02

آذر

1403


اجتماعی

29 مرداد 1397 07:45 0 کامنت

صبح ساحل ، اجتماعی - «لنج یک تکه چوب است که یک موتور روی آن گذاشته‌اند و حاصل آن شناوری است که حداقل استراحتگاهی برای ملوان‌ها، حتی یک سرویس بهداشتی درست، آشپزخانه، اتاق و کولر ندارد؛ یعنی یک نوع بیگاری است که مردم ما به آن عادت کرده‌اند و کرامت انسانی در آن موردتوجه قرار نمی‌گیرد.»

این جمله اظهارات اخیر نادر پسنده، مدیرکل امور دریایی سازمان بنادر و دریانوردی است.

استفاده از واژه «تکه چوب» در تعریف لنج، نگارنده را به فکر فروبرد که چگونه مدیری این‌گونه آسوده‌خاطر درباره لنج‌هایی که حداقل یک سال و گاهی دو سال فرایند ساخت آن طول می‌کشد، چنین اظهارنظر می‌کند.

بماند سایر گفته‌های وی در همین جمله کوتاه که سرشار از نقد است و از حوصله این بحث خارج. اگر لنجی که میراث هزارساله نیاکان دریانوردان است تکه چوب نامیده می‌شود، لابد خودروهایی که ساخته و استفاده می‌شوند، «تکه فلزی» بیش نیستند که موتوری بر روی آن گذاشته‌شده و حرکت می‌کند!جای بسی تأسف است که مدیرانی مرکز نشین و ناآشنا به جغرافیای بومی جنوب گاه‌وبیگاه چنین اظهارنظرهایی می‌کنند.

به گمانم این مدیر مرکز نشین حتی یک‌بار فرایند ساخت لنجی را از نزدیک ندیده باشد و حتی شاید یک‌بار از نزدیک با ملوانی هم‌کلام نشده باشد وگرنه کافی است یک‌بار کنار دریا بروید، سری به لنج‌ها بزنید و صحبتی با ملوانان بکنید.

آنان خود بهترین و مجرب‌ترین کارشناسان حوزه خود هستند. نگارنده به دنبال تحلیل صنعت لنج سازی سنتی نیست.

روی سخن نگارنده با مدیران مرکز نشین است که زمام امور مردم جنوب را به دست گرفته و نه‌تنها کمک چندانی به رفاه مرزنشینان نمی‌کنند بلکه با چنین اظهاراتی نمک بر زخم ساحل‌نشینان می‌پاشند.

به‌کارگیری چنین ادبیاتی در تعریف لنج، بحث و کشمکش‌های جنجالی انتخاب مدیران بومی و غیربومی در استان را برایم در ذهن تداعی می‌کند.

چرا داشتن مدیر بومی به یکی از مطالبات مهم مردم هرمزگان تبدیل‌شده است؟ چرا حس ناامیدی و بی‌اعتمادی نسبت به مدیران غیربومی در استان به وجود آمده است؟ آیا مدیرانی چون نادر پسنده سبب بدبینی مردم به مدیران غیربومی هستند؟ آیا به‌راستی مدیران هرمزگان باید بومی باشند؟ و آیا مدیر غیربومی توانایی بر عهده گرفتن زمام امور مردم هرمزگان را ندارد؟شاید بتوان گفت بی‌اعتمادی مردم به مدیران غیربومی ناشی از تصمیمات نادرست و غیر کارشناسی برخی مدیران و خلف وعده مسئولانی است که پس از اتمام مسئولیت به دیار خود رفته و جایی برای انتقاد از عملکرد خود برجای نگذاشتند. مردم بر این باورند تصدی مناصب مهم مدیریتی توسط افراد غیربومی و استخدام اتوبوسی نزدیکان و آشنایان به چالشی برای رشد و ترقی فرزندان استان تبدیل‌شده است.

افرادی که به‌صورت اتوبوسی استخدام می‌شوند و گاهاً اتوبوسی می‌روند! مدیرانی که گاه مردم بومی را رقیبی برای خود پنداشته و از هر حربه‌ای برای کنار زدن آنان استفاده کردند.

استخدام اتوبوسی غیربومیان در صنایع بزرگ استان از بالاترین هرم تا پایین‌ترین هرم شغلی و بیکاری و سرخوردگی تحصیل‌کرده‌های بومی زخمی کهنه است.

صنایعی که تنها محدود افراد بومی متصل به باندهای قدرت توانایی استخدام شدن در آن را دارند.بارها در محافل مختلف بر لزوم به‌کارگیری نیروهای بومی در مناصب مدیریتی تأکید شده است.

اصرار طرفداران مدیر بومی نیز اشراف یک مدیر بومی به جغرافیای محل زندگی خود و آشنا بودن با شرایط محیطی و فرهنگی و احساس دلسوزی و تعهد بیشتر نسبت به مردمان بومی است.

منتقدان مدیران غیربومی بر این باورند که این مدیران به دلیل نداشتن احساس تعلق‌خاطر به شرایط مردم بومی نمی‌توانند تصمیمات درست و سازنده اتخاذ کنند؛ اما به‌راستی کدام‌یک برای تصدی امور برترند؟ مدیر بومی یا غیربومی؟معیار انتخاب مدیران شایسته‌سالاری، لیاقت و توانمندی همراه با تعهد و دلسوزی است.

اساساً در نگرش علمی، بومی بودن معیار و ملاک انتخاب مدیر نیست بلکه آگاهی و احاطه مدیر بر شرایط محیطی اهمیت دارد که این مهم نیز به معنای بومی بودن نیست زیرا چه‌بسا مدیری غیربومی بهتر از یک مدیر بومی بر فرصت‌ها و تهدیدها و نقاط ضعف و قوت یک محیط آگاه باشد و یا چه‌بسا مدیری غیربومی دارای نگرشی بومی و توسعه محور بهتر از مدیر بومی ناکارآمد و با نگرشی غیربومی باشد.

دور از انصاف است اگر کارنامه موفق برخی مدیران غیربومی و تلاش و همت بی‌وقفه آنان برای آبادانی استان نادیده گرفته شود. کم نیستند مدیرانی غیربومی که دلسوزتر و کارآمدتر از مدیر بومی عمل کردند و کم نیستند مدیران بومی غیرمتخصص و نالایق که با باندبازی و خویشاوند سالاری به مناصب مهم مدیریتی رسیدند و خود به آفتی برای مردم هرمزگان تبدیل شدند. مدیرانی که با مطرح کردن رابطه گرایی، سیاسی‌کاری و سهم خواهی دست‌کمی از برخی مدیران نالایق غیربومی نداشتند؛ بنابراین ارجحیت مدیر بومی بر غیربومی و یا بالعکس نمی‌تواند ملاک انتخاب مدیر باشد اما به نظر می‌رسد در شرایط برابر یعنی جمع شدن تمامی ویژگی‌های مدیر لایق و شایسته در یک مدیر، انتخاب مدیر بومی بر غیربومی ارجحیت داشته باشد.

استفاده از ظرفیت نیروهای بومی و نظرات و آرای نخبگان استان و به‌کارگیری آنان در مناصب مدیریتی و به‌ویژه بهره‌گیری از توانمندی‌های بانوان موفق هرمزگان نه‌تنها از هزینه‌های اضافی می‌کاهد بلکه باعث جلب اعتماد عمومی و مشارکت بیشتر مردم خواهد داشت.نگارنده به دنبال ترویج فرهنگ بومی‌گرایی نیست چراکه ترویج این فرهنگ در دنیای کنونی که کشورهای پیشرفته با حرص و ولع خاصی به دنبال جذب نخبگان از سایر کشورها هستند، درست نیست.

 کشورهای توسعه‌یافته با در نظر گرفتن منافع ملی و با جذب نخبگان و در اختیار قرار دادن بهترین امکانات و تسهیلات، به توسعه بیش‌ازپیش کشور خود کمک کردند.

هدف از مطرح کردن این بحث بیان این نکته است که مدیریت امور کلان مردم هرمزگان فرصت آزمون‌وخطای مدیران نالایق نیست.

مدیرانی که با یدک کشیدن عنوان‌های پرطمطراق و با نزدیکی به برخی احزاب و جناح‌های سیاسی تنها به دنبال به دست آوردن کارنامه مدیریتی و سکوی پرتابی برای خودشان هستند.

مدیرانی که نه‌تنها درکی از مشکلات مردم نداشته بلکه هرازگاهی با تصمیمات نادرست و به‌کارگیری ادبیاتی غلط همچون «تکه چوب» بر نارضایتی، ناامیدی و بی‌اعتمادی هر چه بیشتر مردم هرمزگان از مدیران غیربومی دامن می‌زنند.

بر همگان آشکار است که ناکارآمدی و عدم شناخت برخی مدیران از جغرافیای استان و شرایط محیطی آن، چه زخم‌ها بر پیکره این استان و مردم مهجور آن نزده است و این استان ثروتمند را نه‌تنها از مسیر توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی عقب رانده بلکه این تبعیض و بی‌عدالتی هرمزگان ثروتمند را در زمره محروم‌ترین استان‌های کشور قرار داده است.

محرومیتی که ناشی از تبعیض، بی‌عدالتی، کوته‌فکری و ناکارآمدی برخی مدیران منفعت‌طلب اتوبوسی است، می‌تواند هویت ملی، انسجام و وفاق ملی را به خطر بیندازد.

دیدگاه ها (0)
img