30

آذر

1403


فرهنگی و هنری

29 مرداد 1399 08:44 0 کامنت

روز جهانی عکاسی، روزی است که بین عکاسان مختلف درمورد آن اختلاف نظر وجود دارد. هر سال در این روز عده‌ای از عکاسان این روز را به یکدیگر تبریک می‌گویند اما در مقابل عده‌ای از این روز انتقاد می‌کنند و معتقدند که چنین روزی را نمی‌توان روز جهانی عکاسی به شمار آورد. در هر صورت این روز بهانه‌ای شد تا از آن‌ها بخواهیم چند خطی برایمان بنویسند. آن‌هایی که تمام سال در حال نوشتن بودند. آن‌ها نویسندگانی هستند که با نور و رنگ می‌نویسند و دوربینی که در دست دارند به مثابه قلم آن‌هاست. فرصت را غنیمت شمردیم و از چندتن از عکاسان به نام هرمزگان خواهش کردیم این بار با کلمه سخن بگویند و نقطه‌نظرات خود پیرامون عکاسی را با ما در میان بگذارند.

   عبدالحسین رضوانی
این یادداشت قرار بود درباره وضعیت  امروز عکاسی خبری هرمزگان باشد اما پراختن به وضعیت عکاسی خبری بدون اشاره به وضعیت کلی عکاسی هرمزگان شاید بی معنی به نظر برسد. وضعیت عکاسی در هرمزگان بی‌شباهت به وضعیتش در ایران نیست. با پیشرفت تکنولوژی، هنر عکاسی سمت سویی سهل‌الوصل، تفننی و بالطبع سطحی یافته است و این وضعیت در این جغرافیا،  شدیدتر و قابل لمس‌تر است. فضای عکاسی هرمزگان تقریبا شبیه یک مرداب است که که حتی جرقه‌ها و استعدادهای اتفاقی را هم در خود می‌بلعد و بیشتر تحت تاثیر فضای اینستاگرام است تا جریان روز عکاسی دنیا. این وضعیت در وهله‌ی اول به عکاسان برمی‌گردد. عکاسانی که دغدغه‌ای جز نوع دوربین و لنز ولایک و در سطحی بالاتر هدفی جز بردن جوایز جشنواره‌های کیلویی و بی‌اعتبار داخل و خارج کشور ندارند. هنرمندانی که نه تاریخ هنر را به درستی می دانند و نه با جریان روز عکاسی دنیا ارتباطی دارند. مطالعه و تجربه، گمشدگان این روزگار هستند. بدیهی‌ست که خروجی چنین عکاسانی، چنین سطح نازل و مبتذلی را به وجود می‌آورد. از سوی دیگر وجود انجمن عکاسان هرمزگان نه تنها هیچ کمکی به بالابردن سطح کیفی عکاسی نکرد بلکه با تزریق و تایید عکاسانی که خود در سطح نازلی بودند، وجهه‌ای سراب‌گونه به عکاسی هرمزگان داد، اگرچه در سال‌هایی ابتدایی بارقه‌ای از امید را به وجود اورد. واما وضعیت امروزه‌ی عکاسی خبری هرمزگان، شبیه کارمندی‌ست که تلاش می‌کند آب باریکه زندگی‌اش قطع نشود و ظاهری خوب داشته باشد اما دریغ از ذره‌ای شور و شعور. دوربین به دستانی که اغلب از مخاطب عقب‌تر هستند و بیشتر در نقش روابط عمومی ادارات ظاهر می‌شوند تا فتوژورنالیست جسور ویا حتی آگاه. در نتیجه عکس‌هایی که منتشر می‌شود اغلب بدون دغدغه و اگاهی نسبت به جامعه‌ی امروز هرمزگان است. برای مثال می‌توانید عکس‌های صفحه اول یک ماه اخیر روزنامه‌‌های هرمزگان را ببینید. عکس‌هایی صرفا جهت تزیین صفحه اول که بود و نبودشان هیچ تفاوتی ندارد.  



  سامی حزنی
فردا روز جهانی عکاسی است و بخش پر هیجان و گاهی خطر ساز آن ، عکاسی برای رسانه‌های خبری است. از «عکاس خبری» یاد کنیم که شاید مجبور است هر لحظه تحلیل کند، هر لحظه موارد فنی، نوع دوربین و لنز، فاصله تا سوژه، محل قرارگیری خود، نمتی باز یا بسته و خیلی چیزهای دیگر را بسنجد و لحظه‌ای را ثبت کند. لحظه‌ای که به قول مرحوم کاوه گلستان، عکاس خبری و مستندساز که می‌گفت: «می‌خواهم صحنه‌هایی را به تو نشان دهم که مثل سیلی به صورتت بخورد و امنیت تو را خدشه‌دار کند و به خطر بیندازد. می‌توانی نگاه نکنی، می‌توانی خاموش کنی، می‌توانی هویت خود را پنهان کنی، مثل قاتل‌ها، اما نمی‌توانی جلوی حقیقت را بگیری، هیچ‌کس نمی‌تواند».  بهتر است بگوییم یک عکاس خبری بانفوذ را می‌توانید از تعداد مخاطبین تلفن همراه‌اش تشخیص بدهید که این ارتباط‌ها می‌تواند او را در رقابت با سایر رسانه‌ها برتر نشان بدهد. این شخص در شرایط حساس، خبرهای ناگهانی، ماموریت‌های خبری و ... به راحتی با لینک‌هایی که دارد ارتباط می‌گیرد. محل را می‌سنجد و تصمیم به انجام کاری می‌گیرد. پس کسی موفق است که ذهن آماده‌‌تری برای عکاسی خبری داشته باشد. تمرین و تمرین لازمه‌ی کار فوتوژورنالیسم است. عکاسان خبری همچون روزنامه نگارانی هستند که به جای قلم از دوربین استفاده می‌کنند. اگر احساس می‌کنید به این شاخه از عکاسی علاقه دارید، با یک روزنامه محلی شروع کنید، خودتان را به یک چالش دعوت کنید، از دیدن عکس‌های خبرگزاری‌های آنلاین غافل نشوید. مقالات آموزشی و کتاب‌های مخصوصی در این زمینه چاپ شده که به راحتی در دسترس می‌باشد. هر چند که از این موضوع هم نباید گذشت که متاسفانه به دلیل شرایطی که بوجود آمده‌است، قیمت تجهیزات بسیار بالا رفته، و به شکلی عکاس خبری از لوازم خود برای عکاسی خبری استفاده می‌کند. امیدوارم رسانه ها، این قشر فعال که ویترین روزنامه و خبرگزاری‌ها هستند را دریابند.
 

 


  روح‌الله بلوچی
از شش_ هفت ماه پیش که کرونا ویروس، رسما علاوه بر گرفتن جان آدم ها ، نظام جهانی را هم به هم ریخت  تا به امروز تغییرات زیادی را در تصمیم‌گیری‌های کلان  شاهد بوده ایم. تغییراتی که در جهت جلوگیری از شیوع سریع این بیماری در تمامی مناسبات روزانه و روزمره زندگی در همه کشورها اعمال شده است. رشد سریع و همه گیری این بیماری تا به امروز ، علاوه بر آمار بالای مبتلایان و مرگ و میر افراد ، باعث رکود و کاهش رشد اقتصادی اکثر قریب به اتفاق کشورها و اقتصادهای جهان شده است . شاید هیچگاه تصورش را هم نمی‌کردیم که یک بیماری باعث لغو مسابقات المپیک شود و یا بزرگترین مراسم مذهبی جهان (حج) هم در سایه این ویروس در شرایط خاص و انجام پروتکل های شدید بصورت بسیار مختصر در حال برگزاری باشد. یقینا اگر یکی دو هفته زودتر این ویروس خودش را نشان می‌داد مراسم اسکار هم لغو میشد . در طول این مدت چند ماهه تمامی پروازهای ایرلاین های معتبر جهانی تعطیل و تمامی مسیرهای هوایی خالی از هر هواپیمایی شد؛ ورشکستگی صنعت توریسم و مد و صنایع غذایی،  تعطیلی هتل ها و مراکز اقامتی در همه دنیا، تعطیلی مسابقات مختلف ورزشی  و جشنواره های مختلف هنری، کاهش شدید تولیدات و تعطیلی پروژه های سینمایی در همه جهان شاید گوشه کوچکی از تاثیرات این اپیدمی قرن حاضر را نشان دهد. تعطیلی فضاها و گالری‌ها و جشنواره های مختلف هنری نیز از این قاعده مستثنی نبوده و همراه با همه صنایع ، اقتصاد مقوله هنر، من جمله هنر و صنعت عکاسی دچار رکود و خسارات زیادی شده است. اما در حیطه هنر عکاسی، اگر از منظر دیگری به این موضوع بنگریم، این اتفاق ، خلق آثار هنری و فرصتی برای پرداختن به موضوعات پیرامون این اپیدمی را به دنبال خواهد داشت. شاید این برهه زمانی فرصتی خاص و غیر قابل تکرار  باشد برای عکاسان خبری و مستند اجتماعی؛ ثبت تصاویر از جامعه  کرونا زده  و مردم در قرنطینه در شرایط کرونا  و اقشار مردم  با پوشش ماسک  و شیلد، عکاسی از مراسم های تدفین فقط چند نفره  و کفن و دفن تلخ فوت شدگان این بیماری و یا معدود جشن های  عروسی برگزار شده کاملا شخصی و خلوت ، ثبت عکس از اماکن توریستی مشهور که این روزها کاملاً خلوت و یا تعطیل است، ثبت وداع های تلخ خانواده هایی که کرونا عزیزان آنها را از بین برده است،  همه و همه می تواند گنجینه غنی از تصاویری را بهمراه داشته باشد که علاوه بر تاثیر گذاری در شرایط فعلی، اسناد ارزشمندی برای آیندگان نیز بشمار آید . یقیناً ثبت این تصاویر برای روزهایی که این اپیدمی جهانی به پایان برسد و برای دهه های بعد و کسانی که این روزها را تجربه نکرده باشند سندهای ارزشمند تصویری خواهد بود .این ها فقط اندکی از ابعاد و  تاثیرات اجتماعی بروز این اپیدمی جهانی است که در قاب هنرمندان عکاس می‌تواند ثبت و ماندگار گردد. باید بپذیریم که جهان به قبل و بعد از کرونا تقسیم خواهد شد.این بحران در همه مسایل تاثیر گذاشته و در ادامه نیز شاهد عواقب و تاثیرات زیاد آن خواهیم بود. در پایان می شود گفت که تاریخ جهان نیازمند عکس ها و تصاویر این روزهاست. 

 



  سیدعلی هاشمی
حتما در اطراف خود دربین دوستان و فامیل و آشناها، کسانی رامیشناسید که عکاسی میکنند، کم هم نیستند، این روزها عکاسی سهل شده که چیزبدی هم نیست. اما کمی روشن و شفاف تر نگاه کنید، چند نفر می بینید که عکاسانه زندگی کنند؟ حتما و قطعا تعدادشان زیاد نیست. مانند هرکار و هنر دیگری، عده کمی همان گونه که کارمیکنند زندگی میکنند. عکاسان اما کمی فرق هم می کنند.‌ راستش عکاس بودن چیزی نیست که دراطرافتان می بینید .عکاس ها لوکس زندگی نمی کنند؛ توجه ها همیشه به سمتشان نیست و‌معرف نیستند. درست است که گاهی به واسطه عکس هایشان آن طور زندگی میکنند اما این نیست که همیشه لوکس و نایس و معروف با لباس های مارک دار باشند‌. حتی من میگویم محبوب هم نیستند؛ لا اقل آنقدر که مردم فکرمی کنند محبوب نیستند. اگر عکاس مستند باشند هم که دیگر کاملا از آنچه این روزها در اینستاگرام می بینید متفاوت ترند. آن ها گوشه ای جای می گیرند، کسی آن ها را نمی بیند، غرق در دنیای ساکت و دور افتاده خود هستند.‌ دوربینشان را نشانه می روند ودر یک لحظه، خالق لحظه ای می شوند.‌ می‌زایند، میمیرانند و درک می کنند. برای همین عکاس ها کمی دمدمی مزاج هستند.‌ عکس همه چیزشان است و کیست که نداند عکس چه تاثیری بر روح و‌روان آدم میگذارد!؟ لازم نیست مثال بزنم عکس کودک آفریقایی و‌لاشخور پشت سرش را! که تکان داد دنیا را و‌ قبل ازهمه عکاسش را تکاند؛ او یک سال بعد خودش را کشت. عکاس آن موجود شاد و رنگارنگ و با لبخند و بادندان های سفید لمینت شده ی توی قاب های اینستاگرام نیست؛ باور کنید. عکاس سخت زندگی میکند؛ حساسیتش روی تصویر رو‌ی همه جنبه های زندگیش سایه می اندازد .‌ برای همین اغلب یا وسواسی است یا بی تفاوت. او دیگران را معروف، محبوب، زندگیشان را لوکس ودنیا را جای بهتری برای زندگی میکند. دنیایی که سهم کمی از آن را خودش برمی دارد آنهم عشق است. 

 



  اصغر بشارتی
در جزیره قشم پتانسیل های و ظرفیت های مختلف فرهنگی و طبیعی زیادی جهت معرفی وجود دارد . با وجود تمام تلاشهایی كه انجام شده است اما هنوز قدم های كوچكی برای معرفی و شناساندن این ظرفیت ها برداشته شده است . به عنوان عكاسی كه بیش از 13 سال مشغول فعالیت در این جغرافیای خاص است،  هنوز هم به مواردی بر میخورم كه تعجب براانگیز و بی نظیر هستند . معرفی این ظرفیت ها میتواند به رونق گردشگری در منطقه و معرفی بهتر پتانسیل های فرهنگی و طبیعی جزیره قشم كمك كند . به اعتقاد من شناساندن این موارد میتواند یكی از مهم ترین رسالت های عكاسی محلی باشد. مورد دیگر این كه عكاسان از تجربیات جدید ترسی نداشته باشند. هیچ كس با یك عكس خوب از میان صدها شات عكس تبدیل به عكاس برتر نمیشود. برای عكاس خوب شدن نیازمند ممارست، برنامه ریزی و تلاش برای ثبت عكسه ای بهتر هستیم. انتقال تجربیات و به اشتراك گذاشتن آموزه های عكاسی توسط عكاسان قدیمی ، با سابقه و موفق منطقه یكی از موضوعاتی است كه در عمل میتواند به هموار شدن مسیر عكاسی جوانان برای كسب تجربه های جدید و به بروز خلاقیت در حوزه انتقال مفاهیم كمك كند. در پایان روز عكاسی را به تمام بزرگان این عرصه؛ عكاسان حرفه ای ، آماتورو علاقه مند به این هنرصنعت تبریك میگویم. 

 



  کیومرث خوش‌صفت
با فراگیر شدن استفاده از تلفن های همراه و امکان عکاسی با کیفیت خوب و قابل قبول هر انسانی می‌تواند یک عکاس باشد و از پیرامون خود به راحتی و با لمس یک انگشت بر صفحه موبایل یک عکس را ثبت کند. اما تفاوت یک اسنپ شات ( عکس آنی ) و عکسی که با فکر و هدف گرفته شده است خیلی زیاد است و اینجاست که تفاوت بین عکاس ها با افراد عادی پدیدار می‌شود . عکاس با رعایت کادربندی ، استفاده از نور خوب و بقیه نکات فنی و مهم و با تفکر و هدف خود ، عکسی را ثبت میکند . به لطف علاقه خاص ناصرالدین شاه به عکاسی، دوربین هم خیلی سریع و تقریبا همزمان با اروپا به ایران وارد شد . ایران هم در تاریخ عکاسی خود دارای عکاسان بنام و معتبری بوده واکنون هم نسل بعدی در حال ادامه این مسیر پر فراز و نشیب هستند. به امید روزی که حقوق عکاسان در ایران بیش از پیش مد نظر قرارگیرد تا این هنرمندان زحمت کش که با  شرایط سخت و گرانی تجهیزات روبرو هستند بتوانند مثل گذشته به ثبت عکس های خود بپردازند.

دیدگاه ها (0)
img