06

آذر

1403


اجتماعی

فرهنگی و هنری

25 آذر 1398 09:37 0 کامنت

فیلم Joker دلقک شکست خورده یا یا دلقک مجرم؟ عقاید این دلقک بر خلاف تبلیغات آن چنانی که می‌شد خوب ظاهر نشد. جوکر اولین فیلم کامیک بوکی که در جشنواره هنرهای ونیز برتر شد ولی در نزد منتقدان از رقبای هنری چون « انگل» شکست خورد...

به گزارش صبح ساحل، جوکر را شاید جنجالی‌ترین اتفاقات سینمایی سال 2019 بنامیم، فیلم مستقلی که به کارگردانی تاد فیلیپس ماه‌های پیش اکران شد و به دلیل حواشی که برای آن پیش آمد، بیش از پیش بر سر زبان‌ها افتاد. در واقع «جوکر» با فیلمهایی که تا پیش از این، از شخصیت‌های کامیک بوکی اقتباس شده بود بطور کامل تفاوت دارد و آماده هرگونه حمله و جبهه گیری‌ها می‌باشد. همین اظهار نظر کافی بود تا توجهات به «جوکر» جلب شود و همگان منتظر بمانند تا ببینند آیا اینبار این شخصیت شرور خواهد توانست پس از موفقیت در فیلم «شوالیه تاریکی»، به توفیقی مجدد در سینما دست یابد یا خیر.این مسیر البته با موفقیت‌های غیرمنتظره فیلم در جشنواره ونیز همگان را حیرت زده کرد.


جشنواره ونیز که از آن به عنوان یک جشنواره هنری یاد می‌شود و در سالهای گذشته جوایز خود را به آثاری اختصاص داده که جنبه‌های هنری آنها برجسته‌تر بوده، اینبار در حرکتی غیرقابل پیش بینی جایزه بهترین فیلم خود را به «جوکر» اختصاص داد تا این فیلم تبدیل به نخستین اثر سینمایی کامیک بوکی شود که توانسته از یک جشنواره معتبر جایزه بهترین فیلم را دریافت نماید. اما حاشیه‌های پایان ناپذیر «جوکر» حتی پس از پایان یافتن جشنواره ونیز پابرجا ماند و آن هشدارهای نهادهای امنیتی پیش از اکران فیلم بود.


یکی از نکاتی که جوکر به خوبی از آن بهره می‌برد بازیگر بسیار هیجان انگیز آن یعنی واکین فینیکس است. او را شاید رقیب سرسخت هیث لجر بدانیم. واکین فینکیس جوکر را بیش از جوکر فانتزی جرد لتو به جوکر واقع گرایانه هیث لجر نزدیک کرد. اما اگر از بعد منصفانه بررسی کرده باشیم، هیث لجر هدفمندتر پیش می‌رفت. پس تا به اینجا رقابت «جوکر» تاد فیلیپس با «جوکر» کریستوفر نولان است.


اگر این روزها تنها یک فیلم وجود داشت که می‌توانست ما را دوباره برای فیلم‌های دی‌سی و دوران هیجان آن بازگرداند، قطعاً باید جوکر را نام می‌بردیم. اما در واقع این محصول نهایی از تاد فیلیپس انتظارات را برآورده نکرد است.


برخی کارشناسان و منتقدان سینما جوکر را یک فیلم بزدل، غیرخلاقانه و یک نواخت و آماتور می‌دانند. در واقع این فیلم بسیار کلیشه‌ای و قابل پیش بینی رفتار می‌کند.در واقع جوکر خودش را بیش از حد جدی گرفته است و یک نواختی خودش را در طول داستان حفظ می‌کند.
البته این فیلم با فروش میلیاردی‌اش توانسته نگاه بسیاری از مردم را به خود جلب کند ولی قطعاً در ابعاد عمیق‌تر به مشکل برخورده است.فیلمی مثل «جوکر» زمانی اتفاق می‌افتد که سازنده‌اش نه‌تنها جهان‌بینی شخصی خودش را نداشته باشد، بلکه در تقلید و اجرای جهان‌بینی دیگران هم ناتوان باشد. «جوکر» هیچ‌چیزی از خودش ندارد.


این فیلم به هر چیزی که در نگاه اول می‌بینید تمام چیزی خواهد بود که از این فیلم دریافت می‌کنید.ولی اصلی‌ترین مشکلِ «جوکر» این نیست که فیلمنامهٔ قابل‌پیش‌بینی دارد، بلکه این است که تخت و یکنواخت هم است.
 «جوکر» به‌عنوانِ فیلمی که به ذهنِ پُرهیاهوی یکی از جذاب‌ترین ذهن‌های فرهنگ عامه اختصاص دارد در اینجا روایتِ بسیار بی‌فراز و نشیبی دارد. منتقدان سینما در دلیل این را مشکل از تاد فیلیپس می‌دانند که تقریباً اثر را کپی پیست کرده است. و هدف تاد فیلیپس تقریباً ساخت یک جوکر قابل همذات پندار برای انسان و با اشکال بسیار انسانی‌تر از جوکرهای قبلی است.


مشکلِ فیلم تاد فیلیپس به پروسهٔ انسان‌سازی یک تمثیلِ جهانی و اساطیری مربوط می‌شود. مشکل این است که تاد فیلیپس در طی فیلم نامه از خودش نپرسیده است که چه اتفاقاتِ پیچیده‌ای می‌تواند یک انسانِ عادی را به نمایندهٔ هرج‌ومرج تبدیل کند، بلکه از خودش پرسیده است که چگونه می‌تواند کاری کند تا مردم در پایانِ فیلمش برای نمایندهٔ هرج‌ومرج هورا بکشند و از خشونت او به وجد بیایند. به خصوص در صحنه‌هایی که نماینده قشر ثروتمند را نیز می‌کشند. با سرمایه داری نیز مبارزه می‌کنند.


تفاوتِ بزرگی بین این دو سؤال وجود دارد. جوکر در حالتِ عادی حتی بدونِ بهره بُردن از پس‌زمینهٔ داستانی هم با وجود تمامِ وحشتی که نمایندگی می‌کند، کاراکترِ همدردی‌پذیر و قابل‌لمسی است.چیزی که نمی‌دانیم این است که یک انسان عادی چه مسیری را برای تبدیل شدن به نمایندهٔ شرارت پشت سر می‌گذارد. تاد فیلیپس در واقع تراژی جوکر را سر راست سازی کرده است .


 «جوکر» ناسلامتی قصدِ کالبدشکافی یک جامعه را دارد، ولی ظاهراً تاد فیلیپس به‌حدی شیفتهٔ تبدیل شدن به سازندهٔ سیاه‌ترین و بزرگسالانه‌ترین فیلمِ کامیک‌بوکی سینما است که اجازهٔ ورودِ هیچ‌گونه پیچیدگی و رنگی را به جهانِ فیلم نداده است. تنها جایی که فیلم واقعاً تلاش می‌کند تا دربرابرِ آرتور بیاستد، جایی است که موری فرانکلین در جریانِ تاک‌شو، پس از شنیدنِ اعترافاتِ او به آدمکشی‌هایش می‌گوید: «حرفات تموم شد؟ راستش خیلی داری برای خودت دل می‌سوزونی، آرتور.


به نظر میاد داری بابت کشتنِ اون سه مرد جوان بهونه می‌تراشی. باید بهت بگم که تموم آدم‌ها، وحشتناک نیستن». موری فرانکلین برای شروع نکتهٔ خوبی را مطرح می‌کند. ولی کاش این نکته خیلی زودتر از اینها مطرح می‌شد و کاش فیلم هم خیلی بیشتر از یکی-دوتا جملهٔ گذرا به آن می‌پرداخت. این‌طوری فیلم ابعادِ بیشتری پیدا می‌کرد.

    

مشکل این است که فیلم هیچ‌وقت به این موضوع نمی‌پردازد که فرصتی که آرتور برای حضور در تلویزیون به دست آورده می‌تواند یک‌جور پیروزی باشد. همان‌طور که گفتم تاد فیلیپس به‌طرز سفت و سختی می‌خواهد دل‌مان برای دلقکِ بزرگ جرم و جنایت بسوزد، ولی روشِ بسیار ساده‌نگرانه‌ای را برای این کار انتخاب کرده: خراب کردنِ تمام بدبختی‌های دنیا روی سر او. نتیجه فیلمی است که در یک مسیرِ باریک گرفتار شده و هیچ‌وقت شاخ و برگ پیدا نمی‌کند و به روانکاوی و جامعه‌شناسی نمی‌رسد.


چون هدفِ نهایی فیلمساز خیلی خیلی کوچک‌تر از اینهاست. شاید بهترین جایی که این موضوع مشخص می‌شود، به صحنهٔ ورودِ آرتور به آپارتمانِ سوفی مربوط می‌شود؛ جایی که متوجه می‌شویم رابطهٔ او و سوفی حاصلِ خیال‌پردازی‌هایش بوده است. تاد فیلیپس حقیقتِ به قتل رسیدن یا نرسیدنِ سوفی و بچه‌اش به دست آرتور را مبهم نگه می‌دارد.خوشبختانه «جوکر» در همان سالی عرضه شده که «انگل»، ساختهٔ بونگ جون هوی کره‌ای را داشتیم.


یک جمله که منتقدان در مورد جوکر به درستی گفتند اینکه  «انگل» تمام چیزی است که «جوکر» آرزو می‌کرد می‌توانست باشد. «انگل» در حالی به درونِ مسئلهٔ فاصلهٔ طبقاتی شیرجه می‌زند و هر دو طرف فقرا و ثروتمندان را با تمام خصوصیاتِ مثبت و منفی‌شان بررسی می‌کند که کلِ حرفِ «جوکر» به «من از دست سیستم عصبانی‌ام» خلاصه شده است.


«انگل» در حالی با ترسیم کردن تمام تشابهاتی که طبقهٔ فرودست و طبقهٔ بالادست با یکدیگر دارند، با به تصویر کشیدنِ اینکه هر دو طبقه برای دوام آوردن به یکدیگر نیاز دارند، هر دو را دعوت به همدردی می‌کند که تنها کاری که «جوکر» انجام می‌دهد اضافه کردنِ بنزین به
 خشمی است که معلوم نیست از کجا سرچشمه گرفته و آیا اصلاً درست است یا نه.

دیدگاه ها (0)
img