03

دی

1403


حوادث

04 بهمن 1396 09:04 0 کامنت

  صبح ساحل ، حوادث -   زباله گردی یکی از پدیده های شوم اقتصادی است که ریشه آن را می توان در اختلافات خانوادگی، اعتیادو بیکاری جستجو کرد.

به گزارش هرمز؛در حوالی دومین شهر بزرگ هرمزگان این روزها گرانی مخارج زندگی، زباله را تبدیل به منبعی برای کسب درآمد کرده است، کارتن و مقوا، پلاستیک، نایلون، قوطی، بطری‌های شیشه‌ای و فیبرها و فوم‌ها همگی ارمغانی است که در دل سطل‌های زباله پنهان شده تا زجر کشیده‌ای با دست پینه بسته برای استخراج آن اهتمام کند.زباله‌گردهایی که گاهی به خاطر مشکلات زندگی، نبود کار، اعتیاد و بی‌خانمانی و هزاران دلیل دیگر به این کار روی آورده‌اند که شرمشان می‌رود خود را یک زباله‌گرد معرفی کنند.

مردان ژولیده و کودکانی که از روی ناچاری و با هزاران مشکل از جست‌وجو کردن سطل های زباله ناامید نمی شوند و سراغ بطری‌ها و لوازم پلاستیکی که در گوشه‌ای جمع کرده می‌روند و آنها را داخل کیسه‌ای که بر دوش دارد می‌ریزند،انگار در شهر شلوغ کسی آنها را نظاره گر نیست.

برای تامین مخارج زندگی مجبور به زباله گردی هستمپسرکی که کیسه جمع‌آوری شده را در دست خود می‌گیرد و راهی سطل زباله بعدی می‌شود تا کمر داخل سطل فلزی خم می‌شود و هر چه را که به‌دردش می‌خورد جدا می‌کند و داخل کیسه‌اش می‌اندازد بی‌آنکه به اطراف توجه کند به مسیرش ادامه می‌دهد و همچنان مشغول پیدا کردن ظروف پلاستیکی و بطری‌های پلاستیکی می‌شود.

پسر بچه ۱۲ ساله‌ای که تمام روز را به سطل‌های زباله داخل شهر سر می‌زند، از او درباره خانواده‌اش می‌پرسم و در جواب می‌گوید: مجبورم به‌خاطر مخارج مدرسه‌ام این کار را انجام دهم، پدرم بیکار است و مادرم هم برای اینکه مخارج ما را بدهد در خانه‌های مردم کار می‌کند.کیسه‌اش را پر از بطری نوشابه، آب معدنی و کارتن می‌کند، روی دوشش می‌گذارد و به سوی سطل آشغالی که آن سوی خیابان قرار دارد می‌رود، از او درباره درآمدش می‌پرسم و با خنده تلخی می‌گوید: هر چه آشغال جمع شده‌ام بیشتر باشد درآمدم بیشتر می‌شود.هنگام غروب است کم کم خیابان شلوغ‌تر می‌شود در طول مسیر به مرد جوانی رسیدیم که پوست و استخوان بوده و مشغول جدا کردن کارتن‌ها و ظروف پلاستیکی بود،مردی که به گفته همسایه هایش از روی اختلاف خانوادگی و جدا شدن از همسرش روی به اعتیاد آورده و روز و شبش در سطل های زباله سپری می کند.

مرد جوان کیسه به دوشی که با پک‌های سیگارش کوچه‌ها را یکی یکی پشت سر می‌گذارد و هر آنچه سطل زباله و آشغال های درب منازل می بیند وبدون آنکه به اطرافش توجهی کند به سرعت از کوچه‌ها می‌گذرد.

شهروندی که بدون توجه به اطرافیانش به مسیرش ادامه می‌دهد و انگار دیگر پاهایش یاری‌اش نمی‌دهند و کشان کشان از عرض خیابان رد می شود و نگاهش خیره به زباله های سطح شهر است. وقتی درباره گذشته‌اش از این مرد سوال گرفتم بدون اینکه حرفی بزند کیسه های زباله اش را برداشت و به راه خودش را ادامه داد.در یک کنجکاوی و با اصرار می گوید: من هم مثل تمام این مردم زندگی داشتم، کار داشتم، زن داشتم ولی… ادامه حرف‌هایش را قطع می‌کند، از نگاهش درد می بارید و بر زیر پلک هایش غم روزگار اشک خونین را می شد از دور نظاره گر شد، انگار گذشته سختی را پشت سر گذرانده است.

وی گفت: زمانی که سالم بودم علیرغم شغل آزاد باز هم کار می‌کردم و حقوق خوبی می‌گرفتم در سن ۱۸ سالگی ازدواج کردم بعد از گذشت ۱۴سال از شروع زندگی همسرم در جریان کارهایم نبود و نمی‌دانست چه‌کار می‌کنم ولی بعد از گذشت یک سال متوجه شد و از همان لحظه دم ناسازگاری و اختلافات خانوادگی شروع شد.

این مرد گفت: پنج فرزند دارم  و من یک معتاد تمام عیار که حال و حوصله هیچ کاری نداشتم، زنم هم قهر کرده و با بچه‌ام به خانه پدرش رفت و از روی لج بازی به اعتیاد ادامه دادم، چند باری هم  مرا به کمپ بردن اما از بس اعصابم خراب می شود نمی توانم اعتیادم را ترک کنم.

وی ادامه داد: در نهایت زنم طلاق گرفت و از آن زمان تاکنون ۱۰ سال می‌گذرد؛ وقتی از وی سوالهایی پرسیدم معلوم شد که مصرفش زیاد نیست و شبی یگ گرم کراک و نیم گرم تریاک که از زباله‌گردی خرجش را در می آورد خریداری می کند و در پاتق های شهر خوش می شود.وی ادامه داد: خیلی از هم کلاسی ها و بچه های دوران کودکی خودم می بینم که برای خودشان مردی شده اند، صاحب زن و زندگی، منزل، ماشین و شان و شوکت، همین ها بیشتر برای من زجر آور است چرا که آنها حتی سلام هم با من نمی کنند انگار مرا نمی شناسند در صورتیکه بچگی ها بهترین دوست هم بودیم.این مرد زباله گرد گفت: هر روز زنان، بچه‌ها و مردان زیادی را می‌بینم که داخل زباله‌ها می‌روند و کیسه‌شان را پر از زباله‌هایی همچون نان خشک و بطری نوشابه و کارتن می‌کنند برای همین مجبورم زودتر از بقیه در سطل های زباله بگردم، وقتی خوشحالم که ظروف یکبار مصرف با غذا توی سطل انداخته شود.

زباله گردی و بحران بیماری های پنهان

یک شهروند مینابی و فعال محیط زیست در گفتگویی اظهار کرد: زباله‌گردها را اغلب جوانان، معتادان، کودکان کار و اتباع بیگانه تشکیل می‌دهند.

سالاری ادامه داد: زباله‌گردی هر چند به منبع درآمدی برای برخی افراد تبدیل شده اما این افراد همواره در معرض دنیایی از بیماری‌های پنهان مخازن زباله قرار دارند که امکان انتشار برخی از این بیماری‌ها در سطح جامعه نیز وجود دارد.

وی ادامه داد: سطل‌های زباله در شهر علاوه بر آنکه منبع تغذیه حیواناتی مثل موش، گربه، حشرات و خزندگان است خاستگاه انواع میکروب‌های بیماری‌زا مثل کزاز، حصبه، سالک پوستی و احشایی، انگل‌های روده‌ای، اسهال خونی و فلج اطفال محسوب می‌شود و برای افرادی که در معرض آنها قرار می گیرند خطرناک است.

متخصص پوست و مو در شهرستان میناب، بیماری‌های پوستی را یکی از شایع‌ترین بیماری‌هایی که زباله‌گردها با آن مواجه هستند ذکر کرد و افزود: از طریق زباله‌ها سه دسته بیماری‌های باکتریایی،‌ ویروسی و قارچی به افراد منتقل می‌شود.

وی اضافه کرد: زباله‌گردها به دلیل آلودگی دست‌های خود و رعایت نکردن پوشش حفاظتی، دچار بیماری‌های ناشناخته و مسمومیت‌های ناشی از آلودگی‌های محیط می‌شوند و آلودگی‌ها و انگل‌های داخل زباله‌ها از طریق خراش‌های جلدی، مخاط دهان، چشم و بینی به بدن فرد زباله‌گرد منتقل می‌شود.

هستند برخی از ما که هزینه‌های هنگفت برای رفع کمترین و جزئی‌ترین نیازهای روزمره خود صرف می‌کنیم و هزاران بی‌خانمان در کنار ما، برای رزق روز خود و خانواده‌اش طلای کثیفی را بر سره سفره خود می‌برد، عصر مدرن، انسانیت را از قالب ما ربوده، لباس فخر را بر تن کرده و ما را از درد همنوعان‌مان دور کرده است.

هستند خانواده‌های که از داشته ها محروم اند، بیاییم کاری کنیم  تا سفره آنها خالی نباشد، مردان میانسالی که با تمام خستگی و چهره ژولیده‌شان سال‌های سال در همسایگی ما زندگی کرده اند نگذاریم عمرشان تباه شود کمکشان کنیم تا بتوانیم دل خانواده ای را شاد کرده باشیم.

دیدگاه ها (0)
img