دو جوانی که تراژدی تلخی برای خانواده سرباز وظیفه در بندرعباس رقم زده بودند به دام قانون افتادند.

به گزارش صبح ساحل، با کابوس از خواب می پرد ،قلبش به شدت می زند و پیشانی اش عرق می کند ،دانیال را صدا می کند، اما لحظه ای به خود می آید و چشمانش پر از اشک می شود،بغضش می ترکد و  هق هق گریه امانش  نمی دهد. داغدیده است و غم فراق فرزند بر  دل دارد . فرزندی که 9  ماه خدمت سربازیش را می گذراند وقرار است پس از اتمام خدمت سربازی، مادربرایش آستین بالا بزند لباس دامادی بر تنش ببیند  اما به طرز دردناکی ، به قتل می رسد و رخت عزا بر تن خانواده اش می کند..

 شوک در آغازین سال نو
چند ساعتی از آغاز سال جدید نگذشته است که تلفن همراه مرد میانسال برای چندین بار به صدا در می آید ، وی به گمان اینکه دوباره آشنایان برای تبریک سال نو تماس گرفتند، گوشی را جواب می دهد اما این بار صدای پشت خط، ناشناس است و حامل خبربد.
ناصر دادخدایی پدر دانیال ماجرا را اینگونه بازگو می کند:" برای گذراندن  تعطیلات عید چند روزی بود که به زادگاه ام (رودخانه رودان  ) رفته بودم ،ساعت حدود 10 و 30 دقیقه صبح   اول فروردین ماه بود فرمانده پسرم تماس گرفت و گفت که دانیال حالش بهم خورده و بستری شده است، احتمال می دادیم  که حادثه ناگواری برایش اتفاق افتاده است،بلافاصله به همراه همسر و فرزند کوچکم راهی بندرعباس و بیمارستان شدیم".
زن و مرد میانسال با دلهره و دلشوره عجیب، سعی دارند با گفتگو و دعا کردن خود را آرام کنند تا آنکه به بیمارستان می رسند و با شنیدن خبر درگیری ، دچار شوک می شوند ، می فهمند پسرشان مورد عمل جراحی قرار گرفته است و در بخش "آی سی یو" بستری است اما اجازه ملاقات ندارند.
این مرد 49 ساله می گوید: "برادرم که در بندرعباس بود سریعتر خود را به بیمارستان رسانده بود ،ساعت 12 و نیم ظهر به محل رسیدیم و متوجه شدیم پسرم مورد عمل جراحی قرار گرفته است و سپس خبر شوکه آوری را شنیدیم که دانیال توسط دو نفر با ضربه وسیله ای تیز و برنده ای مانند موکت بر از ناحیه گردن به شدت مجروح شده است".

 درگیری و مجروحیت شدید دانیال
برایشان باور پذیر نیست که دانیال پسر 20 ساله شان اهل دعوا و درگیری باشد .
وی ادامه می دهد:"به من گفتند ساعت 8 شب دو نفر که یکی سرباز پادگان بود و دیگری دوست این سرباز ،سد راه  دانیال شدند   که از محوطه پادگان نیروی دریایی ، قصد رفتن به سمت آسایشگاه را داشت ، بین آنها درگیری رخ داده است .یکی از آنها با وسیله ای برنده ای مانند موکت بر ،گردن پسرم را مجروح کرد و با سرقت گوشی از محل متواری شد . دانیال در حالی که با دستانش  گردن پر از خونش را گرفته، کشان کشان خود را به درمانگاه رسانده بود و در کنار درب درمانگاه از حال رفته بود که بلافاصله حاضران در درمانگاه او را دیدند و...".

 جدال با مرگ
پسر جوان در بخش" آی سی یو" بستری است و زن و مرد اشک ریزان از پشت شیشه بخش ، پسر را نگاه می کنند ،صحنه دیدن فرزند بر روی تخت بیمارستان که در جدال با مرگ است ، صحنه دردناکی است...
دادخدایی  می گوید:" در دومین روزپس از حادثه ، دانیال کمی دست راست و پای چپش را تکان می داد وهمچنین چشمانش لحظه ای باز می شدند. امید بهبودی در ما  قوت گرفت، به علت مشکوک بودن به ضربه مغزی ،ساعت 16 برای سی تی اسکن سر ، پسرم را به بیمارستان خاتم انبیا منتقل کردند".
زن و مرد بی قرار در بیمارستان "شهدای ارتش هدیش" منتظر می ماندند تا  فرزندشان از بیمارستان خاتم انبیا به این بیمارستان منتقل شود وسپس پشت شیشه پسرشان را می بینند ، ساعت 20 ،سطح هوشیاری دانیال از 13 به  3 می رسد واو به کما می رود.
پدر دانیال با صدای بغض آلوده اش می گوید:"در کمال ناباوری ، دانیال به کما رفت و کادر درمانی گفتند که دچار مرگ مغزی شده است اما تمام تلاششان را برای بهبودی او به کار می برند ، من و همسرم هر صبح تا ساعت 4 عصر و برادرم از عصر تا صبح روز بعد، در بیمارستان بودیم  و امید به بهبودی دانیال داشتیم ".

  پایان انتظار سخت
روزها و شبها پشت سر هم می گذرد تا آنکه دوازدهم فروردین ماه از راه می رسد و  روزی که خانواده به سوگ می نشینند .
دادخدایی ادامه می دهد:"ساعت 9 صبح بود و من و همسرم مانند روزها دیگر، به امید خبر خوب بهبودی پسرمان ،خود را به بیمارستان رسانده بودیم اما در ساعت 9 صبح در میان بهت و حیرت ،  دانیال ایست قلبی کرد ، کادر درمانی چند بار عمل احیا بر روی وی انجام دادند ولی متاسفانه پسرم چشم از دنیا بسته بود ..."
خطوط صاف بر روی مانیتورینگ علائم حیاتی نمایان می شود وصدای شیون و فریاد است که به هوا بر می خیزد. دانیال متولد 31 مردادماه  78 ، در دوازدهم فروردین 99 جان می سپارد .

 خاکسپاری و ضجه مادر
14 فروردین ماه است و بدن بی جان سرباز جوان در جوار زیارتگاه امامزاده شاه زکریا دهیری رودخانه  به خاک سپرده می شود.امیر حسین 15 ساله و ابوالفضل 9 سال هر کدام در آغوش پدر و مادر بی قراری می کنند وخواستار قصاص قاتل برادرشان هستند...
زن میانسال ضجه می زند  و می گوید:"آرزو داشتم تو را در لباس دامادی ببینیم مادر، اما حالا این جا  زیر خروارها خاک . یادت هست19 تیرماه پارسال به همراه پدرت از صبح تا ظهر هنگام اعزام به سربازی تو را نظام وظیفه  بدرقه کردیم ، با لباس خدمت سربازی ، مردی شده بودی واسه خودت ، چه نقشه ها برای تو کشیدیم که پس از پایان خدمت ، آستین برایت  بالا بزنم به خواستگاری بروم ".

 دستگیری قاتل متواری
در همان روزهای نخست حادثه ، سرباز وظیفه دستگیر می شود اما نفر دوم این ماجرا متواری است ، تا آنکه  در روز جمعه 12 فروردین ماه ، این جوان به همراه فرد دیگری که با موتورسیکلت در حال پرسه زدن در اطراف منازل و خودروها است به تله پلیس می افتد.
فرمانده انتظامی استان هرمزگان در تشریح این خبر می گوید :" درپی وقوع یک فقره قتل عمد سرباز وظیفه نیروی دریایی و متواری شدن یکی از عاملان قتل در فروردین ماه امسال ، موضوع شناسایی و دستگیری قاتل متواری به صورت ویژه در دستور کار ماموران قرار گرفت. سردار غلامرضا جعفری با بیان اینکه گشت کلانتری 13 ملت شهرستان بندرعباس در یکی از محلات بندرعباس به 2 نفر راکب و ترک نشین یک دستگاه موتورسیکلت که در اطراف منازل و خودرو های پارک شده در حال پرسه زنی بودند مشکوک شدند ادامه می دهد: راکبین به محض حضور مامورین اقدام به فرار کردند که در یک اقدام ضربتی یکی از متهمان به نام"محمد_ ر" دستگیر و با راهنمایی متهم همدست وی نیز به نام "حسین_ ج" طی عملیاتی دیگر دستگیر و متهمان به کلانتری منتقل شدند .
به گفته وی  ،پس از دستگیری متهمان ، نماینده حقوقی منطقه یکم نیروی دریایی در کلانتری حاضر می شود واظهار می کند که بلافاصله پس از وقوع قتل یکی از عاملان قتل به نام"سیداسحاق_ ح" دستگیر و تحویل زندان مرکزی شده و همدست غیر نظامی قاتل به هویت "محمد _ر" بعد از ارتکاب جرم متواری و تاکنون به اتهام قتل عمد تحت تعقیب می باشد.گفتنی است :متهمان دستگیر شده پس از تشکیل پرونده جهت سیر مراحل قانونی به مراجع قضائی معرفی شدند.