29

آبان

1403


حوادث

18 خرداد 1398 08:36 0 کامنت


مجتمع پیامبر اعظم، بیمارستان شهید محمدی، بخش ICU...همه چیز آرام است صدا و مانیتورها دستگاه‌ها خبر از سلامتی بیمار می‌دهند، کادر درمانی هرچند دقیقه یک‌بار بر بالین بیمار حاضر می‌شوند و ضریب هوشیاریش را بررسی می‌کنند، تغییری در بهبودی‌اش نیست ...چند روزی میگذرد تا آنکه صدای دستگاه‌ها خبر از اتفاق ناگواری میدهد، هم‌همه‌ای به پا شده، دستگاه‌ها دیگر جواب نمی‌دهند و جی سی اس (درجه هوشیاری) عدد سه را نشان می‌دهد، پزشکان مختلف بر بالینش حضور می‌یابند و با اظهار تأسف مرگ مغزی را تائید می‌کنند ...


پشت درب آی سی یو، دل در دل پدر و مادر نیست، دلشوره امانشان را بریده است، با رفت‌و‌ آمدهای کادر درمانی به بخش، شک شان برانگیخته شده است که اتفاقی برای پسرشان رخداده، اما صبر می‌کنند تا از زبان پزشک جریان را جویا شوند... چشمانشان به درب بخش است مادر دلنگران، قدم می‌زند و تسبیح در دست برای سلامتی فرزندش دعا میکند...
پزشک از بخش خارج میشود سمت پدر بیمار می‌رود، حرفهایی می‌زند و سری به علامت تأسف تکان می‌دهد میرود، پدر نگاهی به اطراف میکند و بر روی زمین مینشیند، چشمانش پر از اشک میشود بریده‌بریده می‌گوید پسرشان مرگ مغزی شده است...


  آغاز بحث اهدا عضو
زن جوان به همراه همکارش، دقایقی بعد به نزد خانواده بیمار می‌رود با آنها اظهار همدردی میکند ...
صدای شیون مادر فضا را در برگرفته که مدام با خودش تکرار می‌کند که چرا می‌گویند «مرگ مغزی، فرزندم دوباره چشمانش را باز می‌کند؛ من نذر کرده‌ام»، آنها به دعوت این زن جوان به اتاق می‌روند، فضای سنگینی حکم فرماست ...
وی و همکارش در خصوص مرگ مغزی توضیحاتی می‌دهند که بیمار به زندگی برنمی‌گردد و با این دستگاه‌ها زنده است و ... اعضای بدنشان سالم هستند و می‌توانند برای نجات انسان‌های دیگر اهدا کنند ...


این مشاور، با خانواده صحبت می‌کند و از آنها می‌خواهد که اجازه دهند اهدا عضو صورت بگیرد؛ واکنش‌ها متفاوت می‌شود در این‌بین مادر بیهوش می‌شود و پدر نمی‌خواهد باور کند که فرزندش را برای همیشه از دست‌داده است...
چند روزی می‌گذرد و خانواده بیمار همچنان منتظر بهبودی فرزندشان.زمان محدود است،زن جوان به همراه پرستاری به نام اشرف عبدالهی کارشناس ارشد اهدا عضو، سعی میکنند تا زمان دیر نشده خانواده را راضی به اهدا کنند ...
«برای یک مادر و پدر شاید شنیدن چنین خبری بدترین خبر زندگیاش باشد؛ اما به‌هرحال فرزندشان را از دست دادند. دکترها به آنها اطمینان داده بودند که او دیگر به زندگی برنمی‌گردد و دچار مرگ مغزی شده است...شوکه شده بودند و باور نمی‌کردند چنین اتفاقی برای تنها فرزندشان رخداده است».


آمنه عابدینی جوان 34 سالهای که حدود یک سالی هست به‌عنوان مشاور در کنار تیم اهدا عضو در دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان حضور دارد این را می‌گوید و ادامه می‌دهد: «از طریق واسطه و صحبت کردن پی‌در پی راضی شدند و بیان داشتند که ما که داغدار شده‌ایم چرا چند نفر دیگر همدرد ما بشوند عزیزشان را از دست بدهند. برای همین برگه اهدای عضو بچه‌شان را امضا کردند». با رضایت آنها، چند بیمار که نیاز به کبد و کلیه‌ها داشتند نجات یافتند.
عابدینی می‌گوید: «بااینکه هنوز مرگ پسرشان که براثر سانحه‌ای دچار مرگ مغزی شده بود را باور نکرده بودند و دلشان برایش تنگ‌شده اما از ته دل خوشحال هستند که یک انسان دیگر با اعضای بدن بچهشان زندگی می‌کند و آنها جانش را نجات دادهاند. الان هم پسر آنها و هم 3 جوان دیگر زنده هستند.»


  استرس رضایت گیری
این روزها در جایجای نقاط کشورمان شاهد بیمارانی هستیم که بیماری زندگیشان را مختل کرده و آنسوی قصه درد عمیق از دست دادن عزیزانی است که قرار است با تأیید مرگ مغزیشان جان تازهای به دریافت کنندگان عضو ببخشند. در این بین افرادی هستند که مسئولیت هماهنگی و رضایت گیری از خانواده‌ها را بر عهده دارند.
آمنه عابدینی از آبان ماه سال گذشته بعد از شروع به کار واحد اهدا عضو در مجتمع پیامبر اعظم بندرعباس به تیم پیوسته است و به همراه اشرف عبدالهی در این تیم مسئول رضایت گیری است که خانم عبدالهی کارهای بالینی و... برعهده دارد.
عابدینی از سختی این کار میگوید: «من هم اول کار استرس زیادی داشتم، اما پس از گذراندن دوره‌های آموزشی خاصی میدانیم چطور خبر را به خانواده‌ها بگوییم که بتوانیم رضایت بگیریم، اوایل برایم خیلی سخت بود، اما زمانی به این فکر میکنم که این بیمار فوت کرده، ولی می‌تواند به افراد دیگر زندگی ببخشد تشویق می‌شوم که خانواده‌ها را ترغیب کنم».


وی این را هم اضافه می‌کند: «در این شرایط خانواده‌ها در مرحله شوک و ناباوری قرار دارند و نمی‌خواهند باور کنند که عزیزشان دچار مرگ مغزی شده است، در مرحله اول باید به آنها بقبولانیم که مرگ مغزی رخداده و بیمار قابل‌برگشت نیست؛ برخی فکر میکنند مرگ مغزی همان کماست درحالی‌که اینطور نیست و زمان محدود است و باید در سریعترین زمان تصمیمگیری شود موردی داشتیم که پس از موافقت خانواده برای اهدا عضو، هنوز جراح به بیمارستان نرسیده بود، بیمار جان سپرد و عمل اهدا انجام نشد».
او می گوید که برخلاف باور عمومی که تصور میشود بعد از مرگ مغزی فرد حداقل چند ماه زنده است، موافقت باید حداکثر طی 10 روز و حداقل چند ساعت صورت بگیرد وگرنه دیگر اعضا قابل پیوند و استفاده نیستند.
«وقتی کسی از دنیا می رود اعضای بدنش بعد از مدتی میپوسد و جزئی از خاک میشود، هر چند رضایت برای اهدای عضو عزیزترین‌های زندگی‌مان کار ساده‌ای نیست ولی همین که فکر کنیم و باور داشته باشیم با این کار جان چندین انسان را نجات می‌دهیم و از داغدار شدن چند خانواده جلوگیری میکنیم، طی کردن این مسیر برایمان ساده میشود».


  وصیت بخشش اعضا
افرادی هستند که قبل از مرگ وصیت می کنند تا بعد از مرگ بخشی از بدن آن ها که قابل پیوند است به افرادی که به عضو نیاز دارند اهدا شود.
«چند ماهه گذشته پسر جوان بر اثر سانحه تصادف دچار مرگ مغزی شده بود، پدر خانواده رضایت نمی داد که اعضای بدن این جوان اهدا شود، ناگهان مادر خانواده یادش می آید که قبل از این اتفاق پسرش گفته بود که درخواست کارت اهدا عضو داده است و دوست دارد اعضای بدنش بعد از مرگ اهدا شود و منتظر کارت بود ... پدر با شنیدن این حرفها اشک می ریخت و می گفت آخرین آرزو، خواسته پسرم است باید عمل کنم... عمل اهدا عضو انجام و جوان به خاک سپرده شد ... بعد از چندین روز کارت اهدا عضو به آدرس خانه اش رسید...». 


  اعضای سالم در زیر خروارها خاک
روزانه در سطح کشور شاهد فوت بیماران مرگ مغزیای هستیم که به علت عدم رضایت خانواده، یک بیمار نیازمند عضو را از حق ادامه حیات محروم میکنند و در مقابل هستند کسانی که با اهدای چندین عضو از اعضای پیکر عزیزانشان، نفس را به دیگران هدیه می‌کنند.
وی از تلاش منجر به عدم رضایت هم می گوید: «موردهای داشتیم که علیرغم تلاش ما، خانواده رضایت ندادند و اعضای سالم در خاک فرو رفت».
عابدینی از خانواده‌های سخن می گوید که در همان لحظات اولیه اعلام رضایت می کنند و حتی حاضرمی‌شوند تا تهران طی مسافت کنند تا قلب عزیزشان را اهدا کنند.
مدتی قبل خانواده رودانی که پسر 5 ساله شان در سانحه جاده ای دچار مرگ مغزی شده بود حاضر شدند علاوه بر کبد و دو کلیه، قلب پسرشان را هم اهدا کنند حتی برگه رضایت را امضا کردند که راهی تهران شوند چرا که از اهدا کننده تا گیرنده قلب نباید از سه ساعت بیشتر بگذرد ولی در آن زمان فردی با گروه خونی این کودک در لیست انتظار بیمارستان پیوند تهران، شیراز نبود و متاسفانه این قلب هم سالم به خاک سپرده شد.
وی ادامه می‌دهد: رضایت ازاین خانواده یکی از دردناک ترین لحظه من بود چرا که پسرم همسن و سال این پسر بچه به نام امیررضا بود، وقتی مادرش را دیدم در آغوش گرفتم و نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و پا به پایش گریه کردم، لحظات سختی بود.


    اهدای اعضا به صورت رایگان
عابدینی در خصوص رایگان بودن اهدا عضو عنوان می‌کند: «برخی نارضایتی‌ها ناشی از این است که خانواده از واکنشهای دوستان و آشناییان نگران هستند و می‌گویند اگر ما اعضا را اهدا کنیم فکر می‌کنند که ما اعضا عزیزمان را فروختیم درحالیکه پولی دریافت نکردیم، این طرز فکر هنوز وجود دارد، در حالی که رابطه پولی بین فرد اهداکننده و گیرنده وجود ندارد، صرفاً تعرفه بیمارستان برای فرد اهداکننده رایگان میشود و اگر داخل شهر دفن شود کفنودفن رایگان است، همچنین عمل پیوند هم رایگان صورت می‌گیرد».


  22 روز زندگی تا رضایت
عابدینی یکی دیگر از روزهای سخت مربوط به رضایت از خانواده جوان 30 ساله می داند که بر اثر برق گرفتگی دچار مرگ مغزی شده بود ...
«همه اعضای این مرد جوان رضایت بر اهدا عضو داشتند به غیر از پدر وی. پدرش امید بر بهبودی‌اش داشت، زمان محدود بود، تااینکه موفق شدیم از طریق برادر بیمار، رضایت پدر را کسب کنیم، برای اهدا عضو مرگ مغزی 3 تا 15 روز وقت هست اما این جوان 22 روز زنده ماند و اعضای بدنش به 3 بیمار اهدا شد».


وی می افزاید: «یک مورد داشتیم که شرایط اهدا اعضا آماده بود و خانواده نیز رضایت داشتند، اما قبل از رسیدن جراح از بیمارستان پیوند شیراز، بیمار جان سپرد خانواده و ما خیلی ناراحت شدیم و عمل پیوند انجام نشد».


    عدم مرکز پیوند
اعضا اهدا شده به مرکز پیوند شیراز ارسال می شود. عابدینی در این مورد می گوید: «در استان متاسفانه چنین مرکزی را نداریم و جراح در زمان اهدا از شیراز به بیمارستان شهید محمدی می آید».
وی این را هم یادآور می شود که هرمزگانی های در لیست انتظار دریافت اعضا در شیراز، تهران، اولویت دارند وپس از دریافت اعضا اهدا شده از استان هرمزگان، اگر بیماری از استان باشد آن اعضا به آن فرد هرمزگانی پیوند می خورد. عابدینی از شهروندان خواست که اگر نیاز به پیوند اعضا دارند حتما به لیست دریافت کنندگان پیوند در مراکز پیوند قرار گیرند.


    دوراهی بین مرگ و زندگی
دوراهی عجیبی است اینکه بعد از مرگ، تن خود را به خاک بسپاریم یا اعضای زندهاش را به کسی که در دوراهی مرگ و زندگی مانده هدیه دهیم.
«اهداء عضو موضوع پیچیدهای است. وقتی صحبت از اهدای اعضای تن عزیزت میشود که باید به کسانی دیگر پیوند زده شود، فقط یک پروسهی معمولی اتفاق نمیافتد، تصمیم آسانی نیست، اهدای عضو موضوعی است با چالشهای جدی عاطفی و اجتماعی که البته رنگ و بوی ایثار هم دارد، با اهدای اعضای حیاتی بدن یک انسان ازجمله قلب، کبد، ریه‌ها و کلیه‌ها میتوان جان 6 نفر دیگر را نجات داد و با اهدای نسوج ازجمله پوست و قرنیه و تاندون و مغز استخوان می‌توان 53 نفر دیگر را از معلولیت و بیماری رهانید»
عابدینی نیز از واکنش خانواده ها می‌گوید: «واکنش‌های خانواده در برخورد با این موضوع متفاوت است برخی میخواهند بیمار را به تهران ببرند و بیمارستان را تغییر دهند، یکی بیهوش میشود، دیگری پرخاش می‌کند و یکی با رضایت قلبی وارد میشود، برخی هم خودشان پا پیش میگذارند اعضای خانواده را راضی می‌کنند».


    کارت اهدای عضو و رضایت قلبی
مرگ حق است و کسی از چگونگی اتمام زندگی‌اش خبر ندارد، به همین دلیل چه خوب است فرهنگ دریافت کارت اهدای عضو در جامعه نهادینه شود تا اگر روزی بر اثر مرگ مغزی از دنیا برویم، بتوانیم جان چند بیمار را نجات دهیم.
عابدینی معتقد است: «دریافت کارت اهدای عضو کار پیچیدهای نیست و کافی است متقاضی در سایت انجمن اهدای عضو ایرانیان ثبت نام کند و رضایت خود را برای پیوند اعضا در این سایت به ثبت برساند».

 


دین ما بسیار غنی است و دارای فرهنگ بسیار خوبی درمورد خیرات هستیم. «باید این عقیده تقویت شود که قلبی که اهدا می شود به نوعی توشه راه قیامت فرد است واهدای عضو او نوعی باقیات و صالحات محسوب می شود».
وی میگوید: «طبق قانون کارت اهدا عضو در ایران تأثیری ندارد و حتماً باید رضایت خانواده وجود داشته باشد، اما کارت اهدا عضو یک کمک برای ما است و با این حرف که خود شخص رضایت قلبی داشته است گرفتن رضایت راحتتر است.
کارت اهدا عضو یک علامت بین فرد و خانواده است، در قانون ما تا خانواده رضایت ندهند امکان آن وجود ندارد».


عابدینی از شرایط اهدا کنندگان می گوید. «اهدا کنندگان از گروه سنی نوزاد 9 ماهه تا 75 ساله می تواند باشند و پس از آزمایشات مختلف و تایید سلامتی، تمام عضو تایید شده اهدا می شود ولی افراد 50 ساله به بالا، عضو کبد آنها اهدا می شود».


   اهدا 17 نفر بیمار مرگ مغزی در هرمزگان
گفتنی است: از زمان راه اندازی مرکز اهدای عضو هرمزگان از آبان پارسال تاکنون 17 نفر بیمار مرگ مغزی اهدا شده است. بیش از 50 عضو مختلف بیمار مرگ مغزی قابل اهدا است که هر موردمرگ مغزی حداقل جان 7 بیمار نیازمند را نجات می دهد.
در هرمزگان 700 بیمار در انتظار اهدا عضو هستند که 500 نفر به پیوند کلیه و کبد نیاز فوری دارند و 120 نفر از آنان تنها یک سال برای دریافت عضو پیوند فرصت دارند.
به گفته دکتر محمود حسین پور رئیس مرکز اهدا عضو دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان، بخش پیوند کلیه تا شهریور امسال در بیمارستان شهید محمدی راه اندازی می‌شود.

دیدگاه ها (0)
img