03

آذر

1403


ورزشی

25 شهریور 1398 08:32 0 کامنت

افتخار کسب کردن و این که یک الگو برای نوجوانان و جوانان باشی اصلا راحت نیست حال این که مجبور باشی برای افتخار کسب کردن روی ویلچر هم باشی .

 
چندین سال است که نامش در ورزش استان طنین انداز است و تقریبا هر سال برای هرمزگان افتخار کسب می کند.

 
شاید باورش سخت باشد اما تمام زندگی خود را وقف نونهالان و نوجوانان فوتسالیست استان کرده  و در این راه از هیچ کوششی دست بر نمی دارد.
بله درست حدس زدید می خواهیم راجع به محمود حمزه پور مربی که سال هاست روی ویلچر می نشیند ولی افتخاراتی که کسب می کند از خیلی از مربیانی که تن سالمی دارند بیشتر است.

 
 آن اتفاق تلخ:

 
۲۰ سال اول زندگی و شروع جوانی شاداب و پرتحرک و بدون هیچ مشکلی مثل خیلی از جوانان در کنار خانواده زندگی می کرد.‌
برای گذراندن دوره مقدس سربازی به شیراز رفت .بعد از مدتی به مرخصی پایان دوره آمد.

 
در چهاردهم آبان ماه سال ۸۰ عروسی در شهر سیرجان دعوت بودو در یک حادثه درگیری که در عروسی پیش آمد و  بر اثر ضربه چاقو از پشت که  به کمرش زدند به زمین افتادوخواست بلند شود اما دیگر  نتوانست.‌

 
انگار اصلا پا نداشت. خودش همان لحظه فهمید كه دیگر نمی تواند راه برود. بعد از این كه به بیمارستان کرمان منتقل شد ، معلوم شد که از ناحیه مهره T8 قطع نخاع شده است.

 
 روزهای سخت شروع شد

 
بعد از این حادثه، مدتی گذشت تا خودش و خانواده اش متوجه شدند چه اتفاقی برای محمود افتاده است. رو به رو شدن با این واقعیت كه محمود  باید از این به بعد، روی صندلی چرخدار زندگی كند هم برای خودش و هم برای خانواده اش بسیار سخت بود.

 
محمود اوایل اصلا قبول نمی كرد كه حتی برای چند دقیقه روی ویلچر بنشیند  ولی بعد از مدتی به این نتیجه رسید كه همین صندلی چرخدار می تواند به او استقلال بدهد. سخت بود اما بالاخره محمود قبول كرد كه ویلچر پای دوم  او باشد و یواش ، یواش  با این مساله كنار آمد.

 
 نقطه شروع عاشقی :

 
بعد از یک سال که از معلولیتش گذشت در سال ۸۱  از طریق مسجد محله پیشنهاد مربیگری فوتسال بهش داده شد چون قبل از معلولیت خودش عاشق فوتسال بود.

 
کار مربیگری را از مسجد قدس و جهان اسپرت سیرجان شروع کرد و موفق به کسب عناوینی در مسابقات سیرجان شد.

 
 عزیمت از سیرجان به بندرعباس :


خانواده اش در سال ۸۴  از سیرجان به بندرعباس  آمدند و در این بین  با انجمن ضایعات نخاعی و فرشید معنایی خیلی اتفاقی برایش صورت گرفت.
آقایی معنایی خودش هم یک معلول ضایعه نخاعی گردنی بود و روی ویلچر می نشست. تحول زندگیش  از همین دیدار شروع شد .

 
شاید به گونه ای، فرشید معنایی و انجمن ضایعات نخاعی   الفبای زندگی با معلولیت را به محمود  یاد دادند .

 
در اولین گام محمود در انجمن ضایعات نخاعی استخدام شد .بهترین دوستش  بارها به محمود می گفت ادامه تحصیل بدهد چون  مطمئن بود  موفق می شود.

 
به هرحال حرف بهترین دوستش را گوش کرد و تصمیم گرفت دوباره درس بخواند و  بهمن ۹۴ در دانشگاه علمی و کاربردی در رشته مددکاری ثبت نام کرد و قبول شد.

 
محمود  قبل از معلولیت هم  دانشگاه قبول شده بود  ولی چون عاشق فوتبال و فوتسال  بود  تصمیم گرفته بود  بعد از خدمت سربازی مجدد در  کنکور شركت كند.

 
خیلی ها بهش می گفتند که تو  نمی توانی موفق بشوی ولی محمود  آنقدر تلاش کرد تا همه باور كنند كه محمود  و امثال محمود هم می توانند هم درس بخوانندو هم  مربیگری کنند و مهم تر از همه این که می توانند  زندگی كند. این را هم باید بگویم که محمود گزارش ما مدرک فوق دیپلم  را با معدل ۱۹ گرفت و ثابت کرد در درس هم نمونه است.

 

 
 دوران طلایی :

 
به هر حال دوران مربیگری را با هر سختی و البته به صورت  عاشقانه به پایان برد تا این دوران برایش دوران طلایی باشد.
سال ۹۰ بود که اولین بار تیمش  قهرمان استان هرمزگان  شد و به مسابقات کشوری صعود کرد و بعد از آن چند سالی است که پای ثابت مسابقات کشوری است و به عنوان نماینده هرمزگان در مسابقات رده های پایه فوتسال شرکت می کند و افتخارات زیادی  برای استان کسب کرده است.

 
 همراهی خانواده :

 
بحران روحی سراغ هر كسی می آید اما محمود هیچ وقت نمی خواست  افراد خانواده، ناراحتی او را ببیند چون  خانواده اش  همیشه برایش بهترین همراه بودند.

 
خواهر بزرگترش  كه محمود  واقعا مدیون او است و محبت هایش را فراموش نمی کند در دوران سختی ها برای محمود کم نگذاشت.
محمود  هیچ وقت  به خدا نگفت  که چرا من؟ چرا این حادثه باید برای او اتفاق می افتاد؟

 
مواقعی  هم بود که محمود فكر می کرددیگر نمی تواند ادامه بدهد، ولی این جور مواقع  خیلی كوتاه مدت بوده چون افرادی را می دید  كه شرایط خیلی سخت تری نسبت به خودش دارند ولی  موفق پیش می روند.

 
 بهترین و بدترین لحظات:

 
با توجه به این که ضربات شدیدی  در درگیری به محمود وارد شده بود حدود ۶  ماه روی تخت بیمارستان  بستری شد.

 
  محمود وقتی  خواست  روی ویلچر نشستن را تجربه كند واقعا برایش مشكل بود اما اول به خاطر خودش و آینده اش و بعد هم به خاطر خانواده اش این کار را کرد.

 
گاهی نشستن روی ویلچر و انجام دادن کارهای شخصی برایش  مایوس كننده بود و بارها برای انجام یک حركت خیلی كوچک اشک می ریخت  اما بعضی لحظات هم برایش خاطره هستند و اصلا نمی خواهد آن ها را فراموش کند.

 
صعود تیمش به لیگ برتر کشور ، قهرمانی نونهالان و نوجوان در لیگ برتر کشور ، قهرمانی کشور در المپیاد و دعوت بازیکنانش به اردوهای  تیم ملی فوتسال اتفاقات جالب زندگی محمود است که  تا عاشق نباشی  این اتفاقات برایت به دست نمی آید.

 
محمود حمزه پور با معلولیتی که دارد عاشق زندگی است و در کنار خانواده اش به زندگی عشق می ورزد.

دیدگاه ها (0)
img