12

مهر

1403


اجتماعی

31 تیر 1397 07:28 0 کامنت

صبح ساحل ، اجتماعی -  صدف محمودی اتفاقاتی که در زیر پوست شهر به وقوع می پیوندند قطعا از چشم ما شهروندان عادی دور هستند و ما دقیقا نمی دانیم هر انسانی با چه مشکلاتی روبه روست، این روزها هم که بیش از گذشته غرق در مصائب خود شده ایم شاید حواسمان کمتر پیش نیازمندان باشد، اما هنوز هستند کسانی که قلبشان برای نیازمندان بتپد و زندگی شان را وقف کمک به آن ها کرده باشند. 

به گزارش صبح ساحل زهرا زارع پیرحاجی حامی ایتام و زنان سرپرست خانوار است که با کمک خیرین مشکلات خانواده های بسیاری را حل کرده است.

خانواده هایی که دستشان به هیچ کجا بند نیست و تنها به کمک خیرین گره از کارشان گشوده می شود، از این رو گوش دادن به قصه های آن ها خالی از لطف نیست

زهرا زارع پیرحاجی می گوید: ما فعالیت های بسیاری را انجام دادیم اما متاسفانه هیچ رسانه ای در استان صدای ما نشد که بتوانیم از از آن طریق به افراد بیشتری کمک کنیم و کارمان را گسترش دهیم. در این مدت معضلات بسیاری را با حمایت خیرین توانستیم حل کنیم. 

مثلا دختری متولد ١٣٧٩ چند سال پیش تصادف کرده بود، تصادفي كه باعث شد هم يكي از پاهایش را و هم خواهرش را از دست بدهد و او حالا يک بچه دارد ، بچه ای كه خيلي ها موافق نبودند كه اين خانوم با وضعيت جسمي اش او را  نگه دارد، اما همين بچه اميد اين روزهاي اين زن بود! 

زندگی او در يك اتاق چند متري در كنار شوهري كه تعميركار سيار ماشين بود می گذشت اما براي داشتن همسر و دختر سالمي كه خدا نصيبش كرده بود راضي و شكر گزار بود ،تنها دردي كه اين سالها او را اذيت مي كرد درد پایش بود،  پايي كه نعمت به آغوش كشيدن فرزندش و حتي داشتن خوابی راحت را از او گرفته  بود.

روز به روز هم وضعيت عفونت پایش بدتر می شد و دكترها تقريبا از او قطع اميد كردند وگفتند اگر عمل نشود بايد قطع شود. تنها چيزي كه خيلي دلم را به درد آورد،درد نشنيدن مسئولين بود ،مسئوليني كه خودشان مي خواهند كه نَشنَوَند! دردم از وجود انسان هايي ست كه وظيفه شان دست گيري انسان هاي نيازمند است اما ترجيح مي دهند دستشان را در جيبشان فشار بدهند و شانه بالا بیندازند، در گوششان پنبه بگذارند و اظهار بي اطلاعي كنند..

اما با کمک خیرین اين پروژه هم به پايان رسيد آن هم فقط و فقط با كمك دوستاني كه بدون هيچ توقع اي مهربانند و بدون هيچ منتي مي بخشند، آن مادر قوي و كم سن و سال كه يك ماه پيش اشك روي گونه هایش از ناراحتي و نااميدي بود امروز اشك شوق مي ريزد و از محال نبودن آرزویش مي گوید او حالا ديگر مي تواند روي دو پایش بايستد و كاراي روزانه ايي كه هر زني انجام مي دهد و براي او به آرزو تبديل شده بود را با عشق انجام دهد.

 هزينه ي عمل او و كالاهاي پزشكي اش ١٤ميليون  تومان شد و اين مهم فقط و فقط با قلب هاي مهربان آن عزيزان مي توانست اتفاق بيافتد. با این حال بودند كساني كه قول هاي فراواني دادند اما  متاسفانه هيچكدام پاسخگو تماسها  نبودند که البته كمك كردن به اين زن سعادتي بود كه نصيب هركس نمي شد! به اميد روزي كه ميل به ديده شدن كم سعادتمان نكند. 

اما جدای از این داستان در چند وقت اخیر فعالیت های دیگری نیز انجام دادیم، برای مثال در روستاي تازيان (شهرو) خانه هايي بودند كه آب انبار نداشتند و از سمت  هيچ نهادي هم حمايت نمي شدند همسرانشان نیز فوت شده اند ما به کمک خیرین برای آن ها آب انبار درست كرديم خانه هایشان را هم بازسازي كرديم. 

 در داستانی دیگر خانه ای در بلوار امام حسين بندرعباس آتش گرفت همسرش (مرد خانه)يک ساعت بعد از این اتفاق خودكشي كرد همسرش بعد از فوت شوهر به خانه برادرش رفت آن ها سه فرزند دارند که در شرایط سختی به سر می بردند.

با كمك خيرين برایشان خانه و لوازم مورد نیاز زندگی را تهیه کردیم  كه يه مقدار از آن نیز به کمک هنرمندانی همچون بهنوش بختياري و وحيد شيخ زاده انجام شد.

هرچند مسئولین به افراد نیازمند بی توجهی نشان دهند اما ما همچنان به فعالیت مان ادامه خواهیم داد. به امید روزی که شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم و بتوانیم با کمک یکدیگر گره از کار افراد بگشاییم. 

دیدگاه ها (0)
img