03

دی

1403


اجتماعی

15 آبان 1392 09:55 0 کامنت

 صبح ساحل ، اجتماعی -   از سایرین است. او مبارزاتش را از همان محضر شیخ محمد حسین زاهد آغاز می کند «من روز 30 تیر خدمت مرحوم شیخ محمد حسین زاهد بودم که از مسجد جامع صدای شلیک شنیده شد، من اطلاعات به دست آوردم که در اثر کنار زدن دکتر مصدق و روی کار آمدن قوام السلطنه مردم جلوی مجلس اعتراض کرده‌اند، من خدمت شیخ محمد زاهد عرض کردم که اجازه می‌دهید ما هم برویم شرکت کنیم؟ فرمودند موضوع چیست؟ گفتم: این است که آیت‌الله کاشانی امروز که 30 تیر است هر نوع کار و کسب را تا بازگشت حکومت ملی دکتر مصدق حرام کرده‌اند، فرمود: بله بروید، بنده به بهارستان رفتم و این اولین کار و شرکت فعال در امور سیاسی بود».

حبس ابد ارمغان دولت ستمشاهی برای حاج حبیب الله عسگراولادی بود که به جشن سپاس گره خورد. جشنی که گاهی اپوزیسیون از آن برای هجمه به حاج حبیب الله عسگراولادی و برخی چهره های مبارز انقلاب سواستفاده می کنند. اما به گفته اسدالله بادامچیان همراه دیروز و امروز حبیب الله عسگراولادی « آقایان علما به ما تکلیف کردند که شما مقابل رژیم در زندان مقابله نکنید.» او می گوید: علما گفتند «از آنجا که روحانیت و مردم شما را قبول دارند، بنابراین شما از این به بعد موظف هستید حالت برخوردی که داخل زندان با رژیم داشتید، را کنار بگذارید و از زندان بیرون بروید. ولو اینکه رژیم را گول بزنید. بروید بیرون و مبارز را اداره کنید.» در زندان شاه  عسگر اولادی، شهید عراقی، کچوئی و لاجوردی دورهم می نشینند و درباره تکلیف شرعی خودشان بحث می کنند. نهایتا قرار می شود برای ادامه مبارزات در بیرون از زندان، عسگراولادی به همراه چند تن دیگر از زندانیان در مقابل دوربین از شاه به خاطر اعطای آزادی به آن ها تجلیل کنند. عسگراولادی 13 سال پس از تحمل حبس و شکنجه از زندان آزاد می شود. سه ماه سه ماه بعد از این واقعه،  امام راحل در سال 56 توسط شهید مطهری به حبیب الله عسگراولادی پیام می دهد:«ریشه شجره خبیثه پهلوی از خاک بیرون است، همت کنید و برای همیشه او را خاک میهنتان به دور بیندازید. پس از انقلاب حاج حبیب الله عسگراولادی که بزرگ شده بازار و درس آموخته منبر روحانیون بود و در جریان مبارزات انقلابی مشق سیاست را خوب آموخته بود وارد کابینه شد. «من از ابتدای انقلاب سه دوره وزیر بازرگانی بودم. یک مرحله، در دولت شهیدان رجایی و باهنر، یک دوره در دولت آیت‌الله مهدوی کنی بود و یک مرحله هم در دولت مهندس موسوی. در بدو تشکیل کابینه آقای موسوی، پیش از اینکه وزارت را بپذیرم از حضرت امام کسب اجازه کردم و گفتم به شرطی قبول می‌کنم که شما اجازه دهید من ماهانه خدمت شما برسم و گزارش کنم و نظرات شما را بگیرم».

مسئولیت‌هایی همچون نمایندگی ولی فقیه در کمیته امداد امام خمینی را هم برعهده داشت. بعدها که از کارهای اجرایی در عرصه سیاست کنار کشید و پایی به سن گذاشت نقش ریش سفیدی به خود گرفت. او به چهره متنفذ جریان اصولگرایی تبدیل شد و در قامت دبیر کل جبهه پیروان خط امام و رهبری به تکالیف شرعی و سیاسی خود عمل می کرد. « بنده در طول 65 سال سیاسی و مذهبی که بیش از نیم قرن آن در حزب موتلفه اسلامی گذشته به یاد ندارم ترک وظیفه شرعی و سیاسی کرده باشم» و براساس همین تکلیف شرعی و سیاسی خود تلاش بی وقفه برای حفظ وحدت سیاسی در داخل کشور انجام می داد.  در انتخابات سال 76 از حامیان علی اکبر ناطق نوری بود. در انتخابات 84 براساس سازوکار شورای هماهنگی به حمایت از علی لاریجانی برآمد و در انتخابات سال 88 هم حامی احمدی نژاد بود. گاه از همان جایگاه ریش سفیدی خود توصیه هایی هم به دولت احمدی نژاد کرد که ناشنیده گرفته شد. تجربه بازار او سرانجام هدفمندی یارانه ها را برایش متصور می کرد از همین رو نامه ای به احمدی نژآد می نویسد « دو نامه به احمدی‌نژاد نوشتم اول اینکه گفتم سعی کنید مردم حقوق‌بگیر دولت نشوند و هدفمندی را در دهک‌های نیازمند نگه دارید و نظارت کنید درست است این پول ریختن‌ها گشایش‌هایی را ایجاد کرد اما این پولها وارد بازار شد و کنترل تورم میسر نشد لذا پیشنهاد دادم تا از کمیته امداد و بهزیستی برای توزیع یارانه‌ها استفاده شود. زمانی که احمدی‌نژاد در برابر 5 برابر کردن یارانه‌ها صحبت کرد نامه دیگری به او نوشتم و گفتم که اگر این کار را بکند مردم حقوق‌بگیر دولت می‌شوند و اصل هدفمندی زیر سؤال می‌رود،اما معتقدم تلاش‌های دولت باید در تاریخ ثبت شود.» 

دیدگاه ها (0)
img