29

آبان

1403


اجتماعی

16 شهریور 1400 08:35 0 کامنت

پرستاری به‌عنوان یکی از دشوارترین شغل‌ها محسوب می‌شود. پرستاری از بیماران معلول شغلی به مراتب سخت‌تر از انواع دیگر پرستاری است. مددکاران معتقد هستند این حرفه شغل نیست؛ درواقع عشق به این کار آن‌ها را در حرفه‌شان نگه می‌دارد. اگر مددکاری به کارش علاقه نداشته باشد، نمی‌تواند این حرفه را ادامه دهد. برای مراقبت از معلولان ذهنی نسبت به سایر بیماران باید مهارت‌های خاصی داشت؛ زیرا این بیماران نیاز به توجه بیشتر دارند. این بیماران در انجام نظافت فردی، تغذیه، بازی‌ها و سرگرمی‌ها به کمک احتیاج دارند. برای آموختن به آن‌ها باید آرامش و مهربانی پیشه کرد. مددکاران در مقابل این‌همه دشواری که در شغلشان دارند، درآمد منصفانه‌ای کسب نمی‌کنند. آنها مددجویان را جزئی از خانواده‌شان می‌دانند و برای راضی و خوشحال نگه‌داشتنشان تلاش می‌کنند. دیده نشدن این شغل، پایین بودن حقوق و رسیدگی نکردن مسئولان به مشکلات این حرفه،  بعضی از مددکاران را مجبور به استعفا می‌کند.

        

 ترس از بیکار شدن
حرفه مددکاری یکی از ضروری‌ترین مشاغل برای جامعه است. مشکلات و مسائلی که در خانواده و گروه‌های مختلف جامعه است، بسیاری از افراد را نیازمند دریافت کمک و حمایت از جانب بهزیستی می‌کند. بهزیستی با معرفی مددکار در این زمینه با آن‌ها همکاری می‌کند. چندی پیش در پستی خواندم چرا شغل مددکاری با همه سختی و دشواری آن در کنار شغل‌های دیگر دیده نمی‌شود و به مشکلات مددکاران رسیدگی نمی‌شود؟ بعد از خواندن پیام سعی کردم که با مددکاران ارتباط برقرار کنم تا بتوانم صحت آن پست را بسنجم و گزارشی از جزئیات این شکایت تهیه کنم. سراغ هر مددکاری را که گرفتم، سر درددلش باز شد اما تا فهمید میخوام در یک رسانه رسمی از مشکلاتشان بگویم، پا پس کشید. همه مددکارانانی که پیدا کردم، ترس از بیکار شدن و به دردسر افتادن راه حرف زدنشان را کور کرد. در همین حین به یاد یکی از مددکارانی افتادم که یک سالی است از شغلش استعفا داده و احتمالا بدون ترس میتواند حرف بزند.

     
 متناسب نبودن تعداد مددکاران و مددجویان
شغل مددکاری مشکلاتی دارد که خواه‌وناخواه می‌تواند در زندگی شخصی مددکاران اثر بگذارد. «مریم*» مددکاری است که چندین سال در این حرفه فعالیت کرده. او درباره سختی و دشواری‌های این کار می‌گوید: «در این شغل باید اعصاب و حوصله  داشته باشید تا بتوانید ادامه بدهید. وگرنه یک روز هم نمی‌شود این شغل را تحمل کرد». هرروز باید با افراد دارای معلولیت در ارتباط باشید؛ افرای که علاوه بر مشکلات متعدد جسمانی از مشکلات خانوادگی و اقتصادی نیز رنج می‌برند. مددجویانی هستند که برای رسیدن به خواسته‌های خود سماجت می‌کنند. حتی شده سروصدا به پا می‌کنند تا به درخواست‌هایی که دارند برسند. مشکل اصلی بسیاری از مددکاران، متناسب نبودن تعداد مددکاران و مددجویان است. مریم درباره این کمبود می‌گوید: «به‌عنوان مددکار تمام تلاشم را برای رفع مشکلات مددجویانم  و رسیدن به خواسته‌هایشان انجام می‌دهم اما از آن‌ها می‌خواهم اگر به خواسته‌هایشان نمی‌رسند مددکار را مقصر ندانند؛ چراکه گاهی دستمان برای رفع نیازهای آن‌ها بسته است و فقط می‌توانیم نیازهایشان را به مرکز اعلام کنیم تا به آن‌ها رسیدگی شود».
   

  
 اجر کم در قبال کار زیاد
حقوق و مزایای مددکاران نسبت به کاری که انجام می‌دهند، مبلغ ناچیزی است. بیشتر هزینه‌های کار با مددکار است. مریم دراین‌باره می‌گوید: «قبل از  کرونا حقوق هر مددجو 200 تومان بود و 5 الی 6 مددجو داشت. با آمدن کرونا حقوق افزایش ناچیزی پیدا کرد که در این جولان کرونا که مددکاران در خطر ابتلا هستند، اندک است. روال کار ما یک روز در میان است که در هفته 3 جلسه برای هر مددجو  2 ساعت وقت می‌گذاریم و آموزش می‌دهیم.  آخر هرماه هم برای گزارش روزانه باید کپی بگیریم و تحویل مرکز می‌دهیم که هزینه‌های کپی هر گزارش به عهده خودمان است. هر سه ماه یا شش ماه یک‌بار هم باید گزارشی از انجام کارها، عکس از مددجویان و پاورپوینت کار را روی سیدی بریزیم و تحویل مرکز بدهیم. همه این هزینه با مددکار است. کمتر کاری که می‌توان برای مددکاران انجام داد، تقبل هزینه ها از جانب مرکز است. ما برای این کار زحمت کشیدیم و درس خواندیم. چیزی که مددکاران را پای کارشان نگه میدارد، علاقه است. اگر تحت فشارهای اقتصادی مجبور شویم آن را کنار بگذاریم، علاقه و شغلمان را باهم از دست دادیم. منصفانه نیست  بیتوجهی به مددکاران، آنان را دربه‌در کار کند».
*اسم مستعار است.

دیدگاه ها (0)
img