03

دی

1403


فرهنگی و هنری

08 بهمن 1399 08:56 1 کامنت
«محمدخطیبی‌زاده» معروف به «بپ‌گپو» سوم بهمن‌ماه در 85 سالگی دار فانی را وداع گفت. این اتفاق ضایعه دردناکی برای فرهنگ و هنر هرمزگان به شمار می‌رود. اهالی فرهنگ و هنر استان با به اشتراک‌گذاری عکس‌های او در صفحات مجازی، تاسف خود را از این فقدان ابراز کردند. مردم عادی نیز از خاطراتی گفتند که بپ‌گپو برای‌شان ساخته‌است. خاطرات مردی که دغدغه بهبود زندگی مردمش را داشت. محمد خطیبی‌زاده بیشتر عمرش را صرف فعالیت‌هایی کرد که جامعه هرمزگان بسیار از آن منتفع شد. پیکر این چهره محبوب هرمزگانی، چهارم بهمن‌ماه به خاک سپرده شد. اگرچه جسم او در آغوش خاک آرام گرفت اما یادش در دل مردم هرمزگان و تاثیر مثبت خدماتش در زندگی آنان پابرجاست. در ادامه ضمن گرامی‌داشت یاد قصه‌گوی خوش‌زبان فرهنگ هرمزگان، نگاهی به کارنامه فرهنگی ایشان می‌اندازیم.
فعالیت‌های عام‌المنفعه
«محمد خطیبی‌زاده» بیستم آذرماه 1314 در بندرعباس متولد شد. او فرزند «ملاعبدالله خطیبی‌زاده» بود. پدرش 50 سال امام‌جمعه محله سورو بود. دوران تحصیل خود را در مدرسه دانشمند سورو گذراند. سپس به استخدام آموزش و پرورش درآمد و جاسک را به عنوان محل خدمت انتخاب کرد. برای خدمت به مردم این شهر اما به تدریس اکتفا نکرد. جمعیت هلال احمر و سردخانه جاسک را طراحی کرد و ساخت مدرسه را در جاسک گسترش داد. خطیبی‌زاده فعالیتش را به جاسک محدود نکرد. تلاش کرد در منطقه شمیل فضای آموزشی ایجاد کند. توجه او به ایجاد فضای آموزشی به قدری بود که به عضویت مجمع خیران مدرسه‌ساز درآمد. او با تلاش وصف‌ناپذیر خود توانست این مجمع را متحول و به یکی از مجمع‌های فعال کشور تبدیل کند. در راه‌اندازی خیریه بندرعباس هم نقش پررنگی ایفا کرد. تلاش زیادی کرد تا درمانگاه بیماری‌های خاص  بیمارستان شهیدمحمدی ساخته شود. او با حضورش در کنار خیریه‌ «ساحل خلیج فارس»، در راستای کمک به کودکان سرطانی تلاش کرد. شخصیت بزرگ و ستودنی‌ خطیبی‌زاده، احترام همه گروه‌ها و جریان‌ها را به دست آورد. محبوبیت او بین مردم به جایی رسید که با رای قاطع به اولین مجلس شورای شهر بندرعباس راه یافت. دفتر کار او در دوران تصدی‌اش به پناهگاه مردم تبدیل شد. عضویت در هیئت موسس اولیه درمانگاه و باشگاه فرهنگیان و خیریه سورو از دیگر اقدامات خیرخواهانه او بود. 
 روایت‌گر تاریخ و فرهنگ
محمد خطیبی‌زاده اشراف خوبی روی تاریخ و فرهنگ استان هرمزگان داشت. همین تسلط باعث شد تا تالیفات متعددی در این زمینه داشته‌باشد. کتاب‌های تاریخ فرهنگ نوین استان هرمزگان، پوشش مردم هرمزگان، شناسایی اماکن، مساجد و قدمگاه‌ها و مقالات و نوشتارهایی پیرامون دبستان جاوید و مکتب‌خانه ملاجهان نتیجه تسلط او روی فرهنگ هرمزگان و علاقه‌اش به این مقوله است. تالیفات ارزشمندش کمک زیادی به مکتوب شدن و در نهایت ماندگاری دستاوردهای فرهنگی هرمزگان کرد. تالیفات او کار را برای پژوهش در مورد فرهنگ هرمزگان ساده‌تر کرده‌است. محققان می‌توانند با مراجعه به آثار او کارشان را پیش ببرند. قدم‌هایی که او برداشته است باعث می‌شود تا پژوهندگان بعد از خودش مسیرشان را از چند قدم جلوترآغاز کنند و به مقصد نزدیک‌تر باشند. او به ورزش هرمزگان هم خدمت کرد. در دهه 80 به پیشنهاد مدیر وقت تربیت‌بدنی ریاست هیئت شطرنج را به عهده گرفت. تحولات او در این عرصه، ورزشکاران استانش را هم از خدمات‌اش بی‌نصیب نگذاشت. با توجه به نقش ورزش در ساختن افرادی سالم و توانمند و خوش‌فکر، می‌توان برای این فعالیتش هم ریشه‌ای فرهنگی در نظر گرفت. او خود را وقف هرمزگان کرده‌بود و فعالیت‌هایش نشان از درک عمیق وی از اهمیت فرهنگ داشت.
 خاطره‌ساز سال‌های کودکی
او در حیطه رسانه نیز فعال بود. در عرصه رسانه‌های مکتوب با صبح‌ساحل همکاری داشت. «محمدصادق طاهری» یکی از سردبیران پیشین صبح ساحل که در سال‌های ابتدایی فعالیت این نشریه در آن عضویت داشت، درباره حضور خطیبی زاده در صبح ساحل می‌گوید: «مرحوم خطیبی زاده مثل بسیاری از فرهیختگان دیار هرمزگان از همان ماه‌های اولیه انتشار روزنامه‌ صبح ساحل به تحریریه نشریه پیوست و با مقالات پژوهشی خود جایگاهی معتبر و پرمخاطب در میان صفحات روزنامه پیدا کرد. با مقالات ارزشمندی چون بستانو و جاشک که حاصل مطالعه و پژوهش این فرهنگی نجیب بود. در گزارش جاشک مردم و حتی نخبگان هنوز نمی‌دانستند که جاشک سابقه تاریخی منطقه جاسک است. حتی فکر می‌کردند در روزنامه اشتباه چاپی صورت گرفته‌است اما آقای خطیبی‌زاده با یک رویکرد جذاب ژورنالیستی همه را جذب روزنامه کرد و از این طریق یک تذکره تاریخی را به مخاطبان پرشور صبح ساحل یادآور شد. او منظم‌ترین عضو تحریریه بود؛ در میان ده‌ها نویسنده‌ای که امروز بعد از ۳۵ سال هر کدام در ارکان فرهنگی و رسانه‌ای کشور جایگاهی برای خود دارند. آقای خطیبی با لباس سرتاپا سپیدش زبانزد بود. از کفش تا عرقچین‌اش یک لکه کوچک هم نمی‌توانستیم پیدا کنیم. دست نوشته‌های ایشان هم بسیار تمیز و خوش‌خط بود‌. ضمن آن‌که با دقت تمام مطلب تایپ‌شده را تطبیق می‌داد و ویرایش می‌کرد. این‌گونه بود که به معنای واقعی کلمه محبوب همکارانش بود». او در صداوسیمای مرکز خلیج فارس هم به قصه‌گویی برای کودکان پرداخت. همین موضوع او را به «بپ‌گپو»ی همه کودکان هرمزگان تبدیل کرد. پدربزرگی که «ای گپ جونن» تکیه‌کلامش بود. این عبارت به مذاق هرمزگانیان خوش نشسته بود و سال‌ها تکرارش می‌کردند. این فعالیت خاطره خوبی از او در ذهن کودکان آن روز هرمزگان گذاشت و باعث شد جای محکمی در دل آنان داشته‌باشد.
 پایان یک زندگی زیبا                                                                                                                                     
 سرانجام این مرد بزرگ که دچار آلزایمر شده‌بود، در 85 سالگی بر اثر کهولت سن چشم از جهان فروبست. او یک روز بعد از فوتش یعنی در روز روز شنبه چهارم بهمن‌ماه 1399 در قطعه هنرمندان آرامستان باغو بندرعباس به خاک سپرده شد. بپ‌گپو این دنیا را ترک کرد اما زندگیش درس بزرگی است برای کسانی که می‌خواهند مفید زندگی کنند. پشت تمام مسئولیت‌هایی که او پذیرفته است، علاقه و تعهد به مردم و سرزمین مادری‌اش به چشم می‌خورد. او جزو معدود کسانی در جامعه ماست که به جای غرولند و گلایه بی‌فایده از وضعیت، آستین همت را بالا زد و در حد توان خود برای اصلاح محیط پیرامونش تلاش کرد. شیوه او نه تسلیم شدن در برابر ناملایمات بود نه پاک کردن صورت مسأله با ترک سرزمین مادری. او مسیری را پیمود که اگرچه دشواری‌های خود را داشت اما به ماندگاری منتهی شد. زندگی زیبای او می‌تواند الگوی مناسبی باشد برای کسانی که می‌خواهند مسیرشان را انتخاب کند.
منابع: پایگاه خبری بازخبر، پایگاه اینترنتی نشریه ندای جزیره، خبرگزاری‌های محلی

دیدگاه ها (1)
img
img
شهاب 3 سال پیش
خدایش بیامرزاد