02

آذر

1403


اجتماعی

02 شهریور 1400 08:32 0 کامنت

هرمزگان، همواره استانی مهاجرپذیر بوده است و بسیاری از افراد برای راه‌اندازی کسب‌وکارشان یا استخدام در یکی از شرکت‌ها و صنایع استان، پا به آن می‌‌گذارند. استانی که مناطق محروم بسیاری را در خود گنجانده‌است، درمقابل اما بسیاری از مزیت‌ها برای ایجاد شغل و پیشرفت را از قبیل وجود خط ساحلی، ارتباط با کشورهای حوزه خلیج‌فارس، صادرات و واردات از طریق بندرگاه دارد. چگونه می‌شود که استانی با وجود این نعمت‌ها، بالاترین نرخ بیکاری را به خود اختصاص دهد؟ طبق آمار منتشر شده از سوی درگاه ملی آمار، هرمزگان با 16.6 درصد، بالاترین و همدان با 5.6 درصد پایین‌ترین نرخ بیکاری را به خود اختصاص دادند. این درحالی است که نرخ مشارکت اقتصادی، نسبت به سال‌های گذشته، همچنان روند صعودی دارد اما سالانه شمار افراد بیکار نیز افزایش می‌یابد. یکی از دغدغه‌های جوانان هرمزگان، عدم پذیرش‌شان از جانب برخی شرکت‌ها است، شرکت‌هایی که ترجیح می‌دهند نیروی غیربومی جذب کنند و جوانان هرمزگان در آن سهمی ندارند. این ناملایمتی‌ها از جانب برخی مسئولان و شرکت‌ها، جوانان استان را مجاب کرده به سراغ شغل‌های آزاد از قبیل صیادی، مغازه‌داری و باربری بروند. در ادامه به گفت‌وگو با کارشناس اقتصادی درباره علل افزایش نرخ بیکاری و نپذیرفتن جوانان هرمزگانی در برخی از شرکت‌ها، می‌پردازیم.

   

گفت‌وگو با «محمد محبی»، عضو هیئت‌علمی دانشگاه هرمزگان درباره علل صعودی‌بودن نرخ بیکاری در استان

نبود توازن بین مهارت و تقاضای نیروی کار ماهر
دکتر «محمد محبی»، عضو هیئت‌علمی دانشکده مدیریت، اقتصاد و حسابداری دانشگاه هرمزگان است. در ادامه با ایشان به گفت‌وگو نشسته‌ایم تا برای‌مان علت بالا بودن نرخ بیکاری هرمزگان نسبت به سایر استان‌ها را توضیح دهد.
   

  

جوانانِ محروم از نعمت‌های استان

   
 چرا هرمزگان بالاترین نرخ بیکاری را در کشور دارد؟
بر اساس آمار اعلامی در ۱۴۰۰ نرخ بیکاری استان هرمزگان ۱۶.۶ درصد شده است. این نرخ در سال ۹۷، حدود 11 درصد، در سال ۹۸، 11.9 درصد و در سال ۹۹ دوازده و نیم درصد بوده‌است. البته باید توجه داشت که آمارهایی که سالانه به این شکل منتشر می‌شوند، در واقع آمارهای تخمینی هستند. در کشور هر 5 سال یکبار سرشماری عمومی نفوس و مسکن انجام می‌شود که آمارهای دقیق تری را محاسبه می‌کند. اما در کشور، بر اساس روش‌های دیگری، غیر از سرشماری عمومی سالیانه نیز اقدام به تخمین نرخ بیکاری می‌شود. نرخ بیکاری محاسبه شده از این روش که بدون سرشماری عمومی انجام می‌شود، ممکن است نتواند صددرصد اطمینان نرخ بیکاری در یک سال خاص را بدست آورد. البته در روند صعودی نرخ بیکاری در استان شکی نیست، به عبارتی، ممکن است عدد ۱۶.۶ درصد، عدد کاملاً مطمئنی نباشد و کمی انحراف داشته باشد؛ اما به هر حال بر اساس محاسباتی که انجام شده، در استان  با نرخ بیکاری صعودی روبرو هستیم، در حالی که در دوره  مورد نظر دربعضی از استان‌ها، نرخ بیکاری روندی نزولی داشته‌است.

  
 با توجه به افزایش نرخ مشارکت اقتصادی نسبت به سال گذشته، می‌توان گفت افزایش شغل داشته‌ایم اما چرا شمار بیکار‌ها افزایش یافته است؟
افزایش نرخ مشارکت به معنای افزایش شغل نیست. در ابتدا اشاره‌ای به مفهوم نرخ مشارکت داشته باشیم؛ برای محاسبه نرخ مشارکت کسری را در نظر بگیریم که در صورت این کسر؛ جمع کل شاغلان استان و همچنین بیکاران جویای کار و در مخرج کسر؛ کل جمعیت فعال است. بر اساس استانداردهایی موجود در اقتصاد کشور؛ به جمعیتی که در فاصله سنی ۱۵ تا ۶۵ سال قرار دارند جمعیت فعال می گویند؛ یعنی جمعیتی که می‌توانند کار کنند. از طرفی کودکی که از 11 سالگی مشغول کار کردن است یا فرد بازنشسته‌ای با 75 سال سن که همچنان مشغول کار است در نظر گرفته نمی‌شود. از دیدگاه اقتصادی در تعریف جمعیت فعال، افرادی که در سن کار هستند؛ یعنی در یک جامعه ایده‌آل که افراد بتوانند از یک نظام تأمین اجتماعی مناسبی برخوردار باشند. در واقع این جمعیت فعال، می‌توانند شاغل یا بیکار باشند. در این بین، عده‌ای هستند که نمی‌خواهند کار کنند، عده‌ای کار ندارند و عده‌ای مشغول به کار هستند. تعداد افرادی که در سن کار قرار دارند ولی نمی‌خواهند کار کنند؛ برای مثال خانمی ترجیح می‌دهد در خانواده به تربیت فرزندان خودش مشغول باشد و علاقه‌ای هم به مشارکت اقتصادی نداشته باشد، پس این گروه یعنی کسانی که در سن فعالیت هستند ولی به هر دلیلی کار نمی‌کنند یا در سن فعالیت هستند ولی توانایی کار کردن ندارد، این موارد از جمعیت فعال حذف می‌شوند. بقیه این افراد، یعنی مجموعه افرادی که مشغول به کار هستند و افرادی که جویای کار هستند، تقسیم بر کل جمعیت ۱۵ تا ۶۵ سال می‌شوند. البته در بین جمعیت ۱۵ تا ۶۵ ساله، دانشجویان و دانش‌آموزان نیز هستند؛ اما به دلیل اینکه درحال کسب علم و تجربه هستند جزو جمعیت فعال محاسبه نمی‌شوند. بنابراین در نرخ مشارکت، اگر افرادی که در سن کار هستند و کسانی که حاضر هستند در این سن کار کنند { چه کار پیدا کنند یا خیر}، تعدادشان زیاد شود، نرخ مشارکت اقتصادی افزایش پیدا می‌کند. عموما در جوامع سنتی به دلیل عدم تمایل خانواده‌ها و عدم تمایل زنان برای ورود به بازار کار عملاً این گروه از جمعیت نرخ مشارکت کننده حذف می‌شوند، در نتیجه جزو گروه سوم هستند که آن‌ها را در نرخ مشارکت لحاظ نمی‌کنند. {سه تا گروه جمعیت فعال بدین صورت بود؛ افرادی که مشغول به کار هستند، افرادی که در سن کار هستند و کار گیرشان نمی‌آید و گروه سوم، افرادی که در سن کار هستند ولی نمی‌خواهند کار کنند}. در یک جامعه سنتی بنا به دلایل مختلفی، افرادی که نمی‌خواهند کار بکنند به خصوص در جامعه زنان بیشتر است، اگر از این دیدگاه نگاه شود، مشاهده می‌شود که در بسیاری استان‌ها به دلیل بافت فرهنگی‌شان، زنان جز نرخ مشارکت اقتصادی محاسبه می‌شوند؛ اما در استان هرمزگان شاید با یک تاخیری این اتفاق بیافتد. همچنین هرم جمعیتی و ساختار جمعیتی که در چه سنی باشد نیز مهم است.
همانطور که مشاهده می‌شود، نرخ مشارکت اقتصادی در استان تهران نزولی است که نشان از روند پیر شدن جمعیت تهران است، در حال که نرخ مشارکت اقتصادی در استان هرمزگان به دو دلیل صعودی است. دلیل اول جوان بودن جمعیت استان  و روند ورود مهاجر از مناطق اطراف استان و سایر استان‌ها است و دلیل دوم تغییر در ساخت اجتماعی و تمایل زنان به حضور در عرصه فعالیت اقتصادی است. بنابراین وقتی نرخ مشارکت اقتصادی زیاد می‌شود، در صورتی که ساختارهای شغلی تغییر نکند یعنی ظرفیت‌های شغلی افزایش پیدا نکند، انتظار داریم با افزایش نرخ مشارکت اقتصادی، نرخ بیکاری افزایش پیدا ‌کند. فرض کنید قبلاً ۱۰ واحد کار وجود داشت؛ 15 نفر حاضر بودند این کار را انجام دهند. از۱۵ نفر، ۱۰ نفر کار گیرشان می‌آمد و 5درصد بدون کار می‌ماندند، در نهایت، پنج نفر بیکار در جامعه وجود داشت. حال در همان جامعه با همان ظرفیت شغلی اگر 10 ظرفیت شغلی وجود داشته باشد اما ۱۸ نفر حاضر به کار باشند، 8 نفر اضافه داریم پس نرخ بیکاری‌ بیشتر می‌شود. درنهایت می‌توان گفت که افزایش نرخ مشارکت بدون افزایش ظرفیت‌های شغلی و در واقع با عدم برنامه‌ریزی مطابق روند جمعیتی، نرخ بیکاری افزایش پیدا می‌کند. بنابراین، یکی از دلایل افزایش نرخ بیکاری می‎تواند، افزایش نرخ مشارکت باشد؛ اما دلایل دیگری هم وجود دارد. در بحث مطالعاتی که در زمینه آمایش اقتصادی استان انجام شد، ما به این نتیجه رسیدیم که اقتصاد استان از شوک‌های بیرونی و شوک‌های خارجی اثر به مراتب بیشتری می‌پذیرد تا اقتصاد استانی که مثلاً در ناحیه مرکزی ایران است. به عبارتی وقتی که به هر دلیلی، کشور تحریم می‌شود، به دلیل نوع و ماهیت شغل هایی که در استان هرمزگان وجود دارد؛ این تحریم برروی توان ایجاد شغل و ظرفیت‌های شغلی در شهر قشم و شهر بندرعباس به مراتب تاثیر بیشتری نسبت به یک شهری در استان یزد، خواهد داشت.
در استان هرمزگان بیشتر در زمینه صنعت و تجارت کار می‌شود. عده ای از مرزنشینان استان در زمینه تجارت کار می‌کردند یا از طریق باربری، حمل و نقل‌هایی که انجام می دادند. زمانی‌که به هر دلیلی مانع ایجاد شود {این مانع می‌تواند به وسیله تغییراتی در نرخ ارز یا موانع به خاطر تحریم‌ها به اتفاق افتد}، طبیعتاً ظرفیت‌های شغلی استان کاهش پیدا خواهد کرد؛ اما نباید از این نکته غافل شویم که مطابق رشدی که در سال‌های گذشته درباره نرخ مشارکت، پیش‌بینی می‌شده در استان هرمزگان، برنامه‌ریزی‌های مناسبی نشده‌است، به عبارتی، هر کارشناسی می‌تواند بفهمد که با وجود به افزایش حضور زنان در سطوح مدارس و تحصیلات دانشگاهی، طبیعتاً تقاضا برای شغل افزایش پیدا می‌کند، درنتیجه، انتظار افزایش نرخ مشارکت پیش‌بینی می‌شده‌است. حتی ممکن است چند سالی نرخ مشارکت همچنان صعودی باشد؛ اما آیا هرمزگان توانسته ظرفیت‌های شغلی را حداقل به همان نسبت افزایش دهد تا به یک نرخ با ثبات نرخ بیکاری برسد؟ اگرچه نرخ بیکاری بالای ۱۰ یا۱۱ درصدی که در سال‌های گذشته در استان شاهد بودیم نیز نرخ بیکاری خوبی نیست؛ اما برای مثال، این امکان وجود داشت که با توجه به توان موجود، نرخ بیکاری را متوقف یا سعی در کاهش آن انجام شود؛  اما متاسفانه به دلایل مختلفی از قبیل محدودیت‌هایی که در بحث تحریم‌های ظالمانه وجود داشته و بخشی هم عدم برنامه‌ریزی‌هایی که باید انجام می‌شده، نرخ بیکاری افزایش پیدا کرد.

  
 آیا هرمزگان توانسته است از ظرفیت‌های شغلی موجود در استان برای کاهش نرخ بیکاری مردم خود استفاده کند؟
متاسفانه  باید بگویم خیر. وجود صنایع بزرگ در استان سبب شده که هرمزگان به عنوان یک مقصد شغلی همیشه مورد نظر واقع شود. غیر از مراکز صنعتی،  بخش تجارت استان نیز همیشه به عنوان یک مقصد شغلی بوده‌است و از سراسر کشور تعداد افراد زیادی وارد استان و در بخش‌های تجاری، بخش‌های صنعتی مشغول به کار شدند. درست است که هرمزگان، یک استان مهاجر پذیر است ولی شماری از شغل‌ها هستند {حتی در مراکز صنعتی شرکت‌های بزرگ از قبیل فولاد و نفت و آلومینیوم گرفته تا صنایع دریایی و گمرک} که حداقل استان نتوانسته از این ظرفیت برای به کارگیری مردم خودش استفاده کند؛ حتی در شرایط برابر! ممکن است در برخی زمینه‌ها، تناسبی بین مهارت‌های مورد نیاز صنایع و افرادی که حاضر هستند کار کنند، در استان وجود نداشته باشد. برای مثال در صنعت نفت، یک تکنسین بسیار بسیار ماهر و با تجربه ممکن مورد نیاز باشد که در استان موجود نباشد یا تعدادی که آ‌ن‌ها مورد نیاز دارند در استان نباشد. از طرفی هرمزگان بسیاری از نیروهای کار خدماتی و سطوح پایین مدیریتی را علی‌رغم وجود نیروهای آماده به کار از خود استان را متاسفانه استفاده نمی‎‌کند. بنا به دلایلی شاهد این امر هستیم که مدیرانی که این صنایع را هدایت می‌کنند، همراه خودشان از استان‌های دیگر نیرو انسانی می آورند که این امر ممکن است عادلانه نباشد! با توجه به اینکه ما همه ایرانی هستیم و همه جا باید امکان حضور داشته باشیم و کار کنیم؛ اما اینکه نیروهایی که می‌توانیم از داخل خود استان تامین کنیم را از جای دیگری بیاوریم، شاید منطقی و منصفانه نباشد. البته در سال‌های اخیر، نمایندگان و مسئولین استانی تلاش‌های زیادی کردند که به نوعی این مشکل حل کنند و یک روند مثبتی را در اینجا شاهد بوده‌ایم. همچنین شرکت‌ها تا حدودی به صورت نسبی همکاری داشته‌اند؛ اما این همکاری کامل نبوده‌است. در ارتباط با عدم تناسب بین مهارت و تقاضای نیروی کار ماهر در صنایع می‌توان از علل حرکت نکردن ظرفیت شغلی بر کاهش نرخ بیکاری باشد؛ عدم برنامه‌ریزی بخش آموزش عالی و آموزش فنی و حرفه‌ای استان برای ایجاد رشته‌های مورد نیاز صنعت هرمزگان است. علی‌رغم اینکه ما صنایع نفتی در استان داریم، اما تازه دانشکده نفت در هرمزگان تاسیس شده‌است. ما باید در آمایش آموزش عالی استانمان به سمتی حرکت کنیم تا نیروی کاری را آموزش دهیم که تقاضا در بخش صنعت و در بخش‌های مختلف اقتصادی استان وجود داشته باشد. این امر باعث می‌شود که ظرفیت‌های دانشگاهی خود را بهتر استفاده کرده و باعث یاس و سرخوردگی نیروهای جوان این استان نشود.

    

روزنامه صبح ساحل

دیدگاه ها (0)
img