اجتماعی
ارغوان! این چه رازی ست که هر بار بهار با عزای دل ما می آید صبح ساحل، اجتماعی _ " قاسم کرمی" مدیر مسئول صبح ساحل پنجمین عزیزی است که در فصل بهار از دست داده و در عزایش به سوگ نشسته ام.
ارغوان! این چه رازی ست که هر بار بهار با عزای دل ما می آید
صبح ساحل، اجتماعی _ " قاسم کرمی" مدیر مسئول صبح ساحل پنجمین عزیزی است که در فصل بهار از دست داده و در عزایش به سوگ نشسته ام.
اگرچه سالهاست از بیماری این بزرگمرد تاریخ مطبوعات هرمزگان با خبرم اما چهره توام با لبخند و پر از امیدش که آخرین بار آبان ماه سال 1390 سعادت دیدارش را داشتم، باور مرگش را برایم چنان سخت کرده است که هنوز با گذشت یک هفته از درگذشتش، در شوک به سر می برم.
نوشتن درمورد این عزیز از دست رفته برایم آسان نیست، چرا که او مرد بزرگی بود و نوشتن درمورد بزرگان در توان حقیری چون من نیست.
"قاسم کرمی" به واقع مرد بزرگی بود، این موضوع را نه امروز که او از بین ما رفته است می گویم و نه آنچان که معمولا مرسوم است که وقتی اطرافیان را از دست می دهیم ،قدرشناس می شویم، زبان به تمجید گشوده ام.
این که " قاسم کرمی " مردی بزرگ بود از همان روز که به عنوان خبرنگار درمجموعه صبح ساحل مشغول به کار شدم به باورم تبدیل شد و تا امروز که حدود 10 سال از خاتمه فعالیتم در این مجموعه می گذرد و در چندین مجموعه دیگر به کار مشغول شده ام و با مدیران زیادی سرو کله زده ام، همچنان به عنوان باور در وجودم پابرجا مانده و حتی مستحکم ترهم شده است و همه کسانی که با آنها همکار بوده و هستم نیز بارها ذکرخیر مدیر مسئول " صبح ساحل" و برخی ویژگی های رفتاری منحصر به فردش را از زبانم شنیده اند.
همچنان که گفته ام " قاسم کرمی" پنجمین عزیزی است که در فصل بهار برایش به سوگ نشسته ام ، اگرچه دیگر عزیزانی که در بهارهای سال های گذشته سوگوارشان شدم از اقوام بوده اند اما تاثیرشخصیت و رفتار این عزیز از دنیا رفته آن چنان بود که در غم مرگش همانقدر غمگین و افسرده و دلتنگم که در مرگ دیگر عزیزان.
و این در شرایطی است که سال ها از زمانی که در هرمزگان و در بین مردمان خونگرم جنوب زندگی و در صبح ساحل در زیر سایه مدیریت پدرانه " قاسم کرمی" کار می کردم ، می گذرد و دیگر حتی زمان دقیق آمدن به این دیار و رفتن از این سرزمین گرم و شرجی را به خاطر ندارم اما عجیب است که کوله باری از خاطرات شیرین از چهره پر از محبت ، خندان و شخصیت پراز صداقت، گذشت، فداکاری، عطوفت، صبر و تحمل و ... " قاسم کرمی" بدون کوچکترین خاطره تلخی حتی به اندازه یک خاطره بد از این بزرگمرد، به همراه دارم.
و اکنون این انبوه خاطرات خوب آن چنان خراشی بر قلب و روح آزرده از مرگش وارد می کند که در حین نوشتن این سطور و مرور خاطرات گذشته، اشک مجال ادامه کار را نمی دهد و سنگینی غم از دست دادن این پدر عزیز، شعر یکی از شعرای معاصر را به یادم می آورد که :
" ارغوان!
این چه رازی ست که هر بار بهار
با عزای دل ما می آید
وین چنین بر جگر سوختگان
داغ بر داغ می افزاید."
در پایان این داغ بزرگ را به خانواده محترم" کرمی" و همکاران عزیزم در "صبح ساحل" و همه دوستداران این بزرگمرد تسلیت می گویم.
امید که از او آموخته باشیم. کمند روستا
«قاسم کرمی» با صبحساحل همیشه زنده است؛ «کرامت کرمی»
«غمنامه» صبحساحل 22 فروردین ماه منتشر شد، نام فرزند اول مطبوعات حاج قاسم کرمی ودر رثاء و ستایشش
در هرصفحه دهها بار نوشته شد.
هزاران واژه نیک، هزاران لغت در شهادت وگواهی خوبی درزمان تشییعجنازه وآیین ترحیم وی بیان ودررسانههای مخلتف ثبت شد واین مرد تاریخی اینگونه بهشتی شد. اگر برای بهشتیشدن گواه 40 مسلمان در بیان نیکیهای انسان کافی باشد بر او صدها نفر قسم خوردند و براین سعادت باید غبطه خورد.
حاجقاسمکرمی فعال اجتماعی، سیاسی و فرهنگی استان هرمزگان سه دوره فعالیتی برشمرده شود هرکدام سرشار از فراز وفرودهایی بوده که خوددفتر حکایتی است. حاجقاسمکرمی با همه مدحوثنایی که پس از مرگش عنوان شد ناسپاسیها ونامهربانیهای فراوانی را درمسیرخدمت وفعالیت خوددید که صدالبته امری طبیعی در دوران فعالیت هر متشخصی پیش میآید.
عناوین وپستهای مختلف مدیریتی وفعالیتهای اجتماعی و سیاسی، وی را در طول حدود سهدهه انقلاب وی را به شخصیتی سرشناس درهرمزگان مبدل کرد اما زمانی که حقیر توفیق خدمت درمحضر مرحوم حاجقاسمکرمی را به واسطه قائممقام ایشان یافتم دغدغهایی جز دردمردم نداشت. نخستینبار که به حضورشان رسیدم برخلاف تصوری که از وی در ذهن خود ترسیم کرده بودم.
یادنامه
آری
چه بنویسم و چگونه ؟! سخت است از فراق گفتن وسختتراینکه تو نیستی که ببینی چگونه دوست ودشمن نیک تو را میگویند و در ستایشت مینویسند. سخت است تحمل فراق! تحمل فراق مردی که چون پدر دوستش داشته باشی وتکیهگاهت باشد، مدیری که تو را دختر خود بداند ودرمقابل خواستههایت «نهگفتن» را نداند اما نه گفتن را به تو بیاموزد، سخت است فراق مدیرمسوول نشریهای که درسنگاندازیهای ناجوانمردانه حرفه خبرنگاری، استوار، حامی یک خبرنگار باشد و راهروها وراهپلههای قضایی را بدونآنکه منتی برسرت نهد با ویلچر بالا وپایین برود. سخت است تحمل فراق مدیرمسوولی که ذرهای تنگنظر به خود راه ندهد وهمچون استادی پر پروازت دهد و تو را به اقتدار برساند،همانگونه که امروز شاهدیم کالبد جامعه رسانهای استان را شکل داد وچه بسیار مدیرانی که امروز در صحنههای محلی وملی صاحب منزلت شدهاند که حاصل این نگاه بودهاست. حاجقاسمکرمی از جمله مردان شاخصی بود که غیرقابل تکرارنند. اگر صداقت دربرابر مخاطبان، دوریکردن از برچسبزنی وافترا، شجاعت دربیان واقعیات، کاهشدادن زیانهای مردم ومنطقه واستقلال از جمله اخلاق رسانهایی باشد، همه آنها را درتو یک جا دراین دانشگاه به من آموختی، تو به من آموختی شجاعت در عین صداقت، تو با قرائت وکنترل تیتر و مطالب صبحساحل تا آخرین لحظه چاپ، روحیه خبر واستقامت را درمقابل استرسها وفشار کارآموختی.
فردی خوشرو، مهربان و فروتن بود، آرام وبا احترام سخن میگفت، گویا سالها با او همکار بودهای.
گذشت و کرم کرمی
گذشت وکرم حاجقاسمکرمی از صفات اخلاقی بارز این مرد درارتباط با اطرافیان بود، جمله کوتاه، اشکال نداره.پاسخی عمیق بود به همه ناسپاسیهایی که بسیاری طی سالهای اخیر به او، نشریه و سایر همکارانش روا میداشتند.
حتی در شرایط سخت مالی واقتصادی روزنامه با مردم برسرمسایل مالی کنار میآمد.
پرورش وتربیت روزنامهنگاران
اینکه افرادی به ذاته استعداد ونبوغ درامر روزنامهنگاری دارند شکی نیست اما حاجقاسم با انتخاب نوجوانی شجاع ومستعد که از آن امروز به عنوان «عصای حاجقاسم» یاد شده دروازه ورود وپرورش نیروهای مستعد روزنامهنگاری ومطبوعاتی را پایهگذاری کرد. آنچه امروز از حاجکرمی به عنوان فرزنداول مطبوعات هرمزگان برجای مانده صبحساحل است و قریب به 20 نشریه که جرقه اولیه آن به دلیل موفقیت صبحساحل زده شد، علاوه برآن خبرنگاران پیشکسوت وجوانانی که هماکنون درعرصههای مختلف خبری، روابطعمومی، نشریات و ... نیز قلم میزند چه بسا خروجی از این نشریه بودهاند.
خط مشی مستقل حاج کرمی
هرچند اطلاق چنین عنوانی برای برخی چندان باورپذیر نباشد اما حداقل درچندسال فعالیت در صبحساحل بیطرفی وعدم جانبداری از گروههای خاص را به عینه شاهد بودم وبردفاع از حقوحقوق مردم وانعکاس مشکلات آنان تاکید داشت.
و بالاخره با همه خصوصیات خاص وعام حاجقاسم کرمی که به عنوان مدیرمسوول صبحساحل بنای مطبوعات هرمزگان را رقم زد بهار دلانگیز 92 را به خزانی تبدیل شد وپایهگذار بخشی از تاریخ 30 ساله هرمزگان به تاریخ پیوست.حاجقاسمکرمی با صبحساحل همیشه زنده خواهد بود زیرا او در کنار خود افرادی لایق، توانمند و همراه با تفکرات خودمانند خورشیدزاده، رییسی وسایر همکاران پرورش داده که آنان نیز پرورشدهنده افراد دیگر وادامهدهنده راه وی خواهند بود. فاطمه رکن الدینی
به یاد مرحوم «قاسم کرمی»
مرحوم قاسم کرمی از نیروهای فعال و فرهنگی واجتماعی استان هرمزگان بود که نقش مهمی در بیداری وخودباوری هرمزگانیها داشت.
سابقه آشنایی اینجانب با «قاسم کرمی» 15 سال قبل باز میگردد، با اینکه در آن زمان جوانی بیش نبودم اما هنگامیکه علاقه خود را به فعالیت درعرصه مطبوعات اعلام کردم، مرحوک کرمی با آغوش باز این موضوع را پذیرفت وبا رهنماییها وحمایتهای پدرانه خود مرا در مسیرفعالیت رسانهای یاری میکرد. درهمان هنگام با نظر ایشان ستونی درروزنامه صبحساحل برای اینجانب اختصاص داده شد تا مطالب اجتماعی خود را درآن چاپ نمایم. علیرغم اینکه درآن زمان مطالب من عاری از اشکال نبود اما از ایشان چیزی جزحمایت ندیدم. فکر کنم این رفتار مرحوم قاسم کرمی با همه جوانان اهل قلم استان هرمزگان بود. ایشان نسبت به فرهنگ واستعداد جوانان هرمزگانی حساس بود وبا دلسوزی تمام زمینه لازم را برای فعالیت رسانهای این قشرفراهم میکرد. پس عجیب نیست که بسیاری از فعالان رسانه وروزنامهنگاران استان دستپرورده مرحوم کرمی باشند وبا حمایت وتوصیههای او راه موفقیت را دراین عرصه پیموده باشند.
شکوفایی روزنامه صبحساحل محصول همین دیدمثبت و دلسوزانه مرحوم کرمی است. مرحوم کرمی برای همهی اعتقادات و سلایق احترام قائل بود وهرکس که میخواست گامی هرچند کوچک درراه اعتلا وپیشرفت هرمزگان بردارد میتوانست از تریبون صبحساحل استفاده کند. تساهل و سلیقهپذیری صبحساحل همواره الگویی برای سایر روزنامههای استان هرمزگان وحتی کشور بوده است، چرا که دراین روزنامه برای همه جایی وجود دارد، قاسم کرمی در عرصه اجتماعی مثل مدرسهسازی نیز فعالیت گستردهای داشت. ابعاد فعالیت خیرخواهانه ایشان بسیار وسیع وآثار آن تمامی استان را دربرمیگیرد. درگذشت مرحوم قاسم کرمی فاجعهای بزرگ برای استان هرمزگان است واینجانب به نوبه خود این واقعه را به کارکنان محترم روزنامه صبحساحل وسایر روزنامهنگاران هرمزگان تسلیت میگویم. آبتین امیری
حاج قاسم، مردي كه مردمش را مي فهميد
گاهي نمي توان چيزي نگفت در حاليكه تمام وجودت سكوت اختياركرده است. سكوتي كه غم دارد، درد دارد، دغدغه دارد . دغدغه اي از جنس دغدغه هاي حاج قاسم كرمي، دغدغه ي يك سرزمين، يك قوم، يك ايل و ... . آري گاهي فهميدن درد مي شود، فهميدن دغدغه مي شود، دل مي سوزاند و تلاش آدمي را براي رفع آن دوچندان ميكند .حاج قاسم مردي بود كه مردمش را مي فهميد و دوست داشت آنها را بهتر از آني كه هستند ببيند و بفهمد. آرزوهايشان را رنگ كند، رنگ آبادي، آرامش و توسعه. شايد همين بود رمز ماندگاريش در دنياي پر ابهام و پر فراز و نشيب رسانه.
او تنها پدر مطبوعات هرمزگان نيست، او پدر توسعه ي نوين هرمزگان است . او راهي را رفت كه تجربه تا همين امروز در هرمزگان نشان داده است كه كس ديگري را توان رفتن و به مقصد رسيدن نبوده است.
او در جايي به فرهنگ ، اجتماع ، اقتصاد و سياست هرمزگان روحي تازه دميد كه تاكنون نيز كسي نتوانسته چنين كاري انجام دهد.
شايد كه نه بي ترديد وقتي به 28 سال پيش نگاه مي اندازيم و شرايط هرمزگان را با امروزش در نظر مي گيريم، به روشني مي توان فهميد كه آغاز اين راه تا چه اندازه سخت و تداومش چه بسيار سخت و طاقت فرسا بوده است.
بايد فهميد آنچه را حاج قاسم كرمي از مردمش مي فهميد، بايد دانست آنچه را او براي ادامه ي راهش مي دانست و بدان نيز جامه ي عمل پوشاند . كمتر كساني در تاريخ سرزميني ماندگار بوده اند كه از راه ايستادن پاي دغدغه شان از جامعه و مردم خويش جاودان بمانند و بي شك ماندگارترين ياد و ميراث حاج قاسم براي هرمزگان و رمز جاويد بودنش ، اندكي دور نشدن از دغدغه هاي مردمش بوده است.راز ماندگاري در اذهان و يادهاي پدر توسعه نوين هرمزگان ، تنها همراهي با مردمش نبود ، او شكافها و تفاوتهاي اجتماعي هرمزگان را از دورترين نقطه آن تا به ويژه مركز آن بندرعباس درك مي كرد و مي فهميد . هنر انسانهاي كم نظيري همچون حاج قاسم ها ، پي بردن به اين شكاف ها و كم كردن آنها بود . او تمام تفاوتهاي جامعه ي هرمزگان را در تمام اين سالها كنار يكديگر گذاشت و آنها را با هم همراه و همرنگ كرد تا صبح ساحل پيشگام گام هاي توسعه هرمزگان باشد.
سي سال گذشته هرمزگان پر از تعارضها و تفاوتهايي است كه در گذار دولتها از سال 60 تا امروز موجب شده تا گاه افرادي كه در فضاي رسانه اي توان بالايي دارند ، تمايل به منافع اقتصادي و سياسي داشته باشند . تجربه اي كه برخي از نشريه هاي سابق گاه در طي اين سالها بوده اند و ناگاه از صحنه ي رسانه اي حذف شده يا توان ادامه ي راه را نداشته اند و يا دل در گرو منافع كوتاه تري داده اند كه سرانجامي جز دور شدن از مخاطبان اصلي يعني همان مردم را نداشته اند. اما به راستي رمز جاودانگي حاج قاسم كرمي جز اين بود كه اگرچه قدم در راهي گذاشت كه گذار دولتها خواسته و ناخواسته وي و رسانه اش را تحت تاثير قرار مي داد ، اما وي را از دغدغه ي فهميدن مردم و سرزمينش لحظه اي دور نكرد و چه گواهي بر اين مدعا بيشتر و بهتر از جايگاه امروز صبح ساحل در ميان مردم اين گونه شيوه ي برقراري رابطه اي سالم و پاك بين مردم ، نيازها و خواسته هايشان با دولتها و نيز همراهي لحظه به لحظه با خاطرات تلخ و شيرين هرمزگانيها هنر مردي بود كه رسالت و دغدغه اش همچون خودش يكرنگ و يكدل بود آري پي بردن به آنچه ديگران نمي ديدند و تلاش براي نشان دادن و رفع مشكلات روزمره مردم در كنار همراهي با توسعه كشور تنها از حاج قاسم كرمي بر مي آمد كه حاصل فرصت بودنش چيزي جز توسعه و آباداني براي هرمزگانيها نبود و بي شك راهي كه او پيمود ،رفتنش براي تماميه ما سخت و دشوار است. يادش چون هميشه گرامي وروحش شاد. علیرضا زارعی
میراث جاودان
روزنامه صبح ساحل در روزگاری پا به عرصه حیات گذشت که هرمزگان در آن روزگار وتاسالها پس ازآن از کمترین زمینه هاو فرصت برای حمایت از فعالان حوزه فرهنگی اعم از نویسندگی، روزنامه نگاری،تئاتر،بازیگری و... برخوردار بود. روزگاری که هیچ گونه باوری به قابلیت های فرهنگی وغیر اقتصادی دراین سرزمین وجود نداشت و هر اعتبار معنوی ومادی از سوی شخصیت های این استان تنها در حوزه اقتصادی صرف می شد. در چنین اوضاع واحوالی دست زدن به انتشار روزنامه جسارتی می خواست بربلندی قله و انگیزه ای به خلوص دریا. همه اینها به همراه صداقت دل و زبان درشخصیتی جمع شده بودکه توانست تا آخرین لحظه حیاتش پدرانه صبح ساحلی را که خلق کرده بود حمایت کند وعلی رغم همه دشواری ها همچنان به ادامه کار روزنامه اش عاشقانه چشم بدوزد.3 روز است صبح ساحل وسرزمین شرجی و اهالی قلم از حضور گرمی بخش و امیدوارکننده حاج قا سم کرمی محرومند. کسی که اگرچه سالها ناتوان شده بود اما توانایی حضور در عرصه سیاسی وفرهنگی و ماندگاری وقلم به دستی به جوانانی اعطا کردکه درمیراث او فرصت و امکان پرداختن به آرزوها و آرمان های اجتماعی شان را یافتند.
قصه مطبوعات هرمزگان با اوشروع شد وسالهای سال همراه با تحولات این استان صدای حقیقی مردم در روزنامه اش منعکس شد. روزنامه را برای روزنامه بودنش خواسته بود وتمام فرصتهایی که می توانست آن را به ابزاری برای خودمداری ها، حقیقت پوشانی ها و یاتخریب شخصیتها وگروه های سیاسی از هر طرف تبدیل کند را بدون هیچ گونه لغزشی پشت سر گذاشت. روزنامه اش برای بسیاری زمینه ای بود برای استعداد پروری در زمینه نوشتن. هنگامی که در برهوت عرصه روزنامه نگاری، به صبح ساحل پا گذاشتم تلالو آن تاسالهای سال مرا دلبسته منش میانه اش کرد که انعکاسی از منش مدیرش بود.
او روزنامه را از ابتدا برمبنای ساختار متداول شناخته شده در ارگان های سیاسی تجاری بنا گذاشت وهرآنچه به عنوان حقوق ومزایای کارکنان می شناخت برای کارمندانش برقرار می کرد. درحالی که می دانست اعتبار روزنامه اش از جنبه سیاسی و اقتصادی هر دو در ارادة وی برای هر نوع تغییر مسیری در فعالیت آن بود نشانی از سوء استفاده از اعتماد مردم درکارنامه اش به جا نگذاشت.
آنقدر سعه صدر داشت که بارها وبارها تلخی ها و بداخلاقی ها و بدگوییهای علنی سیاسی راتحمل کرد و تریبون دراختیارش که روزنامه ای معتبر و پرتیراژ بود را برای انگیزه شخصی به کار نگرفت.برای فهم آثار خدمات او باید زمان بگذرد و ابرهای مزاحم معاصر در دنیای سیاست بی اثر شود. روحش شاد ویادش گرامی. لیلا بایگان
به یاد مردی که فرهنگ هرمزگان را قوام بخشید
در سال 1364 و در بحبوحه جنگ تحمیلی، آن هنگام که دغدغه غالب مردم جامعه و همچنین افکار و اندیشه های سیاسیون، نخبگان، صاحب نظران و مسئولان، متأثر از اوضاع و شرایط خطیر کشور، معطوف به جنگ و طبعات و پیامدهای سخت و گریزناپذیر آن بود، آن هنگام که فقر فرهنگی و خفقان ناشی از سیطره استبداد، در شهرها و روستاها، بویژه در مناطق دور از پایتخت به عیان جلوه نمایی می کرد و مردم این مناطق برای دستیابی به غنای فرهنگی، تشنه شناخت و آگاهی بودند، مردی دلسوخته از دیار دریادلان هرمزگان و عاشق علم و آگاهی، علیرغم تمامی دشواری ها، محدودیتها و بی مهری های خاص آن دوران، پاشنه کفش همت را برکشید و به همراه تعدادی اندک از جوانان مشتاق و دلباخته به فرهنگ و هنر این مرز و بوم، مقدمات تأسیس، راه اندازی و انتشار نشریه «صبح ساحل» را در جنوبی ترین استان کشور فراهم نمود. این روند با پشت سر نهادن فراز و فرودهای بسیار همچنان ادامه یافت و از آن زمان تا کنون، این نشریه توانست با همت و درایت مدیر مسئول و کارکنان سخت کوش خود و در چارچوب رسالتی که بر عهده داشت، با انعکاس مناسب اخبار و رویدادهای مختلف و بازگو نمودن خواسته ها و دغدغه های مردم این سامان، نقش تأثیرگذار خود را طی 28 سال فعالیت مستمر و بی وقفه و بدون تأثیرپذیری از معادلات خاص سیاسی و درگیر شدن در زد و بندهای مرسوم صنفی، باندی و جناحی ایفا نموده و بعنوان اولین، قدیمی ترین و پر تیراژترین رسانه مکتوب هرمزگان در سایه لطف، همراهی، حمایت و همدلی مردم نجیب استان، تعداد شمارگان خود را از مرز 2858 شماره نیز عبور داده و حتی در گستره کشوری نیز جای خود را در میان نشریات قدیمی و مطرح کشور باز نماید و سفیری صادق برای انعکاس مطالبات مردم باشد ... اما اکنون، نه تنها پرسنل و کارکنان این روزنامه، بلکه قاطبه مردم شریف هرمزگان و همه اهل قلم و اصحاب رسانه، نخبگان و اندیشمندان، جانبازان و ایثارگران، هنرمندان، ورزشکاران، مدیران، مسئولان و تمامی اقشاری که « حاج قاسم کرمی» را می شناختند، در اندوه جانکاه فقدان « پدر مطبوعات هرمزگان» و مدیر مسئول دلسوز و صمیمی روزنامه صبح ساحل، زانوی ماتم به بغل گرفته و اشک حسرت از دیده جاری ساخته اند.دریغا که در اوج شگفتی و در کمال ناباوری، به یکباره دست تقدیر آخرین برگ از دفتر زندگی این مرد بزرگ را ورق زد ...« حاج قاسم» نه تنها یک چهره فرهنگی، بلکه از چهره های شاخص سیاسی و مدیریتی نیز بود. « حاجی کرمی» علیرغم مسئولیتهای متعددی که طی این سالها در سطوح کلان مدیریتی در استان داشت، هیچگاه از زیر بار غنای فرهنگی استان شانه خالی نکرد. او دلسوخته بود و درد دلسوختگان را خوب می دانست. از خیران پیشکسوت استان بود. برای رفع غبار فقر و محرومیت از چهره استان، همواره پیشقدم بود و در این راه زحمات بسیاری کشید، اما هیچگاه بدنبال نام و نشان و کسب مقام نبود. «حاجی» همه را دوست میداشت و به همگان عشق می ورزید. همه او را به خاطر خلق و خوی نیکویش، بدلیل صبر و استقامت و بردباری اش، برای مهربانی ها و فداکاری هایش دوست داشتند. او دل در گروی بالندگی و پیشرفت این خاک و سرزمین داشت. او با عشق زیست، عاشق مردم بود و یقیناً نامش نیز همواره به نیکی در میان مردم خواهد ماند ...محمد ذاکری
«بیاد بزرگ مرد مطبوعات حاج قاسم کرمی»
«حاج قاسم کرمی» مدیری دلسوز و خدمتگزاری شایسته در عرصه سیاسی و مطبوعات استان به دیار دوست شتافت بزرگ مردی که عاشقانه در راه خدمت به مردم این خطه از هیچ کوششی برای سربلندی مردم خونگرم و دریا دل شهرستان بندرعباس و استان هرمزگان از خود دریغ نکرد.براستی که مردی عاشق پیشه بود که در امورات سیاسی- اقتصادی و فرهنگی و اجرایی و در سمت« فرماندار بندرعباس» و « شهر دار بندرعباس » با شهامت و تجربه بالایی که داشت.مقتدرانه نسبت به وظایفش در خصوص دینی که به مردم خوب این منطقه داشت به خوبی انجام وظیفه میکرد. و در عرصه مطبوعات نیز از پیشگامان اولیه بود که با کمک و یاری همکارانش در فرمانداری بندرعباس جرقه اولین روزنامه محلی(صبح ساحل) توسط این بزرگ مرد عرصه مطبوعات زده شد که اکنون در میان مطبوعات نوشتاری و محلی استان هرمزگان یکتازی میکند.باشد که ایزد منان این امانت گرانقدر ما را در آخرت که وعده داده است مورد لطف و نوازش خود قرار دهد. از خداوند منان برای این عزیز از دست رفته «حاج قاسم کرمی»علو درجات متعالی و برای باز ماندگان خصوصا همسر و فرزندان- برادران – خواهران و کل خانواده (کرمی)آرزوی بردباری و صبوری از خداوند بزرگ خواستارم. عبدالرضا صفا درگیری
او آسمانی شد
چه می توان گفت.چه می توان نوشت. وقتی قلم توان حرکت ندارد. وقتی تمام وجودت اینجا نیست.وقتی میخواهی نبودن را باور کنی، خیلی سخت است. وقتی نمی دانی ازکجا شروع کنی.بسیار آزار دهنده است. وقتی قلم را به یاری می خوانی تا از معلم اخلاق بنویسی، تا از مهربانی و انسانیت انسانی بنویسی که نیست بی اختیار دستت می لرزد و قلبت ازحرکت می ایستد. نوشتن از انسانی که نزدیک به 2 دهه ، انسانیت را در وجودت پرورانده باشد. ساده نیست. اما تقدیر را چه باید کرد. 4 روز ازآن لحظه تلخ می گذرد.خبر کوتاه بود و دردآور.نه برای ما بلکه برای همه آنهایی که آن انسان فرهیخته را می شناختند. یک شوک بود. شوکی که هنوز در باورمان نمی گنجد. مرگ حق است و باید پذیرفت، اما تحمل آن برای ما، فرزندان مطبوعاتی اش جانکاه است. چراغی که او از آذرماه64 در عرصه مطبوعات هرمزگان بر افروخت،دیگر سویی ندارد. مرحوم قاسم کرمی پدرمطبوعات هرمزگان سالها زجر کشید، حرف شنید، سختی ها را به جان خرید تا هرمزگان با «صبح ساحل» محرومیتها را فراموش کند و درکانون توجه مدیران کشوری قرار گیرد. او منشاء تحول و پویایی رسانه ها در جنوب کشور بود. نام او بدون شک در یادها ماندگار ودر اندیشه ها جاری خواهد بود. او در زمینه گسترش اخلاق ومعنویت برفضای رسانهای هرمزگان وجامعه گام های بلندی برداشت. نباید نقش ارزنده وموثر «حاج قاسم» را درتوسعه فرهنگی استان فراموش کرد. او معلم اخلاق بود وآموزگار مهربانی. نام او تا ابد درخاطره ها جاودان خواهد ماند.تحول و نوگرایی در اندیشه های او موتورمحرکی بود که توانست صبح ساحل را درسال 91 به عنوان تنها رسانه محلی، درکشور مطرح کند وسراسری شدن روزنامه صبح ساحل حاصل 3 دهه تلاش این بزرگ مرد اهل قلم بود. حضور بی شمار مردم در مراسم تشییع وتدفین پیکر او، نشان دهنده بزرگی و مردمداری آن فقید سعید است. او که در هیچ برهه ای از زمان وبا ابزاری به نام روزنامه بدنبال کسب قدرت وشهرت نبود. احترام و ادب از ویژگی های بارز آن عزیز سفرکرده است. امروز مردم هرمزگان درغم فراق یکی از بهترین خدمتگزاران خود عزادار و جامعه مطبوعاتی و رسانه ای هرمزگان چون «قاسم کرمی» به چشم نخواهد دید.او متفاوت ازدیگران بود خیلی ها برای رسیدن به قدرت و دستیابی به امیال شخصی وارد عرصه مطبوعات شدهاند. وقتی در زمان حیات «حاج قاسم» چه دشمنی هایی که با او روا نداشتند، اما آن انسان فرهیخته با آنان نیز با مهربانی وعطوفت رفتار می کرد. این خصلت مردان نیک و بزرگ روزگار است. مردانی که از مولای خدا، علی(ع) الگو می گیرند. سالها از او آموختیم وهنوز هم تشنه محبت ها ومهربانی های او هستیم. روزها با تن رنجورش ما را راهنمایی و ارشاد می کرد تا مبادا روزنامه صبح ساحل از مسیر همیشگی اش خارج شود. اما امروز او دیگر نیست تا برایمان از صداقت وعزت نفس بگوید. تا ازآینده روشن هرمزگان و صبح ساحل بگوید. چهره آرام وصدای مهربانش همچنان در وجودمان جاری است روح او به آسمان پرکشید تا آسمانی شودوما همچنان در روی زمین او را جستجو کنیم. جستجویی که پایانی برایش نیست و ما ماندیم با خاطرات آن معلم اخلاق، آن پدر مهربان!!! محمد خداکریمی
در ستایش حاج قاسم
سی سال بیشتر بود که تیتر می زد و سرآخر یکروز عصر خودش تیتر شد و روزنامه ها نوشتند: پدر مطبوعات هرمزگان درگذشت. این واقعه دردناک به یکباره مطبوعات و سایت ها و وبلاگ ها را از رنگ و بوی بهار بیرون کرد. روزگار از حاج قاسم کرمی فردی مبارز و مقاوم در برابر ناملایمات ساخته بود و او هیچگاه قلم خود را به خدمت «صاحبان قدرت» و «مالکان ثروت» در نیاورد.سال 92 از ابتدا برای مطبوعات استان خبرساز شد و حاج قاسم که به حق لقب «پدر مطبوعات هرمزگان» را گرفته بود از میان ما رفت.حاج قاسم شخصیت محکم و ارزشمندی برای اهالی رسانه در استان و کشور بود که تا پایان زندگی پربارش بر آرمانها و اصول حرفه ای و کاریش وفادار ماند و در این مسیر حاضر به معامله نشد. او صبح ساحل را در طی بیش از ربع قرن در استان و کشور منتشر نمود و آنقدر در همه این سالها با مردم و مخاطبان صادق بود که بسیاری این رسانه مردمی و تاثیرگذار را سرمایه ای ارزشمند برای هرمزگان می دانند. حاج قاسم بیش از آنکه پیشکسوت این عرصه باشد، معلم اخلاق بود. هم برای دوستان و همکاران و هم برای خانواده.او برای ما تابو نبود، سنبل و نمادی از یک مرد اخلاق گرا بود که در کنار بی آزاری و مردمداری هیچ گاه در مقابل بی حرمتی ها و بی مهری ها حاضر به تهمت زدن نشد و بر سر این آرمانش ماند و برای جامعه مطبوعاتی پاک زیست.حاج قاسم به همه نشان داد که می شود هم خواستگاه حقیقی مردم را دنبال کرد و هم از مسیر حق و اعتدال و انقلاب و دینداری خارج نشد.سی سال قلم بدست گرفتن و نوشتن- سی سال صادقانه چشم و گوش مردم بودن – و سی سال قلبت مدام بی تاب تپیدن آخر به پایان رسید.حاج قاسم کرمی از میان ما رفت با آن آرامش خوابیده در چشمانش و سینه ای که به دروغ و تزویر و ریا آلوده نشد. مسعود پاکزاد
برای حاج قاسم ...
چقدر سخت است نوشتن وگفتن از مردمی که دوستش داری. چقدر در کوچه وپس کوچه های خاطرات باید پرسه بزنی تا بهترین خاطرات و روزهای با حاج قاسم کرمی پیداکنی و به سرانگشت قلم بسپاری. و چقدر سخت ودشوار است که درسوگ حاجی بنویسی که پیوسته با او خاطرات خوب و شیرین داشته ای!حاج قاسم کرمی برای ما صرفاً یک مدیرمسوول نبود او پدری بودکه اخلاق وصبوری را بیش تر ازکار حرفه ای مطبوعات به ما آموخت. با پیروزی انقلاب نام حاج قاسم کرمی را بسیار شنیده بودم. وقتی فرماندار بندرعباس شد نامش پرآوازه تر شد. او ازخانوادهای سرشناس ونام آشنای شهر بود اولین بار که دیدمش در دانشگاه آزاد اسلامی بودکه تازه تاسیس شده بود. حاج قاسم درسنگر تدریس به کمک بچه های شهر آمده بود.خاطرات اولین دیدار خوب بیادم هست. با سلام آغاز شد. و پاسخ مهر بان ومتبسم حاجی مارا تا به امروز به هم گره زد. حاج قاسم کرمی با راه اندازی روزنامه صبحساحل در هرمزگان چراغی در دل اهل ادب وقلم استان روشن کردکه تا به امروز فروزان ومشعشع است. حاج قاسم کرمی شمع روشن این محفل بود. هرکس با هر ایده ونظر گرد او جمع می شدند وحاج قاسم با صبوری و متانت همه را جذب می کرد. حتی نظرات و افراد مخالف خود را...17 سال همکاری با حاج قاسم در صبح ساحل وبعد 8 سال در امید ساحل از بهترین دوران زندگی و فعالیت مطبوعاتی من است. از او بسیارآموختم مردی که خوب مرا تحمل کرد حاج قاسم صبور و با ادب بود. خدا مرا ببخشد.بارها وبارها باعصبانیت وقهر و غیض با حاج قاسم حرف زدم و او درمقابل با تبسم و مهربانی مرا به خودم بر می گرداند.چقدر بد است که ما آدم ها یاد گرفته ایم درسوگ عزیزان و بزرگان خود سجایای اخلاقی آنان را برشماریم. اگرچه حاج قاسم برای ما همیشه عزیز و دوست داشتنی بود ویادش در دل ما ماندگار و دعای خیر ما توشه سفر ابدیش خواهد بود.
هرکه برلوح جهان نقش نیفزاید زخویش
بی گمان چون نقش ما محو است در موج فنا
نقش هستی ساز باید نقش برجا ماندی
تا چو جان خود جهان هم جاودان دارد تو را
محمد حسین رفیعی
نظرسنجی
اخبار مرتبط
جنب وجوش مسافرین احتمالی بهارستان
روزنامه نگاران برتر کشور مهمان «صبح ساحل»
تقدیر استاندار از سردبیر صبح ساحل
رفتار توهین آمیز با خبرنگار در روزخبرنگار
فرماندار بندرعباس در صبح ساحل
پربازدیدترین ها
مجموعه سازه گستر گامبرون
شرایط جدیدی برای دریافت کارت اعتباری سهام عدالت اعلام شده که براساس آن شش گروه از سهامداران نمیتوانند کارت اعتباری بگیرند.
مدیر فناوری اطلاعات و ارتباطات سازمان منطقه آزاد قشم از الکترونیکی شدن مراحل ثبت نام و تمدید کارت شهروندی قشم با هدف کاهش مراجعات حضوری برای کنترل بهتر و مقابله با شیوع ویروس کرونا در جزیره خبر داد.
جدیدترین اخبار
احتمال توقف قطعیهای برق تا دو هفته آینده
تیراندازی و جان باختن دو ایرانی در فرانسه
مدرسه آفتاب؛ جلوهای از معماری نوین در خدمت آموزش
رییس بهزیستی : سالانه ۶ هزار کودک وارد بهزیستی میشوند
آیتالله عبادیزاده: لزوم استفاده از سرمایه بخش خصوصی برای حل مشکلات حمل و نقل و راههای هرمزگان
حواشی هفته آخر آذرماه