلمساز باشد. در همه‌ی اقتباس‌های ادبی که داشتم با مشکلاتی مواجه بودم اما سخت‌ترین آنها همین فیلم «خاک» بود، چرا که محمود دولت آبادی خود از نویسندگی تا سینما و تئاتر در همه جا سر داشت، اوایل هم یکی دوبار فیلم را دید و خوشش آمد و تظاهراتی هم داشت، منتها در ادامه در آن جزوه مخالفت‌هایش را هم گفت که بیشتر به شخصیت زن فرنگی فیلم مربوط می‌شد اما به هر حال در آن دوره برای گفتن از تصرف زمین لازم بود که این شخصیت خارجی باشد، فارغ از اینکه اهل کجا باشد. هر زمان با نویسنده‌ای به توافق می‌رسم، بر سر اقتباس آزاد توافق می‌کنم و از این بابت تکلیفم روشن است که می‌توانم نگاهی آزاد به اثر داشته باشم. ضمن اینکه چند اثر که قصد اقتباس از آنها داشتم را کنار گذاشتم چرا که گذر از آنها با سینما دشوار بود.کارگردان «سرب» ادامه داد: «خاک» یکی از پرمخاطره‌ترین فیلم‌های من بود. «گوزن‌ها» و «بلوچ» هم دردسرهای خود را داشتند، اما «خاک» از همه بیشتر دردسر داشت چرا که حرفش را مستقیم می‌زد، ما با فیلم‌های وسترن بزرگ شدیم و این قضیه در شکل گیری ذهنیت ما و نحوه ترسیم قهرمان و شکست و پیروزی تاثیرگذار بود. در وسترن آدم را داریم وطبیعت، و رویارویی خوب و بد و سیاه و سفید. اما زمانی که فیلم ساختم تلاش کردم فیلمم ایرانی و راجع به مسائل خودمان باشد. مسائل زیادی داشتیم که از کنارش می‌گذشتند و به آن نگاه نمی‌کردند، پس سعی کردیم این بی مسئولیتی را در آن سالها نقد کنیم. ما در دوران کودتای 32 رشد کردیم، دورانی که جایی برای آدم متوسط باقی نمیگذاشت. تصمیمات در خیابان و جایی مثل میدان بهارستان گرفته می‌شد، در این فضا شما نمی‌توانستید بی عقیده باشید. آدم‌های مختلف با عقاید گوناگون می‌آمدند تا خود را به یکدیگر اثبات کنند، ما هم در سنین جوانی بودیم و باید تصمیم می‌گرفتیم که به کدام سو حرکت کنیم، باید فهمید که چه چیزی انسان را به لبخند اجتماعی وادار می‌کند.کیمیایی در خصوص بازی زنده‌یاد جعفر والی گفت: مرحوم والی آدم آگاه و شش دانگی در عرصه تئاتر بود. اما بازی سینما را سخت انجام می داد چرا که overact داشت و مدام باید او را آرام می کردیم. در تئاتر به دلیل فاصله موجود میان تماشاگر و بازیگر، شما ناچارید به گونه ای بازی کنید که این فاصله در آن لحاظ شود. نگاه شما دیده نمی شود و این بدن شماست که نگاه را بازی می کند. اما والی در فیلم «خاک» به خوبی اینها را اندازه کرد. اگرچه در اوایل فیلم می بینیم بازی «بابا سبحان» کمی تند است، اما به تدریج بهتر می شود.در بخش‌های دیگر این نشست با حضور جواد طوسی،کیوان کثیریان منتقدان حاضر در نشست درباره‌ی جزییات فیلم «خاک» مسعود کیمیایی صحبت شد.

دیدگاه ها (0)
img