15

آبان

1403


اقتصادی

27 مهر 1391 08:14 0 کامنت

صبح ساحل، اقتصادی _ دیگر زمان مرثیه خوانی نیست اما زمان یادآوری و اعتراض و پاسخ خواندن است. زمان همراهی همه آنهایی است که می خواهند خود را خدمتگزار ایرانیان بخواند چه درون مرز هرمزگان چه آن سوی این استان تا شمال شرق و غرب ومرکزش. که بگویند آنچه آفت است قبلا به سرآمده که بگویند دیگر دست بردارید،توسعه بخشی کافی است بگذارید توسعه از مرکز کشور به مرزها هم گسترش یابد. که بگویند استان هرمزگان هرچه اشتغال برخی استانها را به دوش کشید کمتر از اشتغال های ایجاد شده سهم برد و هرچه بیشتر توسعه یافت کمتر از توسعه بهره مند شد و هرچه از منابع و ثروت داشت ازدست داد و به خودش هیچ نرسید تا سهمی در اقتصاد و رشد بهره وری بیابد.مدتی بودکه مقامات از رییس جمهور و استاندار و وزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی  قول خود را برای  سهم دادن به مردم بومی اینجا برای جذب هرچه بیشتر آنها به دولت و به اشتغال در صنایع به مصوبه قانونی تبدیل کرده اند. اما امروز گویی راه برای عملی نشدن آن وعده را هموار کرده اند. این استان که به دلایل تاریخی ازگذشته همواره مدیران و تصمیم گیرندگان اصلی اش از بیرون از استان انتصاب شدند هرگز نگاه یک همشهری به جویندگان کار نداشتند(وگرنه ضرب المثل هجوم اتوبوسی اقوام مدیران رواج نمی یافت)اما هرگاه جویندگان کار این استان به استانهای دیگر سر می زدند همین مدیران فقط چشمشان همشهریانشان را دید وبس.

 وقت برای شعار دادن نداریم. زمان برای یادآوری خاطرات تلخ وحق ستاندن ها صرف نمی کنیم. گاه برشمردن آنچه از دست رفته وآنچه تحمیل شده نیست. گاه نگاهبان بودن بر سر آن چیزی است که ممکن است باردیگر فرصتهای ما را از سهیم شدن در بخش اقتصادی کشور بگیرد است.تنها زمان برای اثبات یک حق مانده است. حق شهروند بودن درایران، حق ساکن یک شهر به نام بندرعباس بودن ویک استان به نام هرمزگان، هرکس که ایرانی است و ذره‌ای قدرشناس خاک و ساحل خلیج فارس نمی تواند از اجحاف و ظلمی که می رود سخن نگوید وننویسد. آنهایی که در سازمانهای مسئول استان سالها برای تامین امنیت استان درتلاشند  بگویند که قاچاق مرز خلیج فارس تا چه حد از عدم جذب نیروهای ساکن محلات این شهر و  درگیر نکردن مردم با توسعه آنچه صنایع ومعادن خوانده می شود سرچشمه می گیرد. همه فعالان نیروی انتظامی که در راه مقابله با مشروبات الکلی ومواد مخدر از مرزهای این خطه به سایر نقاط کشور رفقای خودرا ازدست داده و مدتها خانواده خویش را به خاطر ماموریت های پرخطر تنها گذاشته اند شهادت بدهندکه تا چه حد معضلات این سرزمین مربوط به آنهایی است که به دلیل نداشتن شغل پایدار و مناسب راهی نیافته اند جز به درآمد خلاف ونامشروع رفتن. خوشبختانه یا متاسفانه بومی هرمزگان در ذاتش هرگز  قومی گرایی نبوده و نیست اما همین خصلت درسایر مناطق بلای  منابع و ثروت وتوسعه اش شده است. بومی هرمزگان هرگز کسی را از داشتن سهمی در اشتغال و در فرصتهای پیش آمده برکنار نگذاشته(که شاهد آن تنوع فرهنگی ساکنان گسترده آن است) اما همواره خودش از سوی آن غیرها برکنار شده است. نه که درفولاد مبارکه که درشرکتهای بنادر و دریانوردی و  اقماری تایدواتر و شرکتهای...

حتی امروز که سهم اشتغال آنها به تازگی در صنایع روبه افزایش داشت، صنایع تازه تأسیسش به شرکتهایی واگذارمی شود که  از لحاظ برخوردهای بومی گرایانه سابقه طولانی ای دارند. شرکتی که به لحاظ سابقه چندین دهه اش در صنعت صاحب شرکتهای متعدد اقماری شده و هیچ رقیبی را نه تنها در استان،چه بسا درکشور هم یارای رقابت با آنها نیست را چگونه در مقام رقابت و مسابقه با شرکتی از استان هرمزگان قرار می دهید؟

 گرچه همگی از  مجموعه های شرکت گسترش صنایع ونوسازی وزارتخانه باشند اما کیست که نداند فولاد مبارکه جز برای همشهریانش اشتغال ایجاد نمی کند و مدیری جزاز میان همشهریانش را برنمی تابد وفرصتی جز برای خویش باقی نمی گذارد و در نتیجه آن هم توسعه بیش از پیش استانش را رقم می زند و هم خود به قدرتی بلامنازع درمیان دیگر استانهای منطقه  تبدیل می شود.

بهانه ها برای واگذاری ها هربار هرچه بود در حد بهانه ماند و تحقق نیافت. پس این بار بهانه ها را تکرار نکنید. اگر قرار بود با واگذاری ها پولی به این صنایع تزریق شود و اشتغال آن سرپا نگه داشته شود پولش در حد تزریق به شرکتهای دارای نیروهای مدنظر آن شرکت ماند واثری بر این استان نگذاشت. اگر قرار بود نیروهایش نگه داشته شود بله نگه داشته شد اما در حد پایین تر از رده های میانی، اگرسرمایه شرکت خریدار قرار بود به توسعه این صنعت دراین مرز منتهی شود، هیچ کس اثری از آن پول توسعه بخش ندید مگر در استان دیگری در مرکز. اگر قرار بود نیرویی در آن صنایع واگذار شده جابه جا نشود، آری جابه جا نشد اما تنها دربخش های زیرین سازمانی  و غیر مدیریتی (آنهم به زحمت) وگرنه بپرسید از مدیران بومی که درکجای صنعت فولاد هرمزگان مشغول کارند.  این بار کدام بهانه را باور کنیم.

مدیران کارخانه ای که می توانند به گسترش صنایع جانبی ای در این استان کمک کنند که مشابه اش در استان خودش است ،هنگامی که صدایی در این استان از استاندار و نماینده و غیره (برای قراردادهای واگذارشده به صنایع رشدیافته و پاگرفته در استان دیگر)برنیاید و هنگامی که قویترین خوی قومی گرایی در بین همشهریانش است و در بین استان میزبانش نیست، از چه روی برای آن صنایع  دراین استان گام بردارد( چنانکه شاهدیم).او خیالش از حمایتهای بالاتری راحت است.

 سکوت های مصلحت آمیزی گذشته به سود اشتغال تمام نشده است، توسعه بخشی را هم به مرزهای هرمزگان گسترش نداده است. اینها از سکوت مقامات ما ناشی شده که گاه فارس از اختصاص بخشی از استان به خودش دم می زند و جوابی نمی گیرد، که از عسلویه پیش از هرمزگان سهم می برد و قصه واگذاری فولاد تکرار می شود و مسئولان ما برخلاف استانهای دیگر مصلحت اندیشی می کنند.چرا این مصلحت ها به سراغ استانها دیگر نمی آید.ساکنان این شهر خود را دخیل در توسعه می خواهند نه صرفا نظاره گر. این بار از مسئول وغیرمسئول و از مدیر قبلی و مدیر فعلی از نماینده قبلی وفعلی همه باید نقش خود را به اثبات برسانند آن کس که امروز بنا به هر دلیل ازاین اتفاقها بی تفاوت می گذرد هرگز نمی تواند درآینده افکار عمومی ر ا به این خوش کند که مسئولان آن زمان باید جلوی واگذاری را می گرفتند،هرکس که امروز برسر کار است ونیست یا فردا برسر کار می آید یا دیروز برسر کار بوده اینجا میدانی است برای اثبات صداقتش. صداقت در خدمتگزاری به مردم. صدقات درغیر قومی گرایی، صداقت در نیروی مخلص وسرباز نظام بودن، صداقت در حفاظت از سرزمین پهناور ایران، صداقت در همه ارزشها. مردم باردیگر دل نگران از قدرت گرفتن بیش از حد عده ای از استانی دیگر در صنایع این شهر ناظران بی قدرتند.برای فرزندانشان برای نگاه های مرکزگرایانه ای که مدیران را از شهری دیگر برسرکار می نهندو همه نیازهای خود و واحدهای تولیدی شان را از جاری وعمرانی و سالانه و روزمره را ازتولیدات شهر خودشان تامین می کنند. سهمی  اما زیربناهای این استان زمینه ساز حضورآن صنایع و مدیران شده است و عوارض محیط زیستی و جمعیتی به آنها تحمیل می شود.نتیجه ادامه توسعه در مرکز و باقی ماندن در مرحله پیش توسعه در مرزهاست.

دیدگاه ها (0)
img