02

آذر

1403


سیاسی

08 مهر 1391 09:08 0 کامنت

 صبح ساحل، سیاسی _ فرماندار بندرعباس خواستار ایجاد شرایط و امنیت مناسب برای سرمایه گذاری و ایجاد اشتغال در بخش مرکزی شهرستان بندرعباس شد.

احمد مرادی در همایش دهیاران و اعضای شوراهای اسلامی بخش مرکزی شهرستان بندرعباس افزود: توجه به بحث امنیت باید اولویت اصلی کار مدیران بخش مرکزی باشد و مدیران و مسئولان این بخش باید عدم آسایش مردم را عدم آسایش خود بدانند و در راستای کاهش جرائم و ایجاد محیطی امن برای مردم حرکت کنند.مرادی تصریح کرد: باید امنیت مناسب برای سرمایه گذاری و ایجاد شغل در بخش مرکزی شهرستان بندرعباس فراهم شود و با ایجاد شغل بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی در روستاها رفع خواهد شد.وی همچنین اقدامات فرهنگی را در کاهش جرایم موثر دانست و عنوان کرد: در مبارزه با پدیده های شومی همچون مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی انجام اقدامات موثر فرهنگی در روستاها نباید فراموش شود و مسئولان بخش مرکزی موظف هستند اقدامات فرهنگی را در اولویت اصلی کار خود قرار دهند.

فرماندار بندرعباس ارائه آمار به موقع و صحیح از سوی مسئولان بخش و دهیاران روستاها را خواستار شد و افزود: دهیاران روستاها آماری همانند میزان بیکاری و یا بی سوادی در روستاها را باید به موقع در اختیار فرمانداری قرار دهند تا برای رفع این مشکلات بتوانیم به درستی چاره اندیشی کنیم.

مرادی همچنین بر ثبت وقایع حیاتی در مناطق روستایی تاکید کرد و گفت: متاسفانه در برخی مواقع ثبت وقایع حیاتی همانند ثبت تولد و فوت افراد در روستاها جدی گرفته نمی شود در حالی که این مسئله بسیار مهم است و در صورت عدم توجه به آن سواستفاده های فراوانی از شناسنامه ها صورت می گیرد و دهیاران باید این مسئله را به جد پیگیری کنند.وی در ادامه با انتقاد از تصرف زمین در روستاها، خاطرنشان کرد: یکی از دغدغه های اصلی مقابله با سودجویانی است که زمین مردم را تصرف می کنند و با این مسئله باید به طور قاطع برخورد شود.

فرماندار بندرعباس وجود سلاح غیر مجاز را یک آفت دانست و اظهار داشت: متاسفانه در برخی روستاها افرادی هستند که سلاح غیر مجاز نگه داری می کنند که این مسئله ایجاد نا امنی در روستاها را در پی دارد و باید این سلاحهای غیرمجاز جمع آوری شوند.مرادی در بخش پایانی سخنان بر جمع آوری اتباع غیر مجاز افغانی نیز تاکید کرد و افزود: وجود این اتباع غیر مجاز هم در کسب و کار جوانان اخلال ایجاد می کند و هم موجب نا امنی است و باید با سرعت این اتباع غیر مجاز جمع آوری شوند.

………………………………………………….

قبری برای زندگی

 صبح ساحل، اجتماعی _ زیرپوست شهر دیگر اصطلاحی آشنا برای اغب مخاطبان رسانه هاست. این واژه همواره اتفاقات و جریانهای غیرمجاز و فراقانونی و غیرعادی ورای ظاهر شهرها را تداعی می کند وجانشینی برای آنست.دیگر خیلی از اتفاقات زیرلایه های شهر را می دانیم. می دانیم آن هنگام که به سوی خانه ها مان می رویم عده ای دیگر به سوی جایی که جزبیغوله نامی نمی توان برآن گذاشت می روند. آن هنگام که باقی مانده های غذای ظهروشام را بیرون می ریزیم می دانیم عده ای زباله گرد دانه دانه برنجهای لابلای زباله ها و ظرفهای یکبارمصرف غذا را کنار می گذارند تا شاید قاشقی از برنج بر دهان بگذارند.می دانیم خورهای سطح شهر مأمنی برای آوارگان معتاد و غیرمعتادانست و سعی می کنیم هنگام عبور از کنار آنها روی برگردانیم تا آن روی چهره شهر را نادیده بگیریم. شاید به این طریق دلهره مان از زندگی کمتر شود، یا حتی دردهای مزمن جامعه را به خود یادآوری نکنیم، و باخود می گوییم آخر از من تنها چه کاری ساخته است؟می بینیم که حاشیه نشینی ها در متن شهر شکل گرفته و آن زمان که مقامات امنیتی از دستگیری باند قاچاق مواد مخدر خبرمی دهند در همین حاشیه نشین ها انبوه موادمخدر مصرف و یا خرید و فروش می شود. قدرت هیچ بولدوزری هم به پاک کردن این پیامدهای جامعه نامتوازن نمی رسد. می دانیم که آنجا زندگی با چنگ و دندان خود را از عدم و نبودن محافظت می کند در قالب انسانهایی که خود را سپرمی کنند.انسانهای آنجا جان به کف برای تداوم یافتن زندگی شهری شان درحاشیه ، سینه سپرمی کنند، اما زندگی غیراز این صحنه ها دردهای دیگری هم می آفریند که اگر نخواهی چشمت را ببندی بر روی زشتی هایش خواهی دید. صحنه ای که درباور ماعابران شهری به سختی می نشیند. صحنه ای از زندگی درون قبر،قبری کم عمق تر از آنکه برای مردگان حفر می کنند و به همان عرض یک انسان، این قبر در گورستان نیست، در حاشیه شهر هم نیست چنان که انتظار می رود. این قبر در همین حوالی منزل من و شماست. مجاوریکی از همین خیابانهایی که ماشینهای از خرید برگشته از آن می گذرند،جایی که بوی شرجی و ماکیان و دریا با هم مشامت را پرمی کند، همان هنگام که از فکر کردن به نداشته هایت کلافه شده ای و خود را بدبخت ترین آدم می دانی همان جا که گفتم، مردی هست که برای پناه بردن از بی پناهی به یک لحظه بی خبری از دنیا در گودالی می خزد که از قبر کوچکتر است، شب هنگام به سرازیری ای واردمی شود که درون آن به درازای جسمش از زمین خدا فرشی پهن کرده است که دوسوی آنرا هم تخته ای گذاشته تا بر بالای آن، تخته ها دوسوی یک روانداز را نگه دارند و روی شهر او را نبیند، تا دیگر کسی هم او را نبیند.

 

دیدگاه ها (0)
img