03

دی

1403


اجتماعی

15 آذر 1391 09:00 0 کامنت

صبح ساحل، اجتماعی _ می گویند این شهر روزهای بارانی اش هم دلگیر نیست، باران برای اینجا حیات بخش تر از آفتاب است. در این شهر باران که می بارد شهر صفای دیگری می یابد. آسمان تازه ترین هوا را به شهر هدیه می کند، آسمان به دل ها میهمان می شود و دل ها را به زندگی وابسته تر می کند.زندگی در چشم همه زیبا می شود. انگار طبیعت با صدای بلند همه ساکنان شهر را به خود می خواند و لحظه لحظه زندگی به آدمها می بخشد چنان که اغلب هوس گوش کردن به صدای نسیم و دریا و مرغان آسمان‌آبی و حتی قطره های باران می کنیم. اگر فرصتی باشد روبه سوی دریا می کنیم و اگرنباشد دست کم در فاصله مدرسه تا خانه یا محل کار یا حتی دانشگاه تاخانه ، خودرا به چند قدم پیاده روی دعوت می کنیم، تا بیشتر حس زندگی کردن را لمس کنیم، تا بیشتر از هوای تازه را برای ادامه زندگی در مشت نفسهامان بگیریم. آنچنانکه آن روز بارانی سروش 16 ساله کرد و قبل از آن روی داد تلخ، او هم زندگی را باتمام وجود لمس کرد و هوای تازه بهار بندرعباس را برای فرداهای روشنش آرزو کرد. او احتمالاً نه فقط برای خود که برای خانواده اش هم آرزو کرد. احتمالاً برای آنها که امیده آینده شان بود بیشتر از همه خواهان آرزو بود  او مانند هر نوجوان دیگری دوستان نزدیکی داشت که درخاطره های یک نسل باهم شریکند و همسایگانی که با دیدن یکدیگر به هم می فهماندندکه زندگی جریان دارد و خواهد داشت. اوکه پس  ازاین حس عجیب زندگی درهوای بارانی برای گرفتن نانی تا سر خیابان رفته بود تنها براثر افتادن کابل برق درآبهای خیابان، آن آرزوهای خود و دیگران راکه به یکباره دراین دنیا جا گذاشت.اتفاقی که رخداد آنقدر جانکاه و تلخ است که سالها برای پرسش از آن باید نوشت.

 

این رویداد نه یک اتفاق ازنوع حادثه غیرمترقبه است و نه از نوع بدشانسی که آنگونه که برخی عادت دارند، چنین اصطلاحاتی را برای توجیه کوتاهی خویش را  بیان کنند. ازاین نوع رخدادها در سالهای دور ونزدیک بی مانند نبوده است که بتوانیم عذرخواهی (انجام نشده مقامات) را بپذیریم . شهروندانی که   روز قبل از حادثه علی رغم  افتادن کابل را به توزیع برق اطلاع دادند و اقدامی صورت نگرفت نه  می توانند سهل انگاری های این چنینی را فراموش کنندونه قادرند متعهد نبودن آنهایی که هر روز خود را پاسخگوی مردم می خوانند درک کنند. آنها بارها شاهد بر جای ماندن آرزوهای نوجوان وجوانان ناکام بسیاری درحوادث ناشی از عدم انجام وظیفه ادارات بوده اند. شاهد درهم ریختگی امور شهری به بهانه تداخل کاری ادارات هستند. هریک از این شهروندان یا فرد میانسالی است که خود صاحب فرزندی همچون سروش است و یا خود جوان و نوجوانی است که می خواهد از حداقل شرایط زندگی سالم و امن در گوشه گوشه شهرش برخوردار باشد.هر بار از دست رفتن جان یک انسان یعنی از بین رفتن یک سرمایه انسانی که برای پرورش او  چه اندیشه هاو چه آرزوها که صرف نشده است. از دست دادن هر نوجوان وجوان یعنی از دست رفتن آینده پدر و مادری که قرار است زیربنای خانواده سالم و به  دنبال آ‌ن جامعه ای سالم باشند، ازدست دادن هر شهروند یعنی نابود کردن آرزوها وایده ها و اندیشه های یک انسان برای زندگی سالم درآینده و حال. با ازدست رفتن سروش فقط یک نوجوان از دست نرفت، جان باختن او جان باختن هر شهروندی  می توانست باشدکه دراین شهر زندگی می کند پس ازدست رفتن او یعنی ازدست رفتن امید به زندگی در شهری امن وبی دغدغه. آسیبی که بریک خانواده رفت آسیبی بر جامعه است.

 

این اتفاق دردناک گرچه نمی تواند نگاه امیدوار سروش به  آینده  شهرش را ازبین ببرد اما برای زندگانی که منتظر واکنشی از سوی مقامات بودند دیگر امیدواری ای باقی نمی ماند.

 

با وجود اینکه گروه حوادث روزنامه صبح ساحل تا یک هفته بعد از حادثه مکرراً درجستجوی پاسخی از سوی  توزیع برق خواستار پاسخگویی مقامات این دستگاه شد هیچ مقامی هیچ پاسخی برای شهروندان نداشته است.

 

اکنون که دوهفته از این روز مصیبت بار برای خانواده سروش گذشت هم واکنشی از سوی این اداره که بتواند مردم شهر را تسلی دهد بروز نکرد. انگار که بخواهند ازاین دست سهل انگاری ها چشم بپوشانند یا اینکه انگار پاسخ ندادن به تلفن اهالی چهارراه فاطمیه و اقدام نکردن به بهانه نبود نیرو حتی تا روز بعد آنقدر بدیهی باشد. که دراین صورت می توان پرسش های بیشتری درخصوص نوع فعالیت و عملکرد این دستگاه طرح کرد. پرسشهایی از نوع چرایی  پوسیده بودن کابل های برق علی رغم هزینه های هنگفت تبلیغاتی و... دراین دستگاه. چرایی پاسخگو نبودن در روزهای طوفانی و بارانی علی رغم سابقه طولانی مدت فعالیت اتفاقات برق دراین استان و اینکه دستگاهی که برای کوچکترین مناسبتهای فرهنگی ایام سال همواره بیشترین  فعالیتهای جنبی را دارد چرا هنگام انجام وظیفه در روزی که یک اتفاق  اضطراری قطع کابل و افتادن بر زمین رخ می دهد از رفع مشکل آنهم در پررفت وآمدترین قسمت شهر ناتوان مانده ا ست؟ جان شهروند این شهر تاوان کدام اشتباه بود؟ کوتاهی از کجا آغاز شد که اینچنین شهر دلگیر شد؟

 

دیدگاه ها (0)
img