ماموریت گمشده قشم

صبح ساحل، اجتماعی _ یکی از مدیران مناطق آزاد این هفته در سخنانی نسبت به ضرورت پیشبرد مأموریت ها ی دستگاه ها و بخشهای مختلف اشاره و تأکید کرده بودکه : «تغییرمدیریت ها نبایدمانع توسعه شود». تغییرمدیریت در سیستم اجرایی کشور به حق همواره یکی از معضلات اداری بوده و هست. صرف نظر از تناسب داشتن یا نداشتن سوابق مدیران با مسئولیت های جدید، عدم ثبات مدیریتی به تنهایی از مهمترین موانع رشدو توسعه در بخشهای مختلف شمرده می شود.اما نکته ای دیگر در این سخنان فراتر از تغییرمدیریت ها وجوددارد که بیشتر با سرنوشت منطقه آزاد قشم پیوند می یابد و آن اهدافی است که برای مناطق آزاد در جذب سرمایه خارجی، رشد صادرات و ارزآوری برای کشور، تربیت نیروهای متخصص و ماهر وورود تکنولوژی به واسطه جذب سرمایه گذاری خارجی به طورعام و «ایجادمحیطی امن برای سرمایه گذاری و امیدبخش برای تولید ایده های جدید و تبدیل منطقه آزادقشم به پیش آهنگ پویایی و توسعه جزیره » برای این منطقه به طورخاص پیش بینی شده است.

تأکیدی که بر امتیازات و مقررات زدایی در مناطق آزاد همواره یکی از مزایای آنها در جذب سرمایه گذاری و راه اندازی تأسیسات صنعتی و تولیدی است.جزیره قشم که در مقاطعی از دهه 70و ابتدای دهه 80 شاهد جدی شدن حضورسرمایه گذاران و حتی عقد قراردادها و حضورچندین سرمایه گذار خارجی بود مدتهاست همان زیرساختهای اولیه را هم از دست می دهد.منطقه ای که سرشار از ذخایرانرژی و برخوردار از مرز دریایی بین المللی است و هر از چندگاه از منظر مقامات مختلف یا قطب تجارت نام می گیرد یا قطب گردشگری خوانده می شود،مشخص نیست به چه علت از مسیراصلی اش که قطب صنعتی شدن است دور افتاده است؟ منطقه آزاد قشم که پس از منطقه آزادکیش عنوان منطقه آزادبودن را دریافت کرده به هیچ یک ازاهداف اقتصادی که در چشم انداز توسعه ایش پیش بینی شده دست نیافته اما هیچگاه سازمان منطقه آزاد و یامقامات بالادستی اش نسبت به این شکست پاسخگونبوده اند.

این منطقه که هفته هاو ماه های اخیر بیش از خبر جذب سرمایه و حضورگردشگرخارجی و یا ارتقا کیفیت زندگی شهروندان یا «کسب اعتباربین المللی» که درمأموریتش پیش بینی شده به خاطر مسئله ژئوپارکش مورد عنایت خبرگزاری هاست انگار امیدهای دیروزش را از دست داده که متولیانش دیگر سخنی از ظرفیتهای تولیدی وزیرساختهایی نظیربرق و آب و جاده و......که هنوز چشم به راه حضورصنایع درراه مانده اش است به میان نمی آورند. حتی عده ای تلاش دارند با معرفی این منطقه به عنوان قطب گردشگری (درحالی که کیش سالها پیش این جایگاه را دریافت کرد و کشور نیازمنداستفاده از ظرفیتهای دیگر است) سعی در فرافکنی این موضوع دارند که اهداف دیگری در چشم انداز توسعه ای قشم مطرح بوده است. اعلام اینکه بیشترین سهم سرمایه گذاری در قشم تجاری است خود گویای شرایطی است که این سالهابرقشم می رود و تنها رونق آن همان اصطلاحا تجارت چمدانی بود که آنهم روزبه روز روبه سراشیبی است(چنانکه آمارمسافران حقیقی می تواند آنراآشکارکند). این ادبیات جدید که در تاریخ ارائه عملکرد ها وارد می شود بخشی است که در صدد است با جایگزینی کلماتی با کلمات دیگر گذشته این منطقه تحریف یا دست کم فراموش شود.گذشته ای که قراربود قشم نگینی باشد برخلیج فارس و پایلوتی باشد برای سرزمین اصلی.

 عبارات و توصیفات جدیدی که از قشم درخبرها جاریست تلاشی است تا پرسش ها از عملکرد مناطق آزاد و موفقیت هاو اهداف محقق نشده به جای آنکه معطوف نابودی میلیون ها دلار هزینه معطل مانده کشور در احداث زیرساختها شود، در این گفتمان جدید مستحیل شود.