02

دی

1403


اجتماعی

28 بهمن 1398 10:07 0 کامنت

روز مادر است  و فرزندان با شاخه های گل همراه با خاطرات به یاد ماندنی  اما با اشک و ناله بر سر قبر مادر حاضر می شوند، مادری که یک شب  در منزلگاه جدیدش آرامیده است. مادری که با اهدا عضوی از بدنش، جان بیمار همدانی را نجات داده است، مادری که همیشه به فکر کمک به دیگران بود و سرفصل زندگیش نیز با ایثارگری به پایان رسید.


همسر وفرزندان زن 57 ساله، فکرش را نمی کردند که در آینده خیلی نزدیک مادرشان چشم از دنیا ببند مادری که  سالم با پای خود به بازار برود اما در آنجا حالش بد شود و سر از بیمارستان صاحب الزمان بندرعباس درمی آورد و بعد  عزادارشان کند. آنها وقتی می فهمدند مادر  دچار مرگ مغزی شده، با اهدای اعضای بدن او به بیماران، زندگی دوباره‌ای به بیمار نیازمند کبد می بخشند.


 سکته مغزی


«بعدازظهر 21 بهمن ماه ،مادرهمراه با پدرم تا وسایل مورد نیاز را خریداری کند که فردایش به یزد بروند، ساعاتی بعد من در مغازه تعمیراتی بودم که با تماس تلفن از سوی پدر فهمیدم مادر در بازار حالش بد شده است ، به سرعت به محل رفتم  و وی را به بیمارستان صاحب الزمان رساندم».   حمیدرضا بیگ 36 ساله  ادامه می دهد:» مادرم سابقه بیماری  قلبی  داشت و کادر بیمارستان به ما گفتند که بیمارمان دچار سکته مغزی شده است،باورمان نمی شد،مادرم  آن روز حالش خوب بود،نمی دانیم چرا به این روز افتاد».


 خبر تلخ مرگ


اعضای خانواده که همیشه دورهمی شادی با هم  داشتند این بار با غصه و اشک و دعا، گرد هم آمدند.  « خواهر و برادرم که در یزد زندگی می کنند با شنیدن حال  مادر به بندر آمدند، صبح روز بعد  پزشک معالج  به ما گفت حال مادرم خوب نیست  فقط دعا کنید تا اینکه سه شنبه 23 بهمن ماه شنیدیم مادرمان دچار مرگ مغزی شده است و برگشتنی در کار نیست، ساعاتی سختی  بر ما گذشت ..».


 رضایتنامه اهدا عضو


ساعت 12 ظهر است، کادر بیمارستان با حمید رضا صحبت می کنند که اعضای بدن مادرش سالم است و می تواند اهدا کند ...« مادرم همیشه دست به خیر بود و می دانستم با این کار، مادرم خوشحال می شود اما رضایت گرفتن از 4 برادر و یک خواهر و پدر برایم سخت بود،خوشبختانه برادرانم در همان لحظه رضایت خود را اعلام کردند ولی خواهر و پدرم مقاومت می کردند و امید به بهبودی داشتند».ساعت 7 بعدازظهر  است ،پدر و خواهر حمید رضا پس از صحبتهای کادر بیمارستان و دیگر اعضای خانواده که بهبودی بیمار ناممکن است و... رضایت می دهندو همگی به بیمارستان می روند.   « نامه رضایتنامه را تحویل دادیم و نزد مادرمان رفتیم،در بخش» آی سی یو» بیمارستان آرام بود انگار به خواب عمیقی رفته بود ... نمی توانم آن لحظه را توصیف کنم .. لحظه درد وآه و ناله...»

   اهدای عضو، پایان قصه فداکاری مادر

 

 لحظه سخت خداحافظی


پنجشنبه است، لحظه خداحافظی،خداحافظی  با همراه ، مونس ، همدم و... « چهارشنبه شب، مادرم به بیمارستان شهید محمدی آوردند برای برخی آزمایشها و اهدا عضو. پنجشنبه صبح بود که آخرین دیدار با مادر انجام شد».


 انتقال کبد و کلیه های بیمار به شیراز و  اهدا عضو


ساعت 15 و 30 دقیقه ، کادر اتاق عمل جراحی آماده می شوند برای عمل هاروست (عمل برداشت عضو جهت پیوند). ساعت 16 و 25 دقیقه عمل هاروست به پایان می رسد و کبد و کلیه های بیمار به بیمارستان اهدا عضو شیراز منتقل می شود.  رییس واحد اهداء عضو استان با بیان اینکه دو کلیه و کبد سکینه زارع خورمیزی، زن ۵۷ ساله یزدی که به دنبال سکته حاد مغزی و کاهش سطح هوشیاری، دچار مرگ مغزی شده بود، جهت پیوند به بیمارستان ابن سینای شیراز منتقل شدمی  افزود: بعد از تایید مرگ مغزی توسط پزشک معالج و تیم اهداء عضو و رضایت خانواده مبنی بر اهداء اعضای مادرشان، بیمار از بیمارستان صاحب الزمان (عج) با آمبولانس اورژانس 115 جهت انجام عمل هاروست به بیمارستان شهید محمدی منتقل و بعد از انجام آزمایشات لازم، اعضاء برداشته و جهت پیوند به شیراز منتفل شد.دکتر محمود حسین پور می گوید: کبد بیمار به مردی ۵۷ ساله پیوند شده و کلیه ها بعد از تأیید نتیجه آزمایشات پاتولوژی به فرد واجد شرایط پیوند خواهد شد.وی ضمن آرزوی آمرزش برای این مادر مهربان که در آستانه تولد حضرت زهرای اطهر و روز زن، با مرگش، به دیگران زندگی بخشید،می  افزاید: از ابتدای سال جاری تا کنون با ایثار و از خودگذشتگی ۱۷ خانواده بزرگوار و همت و تلاش تیم واحد اهدا عضو، توانستیم به بیش از ۵۰ نفر که زندگی آنها با درد و رنج جانکاه عجین شده بود، حیاتی دوباره ببخشیم.


 آرامیدن در آرامستان یزد


جمعه است و مراسم خاکسپاری سکینه زارع خورمیزی که  در آرامستان مهریز یزد آرام می گیرد،زن میانسالی  که عضو بدنش به بیمار57 ساله ای  همدانی پیوند خورده است...

     

دیدگاه ها (0)
img